آیا بین تورات و تلمود و پروتکل های تطابق معناداری وجود دارد؟
وحدت ایدئولوژیک در مبانی و اهداف
در این بخش، قصد داریم تا با بیان نظریهای، جامعیت و وحدت ایدئولوژیک الیگارشی یهود را در دو بخش کلی بررسی کرده و آن را تطبیق دهیم:
۱. تطابق مبانی: @تورات@ و @تلمود@ را در وحدت نظری، تطبیق میکند.
۲. تطابق مبنا و هدف: @تلمود@ و @تورات@ را مبنا میداند که از بطن آنها و برمبنای آن دو، خصوصاً @تلمود@، ساختاری اجرایی و هدفمند و آیندهپژوه در قالب @پروتکلها@ پدیدار میشود.
روش تبیین این نظریه نیز براساس تطبیق اسناد است. ساختار متکثر الیگارشی یهود پوششی است برای اختفای اصل و حقیقت واحد آن. این الیگارشی چهرهای بیرونی متفاوت و متکثر از خود میسازد درصورتیکه در اصل، کاملاً واحد است. زمانی که این تطابقها در کنار یکدیگر قرار گیرد، تحلیل تاریخی و فلسفیِ رفتار الیگارشی یهود ما را به این نتیجه می رساند که صورت متکثر و غیرواحد این رفتارها و اتفاقات تاریخی، بدون مبنا نیستند.
بهبیان دیگر، تکثرِ بروز الیگارشی یهودی در غالب ادیان، احزاب، ساختارهای فلسفی، سیاسی، هنری و…، همگی برای تشویش و تشخیصناپذیرکردن مبنای واحد آنها است.
در زیر، تطابقهایی بسیار مختصر برای روشنترشدن موضوع آمده است تا بیان نظری حاضر را عینیتر کند:
تطبیق مبنایی، تطبیق تورات و تلمود
تطبیق مبنایی اول: مخفیبودن ایدئولوژی
@تلمود@:«بازگوکردن اصول و آداب و قواعدمان به بیگانگان و غیریهودیان، مساوی با قتلِعام یهودیان است. درصورت اطلاع و آگاهی غیریهودیان از نحوۀ رفتار و طرز تفکر ما دربارۀ خودشان، برای مسلطشدن بر ما از هیچ چیزی فروگذار نخواهند بود» (تلمود، بخش یورده، هوشم هامیشپات).
@تورات@:«اطلاعدادن به غیریهودی از واقعیات دین یهود، به منزلۀ قتل یهودیان است؛ زیرا هرگاه گوئیم[1] (غیریهودیها) بدانند که ما دربارۀ آنان چه چیزهایی میآموزیم، ما را خواهند کشت» (لیبر دایوید،[2]۳۷).[3]
تطبیق مبنایی دوم: برگزیدگی یهود
@تلمود@:«اسرائیلی در نزد خداوند بیش از ملائکه محبوب و معتبر است. اگر غیریهودی، یهودی را بزند، چنان است که به عزلت الهیه جسارت کرده است و جزای چنین شخصی جز مرگ چیز دیگری نیست و باید او را کشت.»[4] «همچنانکه انسان بر حیوانات فضیلت دارد، یهود بر اقوام دیگر، فضیلت دارند.»[5] «هرگاه یهودی و اجنبی شکایت داشته باشند، باید حق را به جانب یهودی داد، اگرچه باطل باشد.»[6]
@تورات@:«زیرا، تو برای یهوه[7]، خدایت، قوم مقدس هستی. یهوه، خدایت، تو را برگزیده است تا از جمیع قومهایی که بر روی زمیناند، مخصوص برای خود او باشی» (تثنیه، باب ۷، آیۀ ۶).[8]
«از تمام اقوام جهان، شما قوم خاص من خواهید بود، چون تمام دنیا به من تعلق دارد و شما کاهنان ملکوتی و ملت مقدسی خواهید شد» (خروج، باب ۲۶ آیه ۵ و۶).
