رابطه بودیسم و صهیونیسم
بودیسم و دنیای جدید
«بودیسم، برای اولینبار در قرن ۱۷م به اروپا راه یافت و برای اولینبار «ادوین آرنولدز»[1] کتابی در این خصوص در انگستان بهچاپ رساند.»[2] پساز آن، بودیسم با سرعت زیادی در دنیا گسترش پیدا کرد. مراکز بودائیان در تمام دنیا موجود است. ما بودیسم را نهتنها در کشورهای سرمایهداری غربی، بلکه در کشورهای سوسیالیستی شرقی هم مشاهده میکنیم.
بودیسم، در دنیای مدرن از آن جهت که براساس عقل و علم مادی بنیان نهاده شده، جذاب است. بودا میگوید: «هر چیزی را بهدلیل احترام و ارزشی که برای آن قائل هستید، باور نداشته باشید. بلکه آن را تجزیهوتحلیل کنید، مانند اینکه میخواهید طلا بخرید.»[3] مردم دنیای مدرن امروزی، این روش را دوست دارند. بودا گفت: «تمام مشکلات از این ناشی میشود که ما حقیقت را درک نکردهایم بههمین جهت، دچار سردرگمی میشویم.»[4]
دالاییلاما
دالاییلاما[5] لقبی است که به رهبر دینی بودائیان تبت داده میشود. در حالحاضر، این لقب، به «تنزین گیاتسو»[6] اعطا شده است. «دالایی لامای چهاردهم»[7] درواقع، دالاییلامای کنونی است. دالایلاماها با نفوذترین چهرهها در بین بودائیان تبتی هستند. او جایزۀ صلح نوبل را در سال ۱۹۸۹ از آنّ خود کرد. نیز بهخاطر حمایت مادامالعمر خود از تبتیها در داخل و خارج از تبت، بسیار شناخته شده است. تبتیها براساس سنت، بر این باورند که او، تناسخ پیشینیان خود و مظهر «بودی ساتوای[8] مهربان» است. او بهعنوان تولد دوبارۀ سیزدهمین دالاییلاما انتخاب شد. او بهطور رسمی در تاریخ ۱۷نوامبر۱۹۵۰ در سن ۱۵سالگی بهعنوان چهاردهمین دالاییلاما به رسمیت شناخته شد. دالاییلاما بر رهبران هر چهار مکتب بودایی برتری دارد.
بهنظر دالاییلاما، مهمترین هدف زندگی، رسیدن به شادی است. هدف همه، خوشبختی است و انسانها تمایلی به درد و رنج ندارند. شادی به عوامل درونی و طرز تفکر بستگی دارد، نه عوامل بیرونی، همچون پول و همراهان و نزدیکان. بهنظر او نخستین گام بهسوی شادی، آموزش است. بهترین راه غلبه بر رنج و سختیها، رویارویی و تمرکز و تحلیل آنهاست.
این ساختار آرامش، تا حدی است که بهصورت ناگفته نهتنها مدعی پذیرش قدرتهای جهانی است، بلکه وابستگی به آنان، تحتعنوان قادر برای ایجاد آرامش اصالت پیدا میکند و جالب اینجاست که اساس اقتدار یا اینکه ظلم بر عدهای مظلوم که حاصل و نتیجۀ قدرت او است، اهمیتی نداشته و تنها قدرت قدرتمندان اصالات دارد. چگونگی حصول قدرت، اصلاً اهمیتی ندارد. کلاً مسئلهای بهعنوان مبارزه و مقاومت، تعریف بیرونی نمییابد.
دالاییلاما کار را بدانجا میرساند که برای تأمین فکری این تئوری، به دیدار سران اسرائیل هم رفته و روابط دیپلماتیکی را برای اعلام حمایت از آمریکا و منافع آنها بیان میدارد. او درواقع، اصل اینکه حاکمیت ظلم، برپایۀ تجاوز و ظلمِ تاریخی، سرزمینی را غصب کرده یا دارای اقتدار نسبی نظامی است، به نقد یا توصیف یا حتی تعریف از آنها نمیپردازد؛ بلکه صرفاً با پذیرش اکنونِ این حاکمیتها، در پی ایجاد آرامش است.
او اقتدار قدرتهای سیاسی و نظامی جهان را مایۀ آرامش برای وابستگان بدانها میداند؛ زیرا قسمتی از طبیعت حکم میکند که در تطوّر طبیعی جهان، این قدرت بدانها مانند آمریکا و اسرائیل، تنفیذ شده و تمام مخالفان آن قدرتها، درواقع، مخالف ایدئولوژی دالاییلاما بر ساختار آرامش و شادی هستند. شاید تنها مدخل دشمنشناسی در این نگاه، همینجا باشد؛ دشمن اسرائیل و آمریکا، دشمن بودیسم تبتی هم میباشد.
