سازمان جهانی 1

سازمان جهانی

سازمان ملل برای همه مردم دنیاست یا اقلیتی خاص؟

نگاهی به روند شکل گیری سازمان ملل متحد 

الیگارشی زرسالاران یهودی، از سویی، خواستار ایجاد سازمانی جهانی برای مدیریت و نظارت بر عملکرد داخلی کشورها و برپایۀ رضایت خود این کشورها بود، و از سوی‌دیگر به‌دنبال ایجاد هویتی جهانی و مستقل، به‌عنوان کشور، برای وطنِ غصبیِ یهودیان (اسرائیل) بود. آنان می‌خواستند از این طریق، مبنای «حکومت جهان‌وطنی»  خود را تداعی بخشند.

منظور از «حاکمیت جهان وطنی» درواقع مفهومی چند بعدی است که می‌بایست در اینجا توضیحی ارائه دهیم؛ این مفهوم از دو منظر برای الیگارشی یهودی قابل توصیف است:

1.  تکثر و پراکندگی یهودیان در جهان نه به مثابه یک مُشکل و یا یک کمبود، بلکه به عنوان یک نقطه قوّت و یک استراتژی راهبردی در نظر گرفته می‌شود، بدین معنی که پراکندگی یهودیان در سراسر جهان به منزله واحد دیدن حاکمیت در کل جهان است و مرزهای سیاسی بازیچه و ابزار تفکیک عوامانه قدرت و حاکمیتهای به ظاهر خُرد است. تعریف اصلی بر حکومت جهان وطنی در واقع همین منظور می‌باشد.

تشکیل دولت صهیونیستی در سرزمین فلسطین، به منزله شروع پایان یک اتفاق نبوده بلکه مقصود شروع یک اشغالگری گسترده است و تظاهر بر این است که مرکز حکمرانی در جهان برای صاحبان ثروت و زرسالاران یهودی در اورشلیم(سرزمین مقدس) شکل گرفته و ایده‌آل‌های زرسالاران یهودی برای حکمرانی را فراهم آورد.

برای نیل به اهداف جهان وطنی ، ایجاد بستری جهانی برای پذیرش آن لازم بود. همچنین، سازمانی بین‌المللی که از طرف همۀ جهانیان، این موطن یهود را به رسمیت بشناسد و زمینۀ تمام برنامه‌های بعدی را فراهم آورد. رسیدن به این هدف، نیازمند تغییرات اساسی در جهان بود. نیاز به ایجاد سازمانی بین‌المللی برای ایجاد صلح در جهان، تنها پس از جنگ‌های‌ جهانی مطرح شد. جنگ‌های جهانی، تغییرات اساسی در جهان، ایجاد و معادلات عمومی جهان را دگرگون کرد. بروز جنگ‌های جهانی و جابه‌جایی‌های قدرت و تغییر معادلات حاکمیتی در جهان، تنها منافع الیگارشی یهودی را تأمین می‌کرد. شاید این بخش‌ از پروتکل‌ها برای ایجاد جنگ‌های جهانی بسیار جالبِ توجه باشد.  

@پروتکل هفتم@: «ما باید در مقامی باشیم که به هر حرکت مخالف، با تحمیل جنگ از طریق همسایگان هر کشور که جرأت مخالفت با ما را به خود بدهد، پاسخ گوییم. اگر این همسایگان درصدد برآیند که مجتمعاً علیه ما به‌پا خیزند، باید جنگی‌جهانی برپا کنیم.» 

   در 26 ژوئن  1945، سازمان ملل متحد  رسما تشکیل شد. در دسامبر سال ۱۹۴۵، کنگرۀ آمریکا از این سازمان دعوت کرد که این فرماندهی مرکزی را در ایالات متحدۀ آمریکا بنا کنند. در سال ۱۹۴۶، جان دی راکفلر  که او را یک یهودی مخفی  می‌خوانند، مبلغ ۵ میلیون ۸ هزار دلار، برای خرید زمینی جهت احداث این فرماندهی مرکزی در کنار رودخانۀ ایست،  در شهر نیویورک، به سازمان ملل متحد هدیه کرد و بنای آن، در اواسط سال ۱۹۵۲ میلادی پایان یافت. درواقع، قسمت اصلی منهتن نیویورک، ملک شخصی راکفلرهاست و در قسمتی از منهتن، مرکز راکفلرها قرار دارد. زمینِ سازمان ملل متحد هم، قسمت کوچکی از این ملک است.» 