تطبیق مبنایی سوم: ارض موعود[9]
@تلمود@: آنچه @تلمود@ دربارۀ مرزهای سرزمین اسرائیل در آینده گفته است، توجیهی برای توسعهطلبیهای صهیونیسم شده است.
« آنگونه که @تلمود@ میگوید، این سرزمین از چهار جهت گسترش خواهد یافت و تقدیر، چنین است که دروازههای قدس تا دمشق برسد و تبعیدشدگان بازگردند و در وسط این سرزمین، خیمههای خویش را برپا کنند. »
همچنین، در @تلمود@ آمده است: «فلسطین سرزمین آهو خوانده میشود، همانگونه که پوست آهو از دربرگرفتن گوشت و جسم آهو ناتوان است، سرزمین اسرائیل نیز چنین است. هنگامیکه آبادان شد، گسترش مییابد؛ اما زمانیکه آبادان نباشد، تنگ و محدود میشود.»
@تورات@:«در آن روز، خداوند با ابرام عهد بست و گفت: این زمین را از نهر مصر تا نهر عظیم، یعنی نهر فرات به نسل تو بخشیدهام، یعنی قینیان، قنریان، قدمونیان، حتیان، فرزیان، رفائیان، اموریان، کنعانیان، جرجاشیان و یبوسیان را» (تورات، پیدایش، باب ۱۵، آیۀ ۱۸ و ۲۰).[10]
@تورات@:«خداوند ما برتر است از جمیع خدایان که نخستزادگان مصر را کشت که امتهای بسیار را زد و پادشاهان عظیم را کشت. سیمون پادشاه امویان و عوج پادشاه باشان، جمیع ممالک کنعان را و زمین ایشان را به میراث داد، یعنی به میراث قوم خود، اسرائیل» (تورات، مزامیر باب ۱۳۵، آیه ۱۰ و ۱۲).[11]
تطابق مبنا و هدف
فرضیۀ زیر، ارتباط میان @پروتکلها@ را با @تلمود@ و @تورات@ بررسی کرده است و برایناساس میشود آن را درک کرد: @پروتکلها@ هدفهایی است که از بطن @تلمود@ و @تورات@ تهیه و تدوین شده است. نوعی نگاه به آینده که خصوصاً ساختار محتوایی آن از نگاه تلمودی است.
در @تلمود@، اختلاف بسیار گستردهای میان یهود و غیریهود (گوئیم) بیان شده است و از برنامههای مطلق و بسیار جدی میتوان سراغ گرفت که این نگاه را در بافت تمام متون @پروتکلها@ بررسی کرد. از دیگر ویژگیهای مشترک میان این دو، تکبر و خودبرتربینی بسیار اغراقآمیزی است که در نگاه هر دو متن ثابت است. گویی پیشفرض مبنایی هر دو متن، آقایی و سروری در دنیاست و مابقی انسانها، همان حیوانات انساننما برای یهود هستند. در ادامه، با بررسی تطابقی هر دو متن، این ارتباط مبنا و هدف، کاملاً مشخص و تأملپذیر خواهد بود.

. تطابق اول
@پروتکل ششم@: «ما بیدرنگ شروع خواهیم کرد به ایجاد دستگاههای عظیم انحصاری و جمعآوری ثروتها و گردآوردن اموال، تا همۀ اینها که به قدرت وحشتناکی تبدیل شدهاند به انحصار ما در آیند.