دالاییلاما و دین
بهنظر او انتخاب دین، امری است مرتبط با حقوق فردی انسان. بنابراین، همانگونه که افراد مختلف، حق دارند غذاهای متفاوت انتخاب کنند و این به ذائقۀ آنها بستگی دارد، گزینش دین هم به شرایط روحی، اجتماعی، فرهنگی و ذوق و سلیقۀ افراد بستگی دارد. بهنظر او، دیدگاه مذهبی برای رشد ویژگیهای مثبت، مفید است؛ اما معنویت، دو سطح دارد: مذهبی و اساسی که مرتبط با فطرت است.. چیزی که مهم است، آرامش روح هنگام مرگ است، نه اینکه چه دینی داریم. بهنظر او معنویت در سطح غیردینی (معنویت اساسی) مهمتر است و نقش اساسیتری در زندگی انسان دارد. دین داشتن مهم نیست، انسانبودن مهم است.
او سرمنشأ ارزشهای منفی اخلاقی را براساس تعالیم بودا، نادانی و جهل میداند و البته صفات منفی را نیز به دو دسته تقسیم میکند.. خشم بد است؛ زیرا امکانات ما را از بین میبرد. دشمنان، بهترین فرصت صبر را برای ما فراهم میآورند. برای مقابله با دشمنان، باید بدون تنفر و از روی خرد عمل کرد.
بودیسم و پراگماتیسم آمریکایی
از دیگر اصولی که دالاییلاما به آن تکیه کرده است، پراگماتیسم آمریکایی است. او کاملاً براساس اصالت عمل و قاعدۀ عملی فکر میکند و تصمیم میگیرد. براساس فلسفۀ پراگماتیسم، هر آنچه مفید است، حقیقت است. این مبنا از نظر فلسفی و عقلی، پذیرفتنی نیست و باید مباحث آن را در حوزۀ تحلیل و بررسی فلسفههای مدرن دید؛ لکن نکته اینجاست که آنچه مفید است، قاعدۀ کلی نیست و بنابر نیاز و فرهنگ و جغرافیای هر فرد، قابلتغییر و تفسیر است که دارای نقیض نیز میتواند باشد. اگر اقلیت زرسالار حاکم بیایند و افکار و سلایق زندگی اکثریت مردم و مخاطب دالاییلاما را؛ مطلوب نظر خود قرار دهند، آنگاه مفید همان مدنظر منافع اقلیت زرسالار است.
صهیونیسم هندو
ارتباط صهیونیستیِ بسیار جالبی در بطن دو نگرش صهیونیسم (ایدئولوژی زرسالاران) با هندوئیسم و بودیسم وجود دارد؛ زیرا در اجرای شیوۀ حاکمیت زرسالاران نیز به ساختار آیینی هندو و بودا توجه ویژه شده است و گویی از یک مبدأ، تغذیه میشوند یا در شیوهشناسی و انتخاب روش، مبدأیی مقدس موجود است که هر دو گرایش هندوئیسم وصهیونیسم، اعتقادی ویژه بدان دارند، عبارت ذیل، قسمتی از پروتکل ۱۷ دانشوران صهیون است:
«پادشاهى ما از قداستِ «ویشنو»[9] (خداى هندوها) دفاع مىکند و درواقع، تجسم شخصیت اوست. ما چون ویشنو، صد دست داریم و بر سر هر دست، انگشتى قرار دارد که کلیه مهارهاى دستگاه حیات اجتماعى را در اختیار خواهیم گرفت و هریک چون پلیس رسمى، ناظر بر هر کارى هستیم و تدابیرى اندیشیدهایم که دولتهاى غیریهودى از فعالیتهاى ما بىاطلاع بمانند.»
در وجه دیگر، بروزِ عملی ایدئولوژی زرسالاران، در مبانی و بطن ساختار بودایی است که توجه بدانها بسیار حائز اهمیت است:
«بر ما لازم است که هم احترام به آزادى و هم اعتقاد به خدا را در میان مردم غیریهودى از بین ببریم و نیازهاى مادى را جایگزین اینگونه اعتقادات سازیم»[10] یا در پروتکل چهارم میخوانیم، «ما باید شالودۀ ایمان را ویران کنیم و اصل خدا و روح را از ذهن غیریهود بزدائیم و محاسبات ریاضی و امیال مادی را جایگزین این معانی کنیم.»[11]
نفی قدرت ماورای طبیعت و پذیرش تألم و جبر درونی، مانند آزادی از مبانی اندیشهای بودیسم است. پرداخت مادی به درون خود که از مهمترین مباحث بودیسم است، شاهدی است بر شدت همسانی با مبانی اندیشه صهیونیسم. گویی پروتکلها یکی از دقیقترین مجاری اجرایی خود را در ترویج بودیسم یافتهاست و بهدلیل همسانی بسیار بالا، پذیرش آن با پذیرش صهیونیسم یک ارزش را دارد؛ زیرا هدف و نتیجه، یک چیز است؛ آنچه اقلیت سرمایه سالار یهود میخواهد.