پشت صحنه نمایش

سناریوی این نمایش جهانی، بسیار جالب‌ِتوجه است: در @دانشنامۀ@ سادۀ یهود، چاپ اسرائیل، تحت‌عنوان «سازمان ملل و یهود»  آمده است: «فکر یک تشکیلات بین‌المللی برای تأمین صلح و همکاری بین‌المللی، ریشه در اعتقادات یهودی دارد. @اشعیا نبی@ پیشگویی روزی را کرد که آنان، شمشیرهایشان را به‌خاطر گاوآهن و نیزه‌هایشان را برای وسیلۀ هرس، خواهند شکست و ملت‌ها علیه یکدیگر شمشیر نخواهند کشید و دیگر جنگی را نخواهند آموخت.» 

: «فکر یک تشکیلات بین‌المللی برای تأمین صلح و همکاری بین‌المللی، ریشه در اعتقادات یهودی دارد. @اشعیا نبی@ پیشگویی روزی را کرد که آنان، شمشیرهایشان را به‌خاطر گاوآهن و نیزه‌هایشان را برای وسیلۀ هرس، خواهند شکست و ملت‌ها علیه یکدیگر شمشیر نخواهند کشید و دیگر جنگی را نخواهند آموخت.» 

برای این‌که معنای این پیشگویی صلح و همکاری را بهتر بفهمیم، به عهد عتیق، کتاب @اشعیا نبی@، باب۲، رجوع می‌کنیم و از ابتدای باب، آن را می‌خوانیم: «… و در ایام آخر، واقع خواهد شد که کوهِ خانۀ خداوند، بر قلۀ کوه‌ها ثابت خواهد شد و فوق تلّه‌ها، برافراشته خواهد گردید و جمیع امت‌ها، به‌سوی آن روان خواهند شد. قوم‌های بسیار عزیمت کرده، خواهند گفت: بیایید تا به کوه خداوند و به خانۀ خدای یعقوب برآییم تا طریق‌های خویش را به ما تعلیم دهد و به راه‌های وی سلوک نماییم؛ زیرا که شریعت صهیون و کلام خداوند از اورشلیم صادر خواهد شد. او ملت‌ها را داوری خواهد نمود و قوم‌های بسیاری را تنبیه خواهد کرد؛ ایشان شمشیرهای خود را برای گاوآهن و نیزه‌های خویش را برای ارّه، خواهند شکست و امتی بر امتی شمشیر نخواهد کشید و بار دیگر، جنگ را نخواهد آموخت.»

راه رسیدن به این هدف چیست؟ علمای صهیون، در ابتدای قرن بیستم، این راه را مشخص کرده‌اند.

@پروتکل دهم@: «برای آن‌که آرزوی استقرار حکومت مطلقۀ خود را در دل همۀ مردم جهان ایجاد کنیم، لازم است که رابطۀ مردم را با دولت‌هایشان تیره کنیم؛ به‌طوری‌که مردم بر اثر اختلاف عقیده، گرسنگی، بیماری و کشمکش به تنگ آیند و جز به رهایی از دست دولت‌هایشان و پناه‌بردن به حکومت نجات‌بخش ما به چیز دیگری نیندیشند… ما تنها یک پادشاه می‌خواهیم که همۀ مردم روی زمین را متحد سازد و به‌نابسامانی‌ها، مرزها و ملیّت‌ها و مذاهب را ریشه‌کن سازد. پادشاهی می‌خواهیم که بتواند صلح و آرامشی که رهبران فعلی نمی‌توانند به ما بدهند، فراهم آورد.» 

سیر برنامۀ جهانی الیگارشی یهود، آن‌گونه که در ساختار پروتکل‌ها آمده است، روندی جالب‌ِتوجه را تا ایجاد سازمان ملل ترسیم می‌کند:

۱. زمزمۀ ایجاد اغتشاش و در‌گیری درمیان کشورهای جهان در این سال‌ها و قرارگرفتن ملت‌ها در مقابل هم، البته صرف‌نظر از جهت حق و ناحق جریان‌ها و طرف‌ها؛

۲. ایجاد نفاق، چنددستگی، حزب‌بازی و گروه‌گرایی، چه در داخل کشورها و چه در بین کشورهای مختلف؛

۳. شیوع قحطی و فقر و بیماری در جهان؛

۴. جنگ‌های مکرر جهانی و منطقه‌ای و کشتار و خونریزی‌های بی‌حساب؛

۵. دامن‌زدن به نا امیدی و دل‌زدگی از همۀ این اوضاع و احوال، از طریق انواع حیله‌های تبلیغاتی، با استفاده از شبکۀ عظیم تبلیغاتی و انتشاراتی و مطبوعاتی که در اختیار صهیونیست‌هاست و توسعه و رواج مکتب‌های پوچ‌گرایانه و…

به‌دنبال همۀ این‌ها، سازمان ملل متحد، ندای صلح و بشردوستی و امنیت می‌دهد و با ایجاد روزنۀ امید، ملت‌ها را به این باور می‌رساند که اگر راه نجاتی هست، از طریق ایجاد حکومتی جهانی است. در این راه، البته، آمار و ارقام، قطعنامه‌ها، اعلامیه‌ها، تحلیل‌ها و تفسیرهایی وجود دارد که رسالت آن را سازمان ملل متحد بر دوش گرفته است.

