بررسی زمینه های یهودستیزی در آلمان
هولوکاست[1] بهمعنای سوزاندن با آتش است؛ بهطوریکه کامل از میان برود[2] و از واژههای یونانی (Holo) بهمعنای تمام و (Caustos) بهمعنای سوزاندن استفاده شده است که در زبان عبری، «شوا» و به زبان عربی، گاه به «المحرقه» ترجمه میشود.[3] «در اصل، کلمۀ «هولوکاست» اصطلاحی دینی یهودی است که موجودی را برای پروردگار قربانی میکنند و آن را کاملاً میسوزانند بهطوری که هیچ قسمتی از آن باقی نمیماند. بههمین جهت، هولوکاست بالاترین قداست را در میان تمام آداب دینی دارد.»[4]
هولوکاست در واقع، به جریان کشتار یهودیان در جنگ جهانی دوم باز میگردد که فردی به نام الی ویزل[5] برای اولینبار آن را ابداع کرد.[6] این واژۀ عام، چنان در اثر تبلیغات وسیع، بهصورت واژهای خاص درآمده است و در نوشتار با حرف بزرگ H نوشته میشود که جز بر ادعای قتلعام ۶میلیون یهودی، داخل اتاقهای گاز و کورههای آدمسوزی نازیها به فرمان هیتلر، در دوران جنگ جهانی دوم بر چیز دیگری اطلاق نمیشود. معادل این واژه در عبری کلاسیک، اولم کالیل[7] و در عبری مدرن، شوآه[8] است.[9]
موج آریاگرایی[10]
قبل از ورود به بحث هولوکاست، باید خاستگاه و زمینههای پیدایش این قضیه بررسی شود. هوستون استوارت چمبرلین[11] انگلیسی (۱۸۵۵تا۱۹۲۷) در کتاب خود به نام یک دکترین نژادی که در سال۱۸۹۹، در مونیخ آلمان چاپ شد، معتقد است که ردپای تاریخ اروپا را باید با ایدئولوژی نژادی آن منطبق یافت. چمبرلین، تیوتنها را از نژادهای قدیمی آلمانی میداند. موجوداتی با خلقتی که قدرت احیاکنندگی دارند. او به یهودیان که نفوذ ویرانگری دارند، بر چسب خارجی یا بیگانه میزند.
آبا ابان دراینباره مینویسد: «اساس عقیدۀ برتری نژادی آلمانها بهوسیلۀ کتابی که یک نفر عیسوی مرتد انگلیسی، به نام چمبرلین نوشته بود، پایهگذاری شد. این کتاب در قرن نوزدهم منتشر شد. در این اثر، چمبرلین کوشش کرده بود تاریخ و سابقۀ نژاد ژرمن را با مدارک متقن جستوجو کند. بهنظر او، حتی عیسیمسیح به نژاد آریایی تغییر شکل داده بود. به عقیدۀ او، نژاد یهودی از همۀ نژادها پستتر و بیارزشتر بوده و این نژاد، نژاد ژرمن را آلوده و ملوث کرده و یک دستۀ تازۀ عبرینما (یهودینما) را در بین ملت آلمان بهوجود آورده است. این نویسنده معتقد بود قوم یهود از نظر ذهنی و اخلاقی فاقد روح و جسم است.»[12]
ریچارد واگنر[13] میگوید: «ما باید حقیقتی را اعتراف و اقرار کنیم. موجبات خرابی و فساد ملت آلمان، نفوذ قوم یهود در میان ما و رخنۀ رفتار ایشان در تمدن و فرهنگ ماست که در مقابل آن بیدفاع شدهایم.»
سیاستمداران آلمانی با الهام از نظریۀ نژادی گوبینو و چمبرلین، نظریهای پیریزی کردند که به «نظریۀ آلمانی ملت» معروف شد. برایناساس، مکتب آریاییگرایی در قرن نوزدهم، با مقاصد استعماری و بهوسیلۀ کسانی همچون فریدریش ماکس مولر شکل گرفت.