این قدرت وحشتناک، همزمان، بر مقدار هنگفتی از ثروت گوئیم سیطره دارد و درعینحال، حیات آن تا جایی به قدرت ما وابسته است که در آن روز موعود که ضربۀ کوبندۀ سیاسی خود را فرود آریم، این ثروتها به درّه سقوط خواهد کرد و تتمۀ حساب گوئیم را نیز بهدنبال خود خواهد کشاند.»[12] «…حکومت اشراف مسیحیان بهعنوان قدرت سیاسی، ازبین رفته است، دیگر نباید به آن توجه داشته باشیم؛ اما آنان مالکین زمین هستند که استقلال اندکی دارند و بهعنوان خطری بزرگ ما را تهدید میکنند. باید شدیداً سعی کنیم که دیگر آنها مالک این املاک نباشند.»[13]
@تلمود@: «خداوند ثروتهای جهان را فقط به یهودیان اختصاص داده است. ثروت جهان به آنان تعلق دارد» (سلطان آروح ص۱۱۱).[14]
@تلمود@:«بر یهود لازم است که املاک دیگران را خریداری کند تا آنان صاحب ملک نباشند و همیشه سلطۀ اقتصادی برای یهود باشد.»[15] «چون یهود با عزتهای الهیه مساوی است؛ بنابراین تمام دنیا و هرچه در اوست، ملک آنان است و حق دارند که بر آن تسلط کامل یابند. دزدی از یهودی حرام و از غیر او جایز است؛ چون اموال دیگران مانند رملهای دریاست و هرکس زودتر بر آن دست گذاشت، او مالک است.»[16]
. تطابق دوم
@پروتکل ششم@: «باید شدیداً از صنعت و تجارت حمایت کنیم، مخصوصاً بورسبازی را که به منزلۀ نقش رقیب صنعت میباشد. بدون بورسبازی، بخش صنعت، سرمایههای شخصی را چندبرابر نموده، باعث رونق کشاورزی میشود، زمینها از گرو طلبکاران بیرون میآید و وامهای بانکهای کشاورزی را آزاد میکنند. باید کاری کنیم تا ماحصل کار و بازده زمین به چنگال صنعت بیفتد، بهطوریکه ازطریق بورسبازی، تمام پولهای جهان را به ما دهند. مسیحیان در طبقۀ مستضعفان درآیند و فقط برای اینکه حق حیات داشته باشند، بدون قیدوشرط در برابر ما سر خم میکنند.»[17]
@تلمود@:«خاخام العازار میگوید: کاری ابلهانهتر از کشاورزی نیست و اضافه میکند: یک نفر یهودی برای تجارت، اگر صد لیره داشته باشد، هر روز میتواند گوشت بخورد و شراب بنوشد و در قصر سکنی گزیند. در صورتیکه اگر برای زراعت، هزار لیره سرمایهگذاری کند، باید سبزی بخورد و روی خاکها بخوابد و در کلبه نشیمن کند»[18] (سلطان آروح، ص۱۱۱).
تطابق سوم
@پروتکل چهاردهم@: «آنگاه که حاکم شویم، وجود هر مذهبی جز مذهب خود را ناخوشایند و مردود خواهیم کرد که سرنوشت ما بهعنوان امت برگزیده با آن پیوند خورده و توسط آن با سرنوشت جهان یکی شده است. ما باید سایر مذاهب را از میان ببریم.»[19]
@تلمود@:«هلاککردن مسیحی ثواب بسیار دارد و اگر کسی دستش به کشتن نمیرسد، لااقل سبب هلاکش گردد.»[20] «خاخام میمونیدس چنین گفته است: کشتن خائنینی که در اسرائیل هستند، همانند عیسی و پیروان وی و انداختن اجساد آنان به داخل گودال صحیح است. قبل از آمدن مسیح، بیدینی مسیحیت در تمام دنیا شایع شده و بدینترتیب، انسانها، از سگ تمیز داده نخواهند شد»[21] (سلطان آروح، ص۱۱۱).
«مسیح در زیر ارابههای جنگی، افراد غیریهودی را له خواهد کرد. جنگ بزرگی بهوقوع میپیوندد و دوسوم انسانها کشته خواهند شد. یهودیان پیروز خواهند شد و هفتسال سلاح مغلوبین را خواهند سوزانید. مغلوبین دربرابر یهودیان گردن کج کرده، هدایای بزرگی به آنان خواهند داد. فقط پادشاه مسیح، عیسویان را قبول نخواهد کرد و آنان از میان خواهند رفت.