بودیسم با فرار از پرداختن به مسائل مبنایی و اصلی مانند ریشۀ خلقت یا خدا یا اساس روابط و امور اجتماعی، درواقع، بزرگترین هدف صهیونیسم بینالملل را تأمین میکند و آن چیزی نیست جز، خارجکردن اکثریت غیریهود، از گردونۀ تفکر و تعمق در مسائل کلی و اساسی، تا حاکمیت جهانی خود را هرچه سریعتر و جامعتر عملی سازد و هیچ قدرتی در برابر آن بارز نشود.
جوبوها،[12] یهودیانی در لباس بودا[13]
اتحاد فکری و سیاسی یهودیان و بودائیان، بههمین جا ختم نمیشود و بهتازگی، بسیاری از یهودیان، بودایی شدهاند.[14] شاید این تغییر دین هم موقتی و عمدی باشد؛ مثل مارانوها[15] در جهان مسیحیت و آنوسیها[16] در جهان اسلام. اینان در اصل، یهودیانی بودند که بهصورت تاکتیکی دینشان را تغییر دادند و پس از مدتی آشکار شد که هنوز یهودیاند، مانند خاندان لوگز در قرن شانزدهم و هفدهم و هجدهم.[17] براساس آمار، در آمریکا،۳۰ درصد گروندگان جدید به آیین بودا، قبلاً یهودی بودهاند؛ در حالیکه حدود ۲درصد جمعیت آمریکا را یهودیان تشکیل میدهند[18].
در سالهای اخیر گروهی در آمریکا به نام جوبوها شکل گرفته است که ترکیبی از عبادتهای بودایی و یهودی دارند. آنها در ماه آوریل عید «ذنسدر»[19] را به یاد آزادی بنیاسرائیل و خروج آنها از مصر و آزادی بودا از رنج و درد، برگزار میکنند. در محراب عبادت آنها، سنگی رنگین و نقشدار به واژۀ عبری صلح شالوم و مجسمهای از بودا وجود دارد. اینان بودیسم را سبب تقویت یهودیت معرفی میکنند.[20]
[1]. Edwin Arnold’s
[2]. Ibid, p. 29
[3]. Faith & Philosophy of Buddhism, V.S. Bhaskar. P; 286-288
[4]. Ibid
[5]. Dalai Lama
[6]. Tenzin Gyatso
[7]. نام مذهبی: تنزین گیاتسو، مخفف شده از جتسون جامفل نگاوانگ لوبسانگ یشه تنزین جیاتسو، متولد لهامو داندروب، ۶ژوئیه۱۹۳۵، Tenzin Gyatso, 14th Dalai Lama.
[9]. Lord Vishnu.
[10]. ژرژ نیلوس، قسمتی از پروتکل چهارم، پروتکل های دانشوران صهیون، ترجمۀ شهلا المعی، انتشارات المعی، ۱۳۸۸، ص۵۶.
[11]. همان، ص۵۱.
[12]. A Jewish Buddhist (also Jewbu or Jubu or Buju) is a person with a Jewish background who practices forms of Buddhist meditation and spirituality
[13]. محمدحسین فرجنژاد، برگرفته شده از کتاب اسطورههای صهیونیستی سینما، چاپ الو، بهار۱۳۸۸، ناشر مؤسسۀ فرهنگی هلال، ص۱۹۳تا۱۹۴.
[14]. مقالۀ «علت نفوذ بودیسم بر یهودیان آمریکا» از سایت بازتاب: www.baztab.com/news/38499.php
[16] آنوسی یا آنوسیم، به معنی «مجبور شدگان» است. در شرع یهودی (هلاخا)، کلمهای حقوقی است که به یهودیانی که مجبور به ترک غیر اختیاری آئین یهودیت شدهاند، ولی همۀ تلاش خود را میکنند تا در شرایط اجبار به آیین یهودی خود پایبند باشند، اطلاق میشود. آنها برای جلب اعتماد مسلمین به هر کسوت و سیمایی در میآیند؛ در صورت لزوم به حوزههای علمیه مسلمانان میروند و تحصیلات حوزوی خود را تا بالاترین مقطع و مدارج ممکن، طی میکنند.
[17]. عبدالله شهبازی، زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران، ج۲، ص۱۸۵.
[18]. مقالۀ «علت نفوذ بودیسم بر یهودیان آمریکا».
[19]. Zenseder
[20]. مقالۀ «علت نفوذ بودیسم بر یهودیان آمریکا».