زمینههای پیدایش نازیسم؛ فرقۀ تئوسوفی[14]
نقش زرسالاران یهودی و بانکداران نیویورک و لندن و نیز سازمان اطلاعاتی بریتانیا (اینتلیجنس سرویس)[15] در پیدایش نازیسم و صعود آدولف هیتلر در آلمان اهمیت فراوان دارد. موج آریاییگرایی که به پیدایش ناسیونال سوسیالیسم و نازیسم در آلمان انجامید، بر بنیاد مکتب آریاییگرایی قرن نوزدهم شکل گرفت و با دستگاه استعماری بریتانیا و الیگارشی یهودیان هند، پیوند نزدیک داشت. مهمترین فرقۀ مروج آریاییگرایی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، «فرقۀ تئوسوفی»[16] بود که سازمانی شبهماسونی[17] به نام انجمن جهانی تئوسوفی ایجاد کرده و در هندوستان بسیار فعال بود. طبق نظر تئوسوفیستها، نژادی به نام «آریایی»[18] وجود دارد که درطول تاریخ، رسالت تمدنسازی را بهدست داشته است و تمامی تمدنهای بزرگ، ساختۀ این قوم است. اروپائیان نیز آریایی هستند و در دوران جدید، این رسالت تمدنسازی به آنان محول شده است. این موج آریاییگرایانه را در سالهای پس از جنگ جهانی اول، اعضای خاندان چمبرلین[19] دامن میزدند که اجداد آنان از قرن شانزدهم از مدیران اصلی کمپانیهای تجاری انگلیس بودند.
هیتلر از درون این موج آریاییگرایی بهوجود آمد و جالب است بدانیم در جوانی با فردی به نام والتر اشتین[20] رابطۀ نزدیک داشت. والتر اشتین، مقارن با دوران جوانی هیتلر و اقامت او در وین، فراماسونی فعال و مدعی ارتباط با موجودات ماورای طبیعی در وین بود. او سازمان ماسونی پنهانی را بنیان نهاده بود و به ترویج عقاید آریاییگرایانه و تئوسوفیستی اشتغال داشت. هیتلر جوان، به سازمان ماسونی اشتین پیوست و ازنظر فکری بهشدت از آن تأثیر گرفت.
بعدها، والتر اشتین با نام دکتر اشتین، کتابهای متعددی بانام «رازوری آریایی»[21] نوشت و نوعی آیین شیطانگرایانه را تبلیغ میکرد. در سالهای جنگ جهانی دوم، دکتر اشتین در انگلستان اقامت داشت و مشاور شخصی «وینستون چرچیل»[22] و عضو سرویس اطلاعاتی بریتانیا بود.
انجمن تول و صعود نازیسم
فرقۀ مشکوک دیگری که در پیدایش نازیسم آلمان تأثیر داشت و بهطور مستقیم با تئوسوفیسم مرتبط بود، «انجمن تول»[23] است که در سال ۱۹۱۲ تأسیس شد و مرکز آن در مونیخ قرار داشت. بنیانگذار این سازمان، فردی است که با عنوان اشرافی «کنتهنریش فن سباتندروف»[24] شهرت داشت و نام اصلیاش رودلف گلویر بود. گلویر پس از بازگشت به آلمان، اندیشۀ «تول»، یعنی سرزمین مرموز و افسانهای آریاییهای باستان را از کتاب آموزۀ سری مادام بلاواتسکی وام گرفت و سازمان خود به نام «انجمن تول» را برپا کرد و هدف خویش را سروری «نژاد برتر» اعلام کرد. وی به جذب اعضای خانوادههای اشرافی و ثروتمند و کارخانهداران آلمانی به این انجمن پرداخت و با اوجگیری جنبش انقلابی در آلمان و بهویژه قیام کارگران باواریا، شبکهای تروریستی به ریاست فردی به نام «دیتریش اکارت» ایجاد کرد.
طی سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۳، این سازمان، به سیصد فقره عملیات تروریستی دست زد. مورخان، انجمن تول را قدرتمندترین سازمان پنهانی آلمان در دوران صعود فاشیسم میدانند. یکی از اعضای این انجمن «رودلف هس» بود. زمانیکه هیتلر ازطرف ضد اطلاعات ارتش آلمان مأمور شد که به حزب کارگری آلمان بپیوندد، چهل نفر از اعضای انجمن تول با هدایت دیتریش اکارت، برای حمایت از هیتلر به عضویت این حزب در آمدند.