خزائن تمام ملل بهدست یهودیان خواهد افتاد. ثروتشان بیحدوحساب خواهد شد. بعد از نابودشدن عیسویان، چشم دیگر ملتها بازخواهد شد، آنان نیز یهودی خواهند شد و تمام دنیا بهدست یهودیان خواهد افتاد و بدینترتیب، در هیچ جای جهان، غیریهودی وجود نخواهد داشت»[22] (سلطان آروح، ص۱۱۱).

تطابق چهارم
@پروتکل ششم@: «منابع تولید را با تزریق افکار هرجومرجطلبانه در کارگران و تشویق آنان به مصرف مشروبات الکلی، زیرکانه و بهطور زیربنایی از میان خواهیم برد.»[23]
@تورات@:«مسکرات را به آنان بده که مشرف به هلاکتاند و شراب را به تلخجانان، تا بنوشند و فقر خود را فراموش کنند و مشقت خویش را دیگر بیاد نیاورند»[24] (امثال سلیمان، باب۳۱، آیه ۶و ۷).
تطابق پنجم
@پروتکل بیستویکم@: «پولهاى مازاد بر احتیاجمان را به کشورهاى غیریهودى وام مىدهیم و با استفاده از رشوهخوارى مدیران و اهمال و ندانمکارى فرمانروایان اینگونه ممالک، دو تا سه برابر پولهایمان را پس مىگیریم. آیا کسى مىتواند در حق ما چنین کند؟ پاسخ منفى است.»[25]
@تلمود@:«ربودن اموال دیگران با ربا مانعی ندارد؛ زیرا خداوند شما را به رباگرفتن از غیریهودی امر میفرماید.»[26]
به کسانی که یهودی نیستند، قرض ندهید مگر آنکه نزول بگیرید. درغیر اینصورت، قرضدادن به آنان جایز نیست؛ زیرا ما مأموریم که به آنها ضرر برسانیم.»[27]
مبنا و هدف، جایگاه و چیستی
با توجهبه توصیفات ارائهشده و روند آن در قالب تطابق اسنادی، سیری هدفمند و نتیجهگرا را در ساحتی جهانشمولتر پیش رو میبینیم و آن مواجهه با ماهیت این ساختار است.
الیگارشی زرسالار یهودی، ازطریق ماهیت دودمانی خود، درپی احقاق حاکمیت جهانی و تملک کامل قدرت بینالمللی است که از نگاه بیرونی این ماهیت، ساختاری متناقض دارد. ازطرفی، در ساحت مبانی، مدعی دین و معنویتی متعالی است (تلمود و تورات) و ازطرف دیگر، درپی احقاق اهدافی نژادی و کاملاً مادی (پروتکلها). درواقع تلمود، مبیّن مبانی یهود بینالملل و پروتکلها، تنها اهداف بدون مبنا و دفعی صهیونیسم بینالملل نمایش داده میشود. این تناقضی عظیم است و البته دروغی بزرگتر به تمام مردم جهان. این همان بروز متکثر است که درپی تشویش و اغتشاش ذهن مخاطب خود بوده و او را به سمت شناخت گروه های مختلف در ساختار اقلیت یهودی پیش می برد. درصورتیکه اهداف ارائهشده در پروتکلها کاملاً منطبق بر اصول و موازین مندرج در تلمود است و یک کل واحد را تشکیل میدهند و تمام معتقدان به اصول و مبانی، بهصورت سیستماتیک درپی احقاق اهداف نیز قرار میگیرند و نظامی دیالکتیکی و واحد را سامان میدهند.
توجه شود، اصول و مبانی میبایست جایگاهی مطلق و بُرنده و قاطع داشته باشند، تلمود نهتنها این ویژگیها را دارد، بلکه در ساحت نژادی، بسیار تندرو و پیشتاز است و از تمام زوایا، قابلیت دارد که مبنای تدوین اهدافی جهانشمول مانند پروتکلها باشد. پس، کلی واحد وجود دارد که دو بخش دارد؛ مبنا و اهداف که پذیرش هریک، عمل یا پذیرش دیگری را بهدنبال دارد. اساساً گرایش معنوی به مبانی داده شده است و درواقع، مبانی درپی احقاق اهداف کاملاً مادی است. بهصورت خلاصه، یک کل واحد است که تمام فریادش مادهپرستی محض است برای حاکمیت مادی محض!
به بیانی دیگر الیگارشی زرسالار یهودی از مبنایی واحد و مخفی که برپایۀ معنویت و اصول ایدئولوژیکِ واحدی بنا شده است، برای تدوین و مشروعکردن همۀ اعمال و فعالیتهای کلان و خُرد استفاده میکند. لکن، در ساحت مواجهۀ بیرونی با کثرتی از وجوه مختلف، متضاد و متفاوت این ساختار برخورد میکنیم و نباید این اشتباه صورت پذیرد که معنویت صهیونیستی، متکثر یا چند معنویت و ایدئولوژی است؛ بلکه هم در ساحت مبانی و هم در ساحت اهداف و مسائل اجرایی، در جایگاه واحدی قرار دارد.
حاکمیت اقلیت یهودی بر تمام منافع و منابع جهان برای تسلط و تطمیع جامع نیازهای مادی آن حکّام، نمایش تلخ و تراژیکی است که بر پردۀ جهان مادی درحال نمایش است و با تلاش فراوان درپی آن هستند که همگان را از پرداختن و توجه به پشت پردۀ این نمایش، که همانا اصالت مبانی و تحقق اهداف الیگارشی یهودی است، محروم سازند؛ تا مخاطب نمایش با یأس نسبتبه این تسلط و حاکمیت تلخ، بردگانی گوش به فرمان و انسانهایی که از سرخوردگی زیاد تنها راهحل را پذیرش برتری و قدرت آنها بدانند، تربیت کنند.
[1]. Goyim.
[2]. Libber david.
[3]. برگرفته از تلمود، پایگاه اینترنتی FAZ NET متعلقبه نشریۀ آلمانی فرانکفورتر آلگماینه در ۱۲مه۲۰۰۲، در ماهنامۀ نسیم قدس، ش۴، دی۱۳۸۷، جمعیت حامیان آزادی قدس شریف، تدوین: عبدالله راستگو.
[4]. برگرفته از تلمود، پایگاه اینترنتی FAZ NET متعلقبه نشریۀ آلمانی فرانکفورتر آلگماینه در ۱۲مه۲۰۰۲، در ماهنامۀ نسیم قدس، ش۴، دی۱۳۸۷، جمعیت حامیان آزادی قدس شریف، تدوین: عبدالله راستگو.
[5]. برگرفته از تلمود، پایگاه اینترنتی FAZ NET متعلقبه نشریۀ آلمانی فرانکفورتر آلگماینه در ۱۲مه۲۰۰۲، در ماهنامۀ نسیم قدس، ش۴، دی۱۳۸۷، جمعیت حامیان آزادی قدس شریف، تدوین: عبدالله راستگو.
[6]. برگرفته از تلمود، پایگاه اینترنتی FAZ NET متعلقبه نشریۀ آلمانی فرانکفورتر آلگماینه در ۱۲مه۲۰۰۲، در ماهنامۀ نسیم قدس، ش۴، دی۱۳۸۷، جمعیت حامیان آزادی قدس شریف، تدوین: عبدالله راستگو.
[7]. یَهُوَه نام اختصاصی خدا در زبان عبری است. نامی که بر اساس تورات خدا در میقات موسی خود را بدان نام خواند. این نام ۵۴۱۰ بار در عهد عتیق آمدهاست.اسم ذات احدیت است و دلالت بر سرمدیت آن ذات مقدس نماید. از نظر معنی به لفظ اهیه (به معنای هستم آنکه هستم) شباهت دارد.( مستر هاکس. قاموس کتاب مقدس. ترجمه مستر هاکس. چاپ اول. تهران: اساطیر، ۱۳۸۲. ۹۸۶.). توجه شود این معنا بسیار مادی و زمینی است و مانند تعریف خدا در الاهیت اسلامی نبوده و معنایی موهون و مادی دارد.