«سازمان اطلاعاتی بریتانیا»[25] و صعود نازیسم
نقش سازمان اطلاعاتی بریتانیا (اینتلیجنس سرویس) و شبکۀ پنهان زرسالاران یهودی را در صعود نازیسم در آلمان، ازطریق «عملیات مرموز ایگناس تربیش لینکلن»[26] نیز میتوان پیگیری کرد. تربیش لینکلن[27] به خانوادۀ یهودی ثروتمندی ساکن در مجارستان تعلق داشت که بهعنوان یکی از توطئهگران بزرگ و مرموز نیمۀ اول قرن بیستم شهرت فراوان دارد. او در سال ۱۹۰۳، به انگلستان مهاجرت کرد و در سال۱۹۱۰، نمایندۀ مجلس عوام شد و زندگی مجللی در پیش گرفت.
لینکلن در سالهای بعد، بههمراه «سیدنی رایلی»[28] یهودی، مأمور اطلاعاتی نامدار انگلیس، در دسیسههای نفتیسیاسی مرموز آن دوران بهسود الیگارشی یهودی و مجتمع نفتی «رویال داچ شل»[29]، نقش فعالی داشت. در آستانۀ جنگ جهانی اول، لینکلن بهعنوان نمایندۀ اینتلیجنس سرویس بریتانیا با سازمان اطلاعاتی آلمان مرتبط شد. از اوایل سال ۱۹۱۹، بهطور کامل در آلمان مستقر شد و در عملیات خرابکارانه و توطئههای گروههای افراطی فاشیستی نقش فعالی بهدست گرفت.
در این دوران، او یکی از عوامل اصلی پس پرده در سازماندهی و تحرکات گروههای اوباش موسوم به «لشکر آزاد» بود که از درون آن، حزب نازی زائیده شد. یکی از اقدامات این گروه، شکنجه و قتل فجیع «رزا لوکزامبورگ»[30] و «کارل لیبکنخت»[31]، از رهبران انقلابی آلمان و ترور و قتل «والتر راتنو»[32]، وزیر خارجۀ آلمان است که سیاستهای وی، مطلوب کانون صهیونیستی حاکم بر بریتانیا نبود.
در همین زمان بود که فعالیت سیاسی هیتلر آغاز شد و وی بهعنوان مأمور مخفی سازمان ضد اطلاعات ارتش آلمان با برقراری رابطه با برخی رهبران افراطی نظامی همچون ژنرال «لوندروف»[33] گروه کوچک خود را تأسیس کرد. همان گروهی که بعداً به «حزب ناسیونالسوسیالیست کارگری آلمان»[34] (نازی) بدل شد. در نوامبر۱۹۲۳، ژنرال لودندروف و هیتلر کودتای نافرجامی را ترتیب دادند که به «کودتای مونیخ» معروف است. امروزه، مورخان میدانند یکی از گردانندگان طرحهای متعدد کودتایی ژنرال لودندروف و هیتلر، شخص تربیش لینکلن بوده است.
[1]. Holocaust.
[2]. Opcit, Alan Unterman, p. 94.
[3]. دکتر عبدالوهاب المسیری، دانشنامۀ یهود و یهودیت و صهیونیسم، بخش چهارم، ناشر: دبیرخانۀ کنفرانس بینالملل حمایت از انتفاضه فلسطین، ص۴۳۷.
[4]. همان، ص۴۳۷.
[5]. Elie Wiesel.
[6]. اسرائیل شاهاک، تاریخ یهود، مذهب یهود، بار سنگین سه هزاره، ترجمۀ مجید شریف، تهران: نشر چاپخش، ۱۳۷۶، ص۱۹.
[7]. Olam kalil.
[8]. Shoah.
[9]. رولان برتون، قومشناسی سیاسی، ترجمۀ ناصر فکوهی، تهران: نشر نی، ۱۳۸۰، ص۱۹۶.