[8]. ویلیام گلنهنری مرتن، @کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید@، ترجمۀ فاضلخان همدانی، انتشارات اساطیر، چ۱، ۱۳۸۰، سفر تورات مثنی، فصل هفتم، آیۀ ۶، ص۳۴۴.
[9]. هارون یحیی و گروه تحقیقات علمی ترکیه،@مبانی فراماسونری@، ترجمۀ جعفر سعیدی، ص۸۵و۸۶.
[10]. ویلیام گلنهنری مرتن، @کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید@، ترجمۀ فاضلخان همدانی، انتشارات اساطیر، چ۱، ۱۳۸۰، پیدایش، باب ۱۵، آیۀ ۱۸و۲۰، ص۲۴. همچنین، در کتاب هارون یحیی و گروه تحقیقات علمی ترکیه، @مبانی فراماسونری@، ترجمۀ جعفر سعیدی، ص۸۶، اشاره شده است.
[11]. ویلیام گلنهنری مرتن، @کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید@، مزامیر باب ۱۳۵، آیۀ ۸و۹، ص۱۱۲۰. همچنین، در هارون یحیی، @مبانی فراماسونری@، ص۸۷، اشاره شده است.
.[12] ژرژ نیلوس، @پروتکلهای دانشوران صهیون@، ترجمۀ شهلا المعی، انتشارات المعی، چ۱، ۱۳۸۸، پروتکل ششم، ص۶۳.
[13]. ژرژ نیلوس، @پروتکلهای دانشوران صهیون@، ص۶۳.
[14]. هارون یحیی، @مبانی فراماسونری@، ص۱۶.
[15]. سیدمحمدرضا شیرازی، @دنیا بازیچۀ یهود بود@، ص۱۲۰تا۱۳۰.
[16]. سیدمحمدرضا شیرازی، @دنیا بازیچۀ یهود بود@، ص۱۲۰تا۱۳۰.
[17]. ژرژ نیلوس، @پروتکلهای دانشوران صهیون@، ص۶۴.
[18]. هارون یحیی، @مبانی فراماسونری@، ص۱۷.
.[19] هنری فورد، @یهود بینالملل@، ص۸۸.
[20]. سیدمحمدرضا شیرازی، @دنیا بازیچۀ یهود بود@، ص۱۲۰تا۱۳۰.
[21]. هارون یحیی و گروه تحقیقات علمی ترکیه، @مبانی فراماسونری@، ترجمۀ جعفر سعیدی، ص۱۷و۱۸.
[22]. هارون یحیی و گروه تحقیقات علمی ترکیه، @مبانی فراماسونری@، ص۱۸.
[23]. هنری فورد، @یهود بینالملل@، ص۳۵.
[24]. ویلیام گلنهنری مرتن، @کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید@، ترجمۀ فاضلخان همدانی، انتشارات اساطیر، چ۱، ۱۳۸۰، امثال سلیمان باب ۳۱، آیۀ۶و۷، ص۱۱۷۶. همچنین، در کتاب هارون یحیی و گروه تحقیقات علمی ترکیه،@ مبانی فراماسونری@، ترجمۀ جعفر سعیدی، ص۲۲۱، اشاره شده است.
[25]. ژرژ نیلوس، @پروتکلهای دانشوران صهیون@، ترجمۀ شهلا المعی، انتشارات المعی، چ۱، ۱۳۸۸، پروتکل ۲۱، ص۱۳۴و۱۳۵.
[26]. سیدمحمدرضا شیرازی، @دنیا بازیچۀ یهود بود@، ص۱۲۰تا۱۳۰.
[27]. سیدمحمدرضا شیرازی، @دنیا بازیچۀ یهود بود@، ص۱۲۰تا۱۳۰.