[10] . عبدالله شهبازی، پژوهه صهیونیست، ج۲، تهران: مرکز مطالعات فلسطین، ۱۳۸۱، ص۴۴۶و۴۴۷.
[11]. Houston Stewart chamberlain.
[12]. آبا ابان، قوم من؛ تاریخ بنیاسرائیل، ترجمۀ نعمتالله شکیب اصفهانی، کتابفروشی یهودا بروخیم و پسران، ۱۳۸۵، ص۳۹۰.
.[13] واگنر ازجمله شخصیتهای مهم و تأملپذیر در نظریههای اساسی یهودستیزی است. این موسیقیدان شهیر آلمانی نیز مخالف سلطۀ فرهنگی یهودیان بر آلمان بوده و خواستار از بینرفتن حقوق سیاسی آنان بوده است. وی را متأثر از «ویلهلم مار» میدانند که اولینبار، واژۀ آنتیسیمیتیسم را ابداع کرد و درحالحاضر، موسیقی وی در اسرائیل ممنوع است.
[14]. Theosophy cult.
[15]. secret intelligence service.
[16] تئوسوفی یا تیاسافی(Theosophy)- (از واژه یونانی تئوسوفیا، با ترکیب تئوس به معنی خدا، و سوفیا به معنی خِرد) در مجموع به معنی خِرد یا فرزانگی خداوند است که به سیستمهای فلسفه علوم خفیه یا دانش جستجوی مستقیم اسرار وجود و طبیعت اشاره دارد. تئوسوفی بخشی از زمینه گستردهتر «علوم خفیه» است که به یک دانش یا خرد مخفی اشاره میکند. در واقع فرقهای مخفی و به ظاهر عرفانی است. نام تئوسوفی در زمان حاضر اغلب برای اشاره به دکترین یا آموزههای فلسفی- مذهبی انجمن تئوسوفی که در سال ۱۸۷۵ در نیویورک به دست«هنری استیل الکت» با همکاری«ویلیام کوان جادج» و«هلینا بلاواتسکی» تأسیس شد استفاده میشود. اثر «بلاواتسکی» در سال ۱۸۸۸ با عنوان آموزه سرّی منتشر شد، سازمانها و جوامع تئوسوفی در ۵۲ کشور به فعالیت ادامه دادند و تئوسوفی در توسعه و رشد دیگر تحرکات عرفانی-کابالایی، فلسفی و مذهبی تأثیر گذاشت.
[17]. Masonic.
[18]. Aryan.
[19]. Chamberlain family.
[20]. Walter Johannes Stein.
[21]. Secret Aryan Cults.
[22]. Winston Leonard Spencer-Churchill
[23]. Thule Society
[24]. Kenneth Heinrich von sebottendorff.
[25]. Secret intelligence service.
[26]. Eagan’s operations Trish Lincoln.
[27]. Ignatius Timothy Trebitsch-Lincoln
[28] Sidney George Reilly MC(متولد 24 مارس 1873 – مرگ 5 نوامبر 1925)- او به عنوان شاه جاسوسان جهان معرفی شد و حتی یان فلیمینگ نویسنده مشهور انگلیسی از او به عنوان الگوئی برای خلق جیمز باند استفاده کرد.
[29]. Royal Dutch Shell plc
[30]. Rosa Luxemburg
[31]. Karl Liebknecht
[32]. Walther Rathenau/ والتر راتنو یهودی الاصل و پسر امیل راتنو بنیانگذار کمپانی آ ا گ میباشد.
[33]. اریش لودِندُرف(Erich Ludendorff) ۱۸۶۵ – ۱۹۳۷ سردار معروف ارتش آلمان، فاتح لیژ و نبرد تاننبرگ بود. او از اوت ۱۹۱۶ به عنوان فرمانده عملیاتی منصوب شد و در کنار پاول فن هیندنبورگ، رهبری تلاش نظامی آلمان در جنگ جهانی اول را تاستعفایش در اکتبر ۱۹۱۸ بر عهده داشت و مهندس ارشد مدیریت آن بود.
[34]. National socialist German workers party.