بنابر آنچه تاکنون گفتیم و با دقت در جزئیات رویدادهای جهان، بنگریم، به‌روشنی می‌توان دریافت که سازمان ملل متحد، طرح و نقشه‌ای صهیونیستی برای تحمیق و استحمار ملت‌های جهان است. این سازمان، درصدد القای این باور است که وجود حکومتی جهانی ضرورت دارد که سیطرۀ اقلیت الیگارشی یهودی را بر سراسر جهان، تحقق بخشد. این سازمان، ‌به الیگارشی یهودی به‌شدت وابسته است. به‌عبارت‌دیگر، این سازمان، مرکز فرماندهی الیگارشی یهودی با زیرمجموعه‌ها و همۀ کنوانسیون‌ها و دستورالعمل‌هاست که با ظاهری مردمی و از طریق «کانون‌های مردم‌نهاد»  اجرا می‌شود و باطنی به‌خون‌‌آلوده و سیاستی نژادی درپی دارد.

سازمان ملل برای نظم نوین جهانی

سازمان جهانی 2

هدف اصلی از سازمان ملل متحد، ایجاد نظامی حقوقی و قانون‌ساز است با هویت و ظاهری، لیبرال و جهانی. در این‌جا مشخص است که نظم نوین، درواقع همان ساختار لیبرال است که به‌جای نظم الهی مطرح است و به‌صورت کاملاً جهانی و عوام‌پسند، تمام منظورهای اصلی الیگارشی زرسالار را تأمین می‌کند و حقی در این میان مطرح است که تقریباً به‌عنوان بزرگ‌ترین کاریکاتور تاریخ بشریت می‌توان از آن یاد نمود و همۀ سران کشورها می‌نشینند و در این طنز جهانی، نظاره‌گر تأمین منافع ظاهری و باطنی الیگارشی یهودی هستند و آن، «حق وتوی»  چند کشور برندۀ جنگ دوم جهانی در شورای امنیت است که این کشورها، همان زمینه یا بستر انگلی برای الیگارشی یهودی هستند که از فضای مساعد این دولِ استعماری که باز به‌وسیلۀ همان ساختار الیگارشی، ثروت و پول روانۀ آن کشورها شده است، استفاده کرده و اساس و بنیان حقوق جهانی بشر را بازتعریف و مورد استفادۀ خود قرار دهند و هرگاه که لازم بود با تهدید یا لابی واضح، حتی رأی مخالف را هم به سود خود بازگردانند.

ساختار انگلی

این نظم نوین جهانی از این بستر بزرگ برای تعریف «کلانتری جهانی» که امنیت حقوقی و سیاسی منافع اقلیت زرسالار را تأمین کند، شیوه و شکل کلان خود را چگونه تدوین کرده است؟ برای پاسخ به این پرسش، در این‌جا، به بزرگ‌ترین تئوری‌های تاریخ بشر می‌رسیم و آن، تئوری «انگلی»  است.

اَنگَل به گیاه یا حیوانی گفته می‌شود که بر روی بدن موجود زنده یا داخل بدن او زندگی نموده و از این زندگی، فایده می‌برد.

انگل‌شناسی، علمی است که به‌وسیلۀ آن، شکل خارجی و داخلی و سیر تکامل و طرز سرایت انگل به انسان و حیوان، مورد مطالعه قرار می‌گیرد. زندگی انگلی، عبارت است از یکی از اشکال هم‌زیستی فیزیولوژیکی بین دو حیوان از دو جنس مختلف که یکی از آن‌ها (انگل) معمولاً کوچک‌تر و ضعیف‌تر بوده و در سطح یا داخل بدن جنس قوی‌تر (میزبان) زندگی و تغذیه می‌کند و در بدن او، ایجاد اختلال می‌نماید. این هم‌زیستی، ممکن است دائم یا موقت باشد.

با همین تعاریف و تحلیل دقیق‌تر، این گزاره از سازمان ملل متحد روشن می‌شود که دو پروسۀ هم‌زمان و ‌تاریخی با تئوری انگلی، اهدافی را پیش می‌برد:

۱. در ابتدا، الیگارشی زرسالاران یهودی در ساختار مالی دولت‌های استعماری نفوذ کرده و به‌وسیلۀ همین تئوریِ انگلی از تمام امکانات این دولت‌ها استفاده کردند و در ادامه و با رشد روزافزون خود، فقط به نتیجۀ انتفاع بیشتر خود پرداختند (مثل تاریخ انگلستان بعد جنگ واترلو با ناپلئون که به اقتدار خاندان روچیلد، و فقر و بدختی مردم انگلستان انجامید). توجه شود این فرایند، به‌صورت کاملاً سودمحور و بدون کوچک‌ترین  قید اخلاقی صورت پذیرفته است، شاید تعریف مناسب برای سکولاریزم یهودی همین باشد؛ اما این‌بار، اصالت نفع سود یک‌طرفه و تنها به‌نفع انگل است. میزبان، در این‌جا تنها نقش‌دهنده و موجود بسیطی است که انگل در درون آن، مشکل تغذیه ندارد؛ زیرا الیگارشی یهودی نیز با همین ساختار، در اساس حکومت‌ها و کارهای اصلی هر دولت وارد شده و عملاً حاکم بلامنازع آن حاکمیت می‌شدند و آن‌قدر قابلیت این انگل‏ها زیاد بود که با خروج از بدن یک میزبان، به‌سرعت در بدن میزبان دیگری جایگزین می‌شدند و پس از گذشت مدتی، بدن میزبان‌ها به‌وجود انگل‌ها عادت کرده و در ادامه، اتفاقی افتاد که عالم، به‌جای پذیرش حاکمیت خدا و اصالت به دین، به پرستش انگل‌ها پرداخت و با داشتن علم یا نداشتن آن نسبت‌به آسیبی که به بدن میزبان وارد می‌شود، خودشان در پرورش انگل‌ها پیشتاز شدند، غافل از این‏که انگل‌ها، متحد و با برنامه‏‏ای، فقط در پی تأمین نفع و سود بیشترند و این فرایند، آنقدر ادامه داشت تا بسیاری حاکمیت‌ها(میزبان‏ها) برتری و حاکمیت انگل‌ها را پذیرفتند.

در ابتدا، الیگارشی زرسالاران یهودی در ساختار مالی دولت‌های استعماری نفوذ کرده و به‌وسیلۀ همین تئوریِ انگلی از تمام امکانات این دولت‌ها استفاده کردند و در ادامه و با رشد روزافزون خود، فقط به نتیجۀ انتفاع بیشتر خود پرداختند

2.  سازمان ملل متحد، پس از جای‌گیری در فضای سیاسی و فرهنگی جوامع، ساحتی انگلی را به صورت واسط ایجاد کرده است که خود، از دو منظر توجه و بررسی می‌شود

  • دولت‌های دارای حق وتو که همان ساختار بدنِ میزبان هستند و برای بقای خود، نیازمند تأمین نیاز انگل‌ها هستند؛ پس در سازمان ملل، چیزی خلاف نظر انگل‌ها تصویب نمی‌شود.
  • خود سازمان ملل مانند یک انگل بیرونی و درونی، به استفاده از میزبان‌ها می‌پردازد که به‌جهت واسط‌بودن، انتفاع واسط اساساً بی‌معناست و مانند میزبانی بسیط و واسط عمل می‌کند تا الیگارشی یهودی به‌عنوان انگل اصلی از میزبان واسط، یعنی سازمان ملل، تغذیه کند.

این ساختار نسبتاً پیچیده، فرایندی است که در تطور تاریخ، معنی یافته و اقتداری را برای انگل‌صفتان جهانی پدیدار ساخته است که اکنون، هیچ حاکمیت مادی، توان مواجهه با آن را ندارد و کلیت ساختار سیاسی جهان، مشخصاً در اختیار آن‌هاست و سازمان ملل متحد، هماهنگ‌کننده‌ای جدی است که نظم نوین برپا شود.

انحراف مولد و پیرو

. منظور از انحراف پیرو درواقع، گونۀ منشعب و وابستۀ انحراف مولد است. بدین‌معنا که اقلیتی حاکم، برمبنای ایدئولوژی ‌نژادی، در راستای تشویش و جابه‌جایی تعاریف در اذهان مخاطبان خود، انحراف ایجاد می‌کند. همچنین، برای بازتعریف یا ایجاد پوسته‌ای غیرواقعی از تعاریف حقیقی و ماهیت اصلی آن اقلیت، آن تعاریف را به‌شکل عملی تحریف می‌کند که بدان، انحراف مولد یا تولیدی می‌گوییم. در این‌جا، سازمان ملل متحد، انحراف مولدی بر ساختار جهانی حقوق بشر است که از مبنای ایدئولوژیک اقلیتی با نام الیگارشی یهودی فراتر رفته است.

این‌گونه انحراف، در روند برگردان‌های تعاریف انسانی مانند حقوق بشر، انسان‌دوستی، برابری ملل، صلح، تمدن و… به‌وسیلۀ سازمان ملل ایجاد می‌شود. وابستگان آن، مانند سازمان‌های وابسته و سازمان‌های غیردولتی، از این ساختار پیروی می‌کنند، در جوامع مختلف، حضور می‌یابند و در گسترش و پیگیری اجرای کامل آن اهتمام جدی می‌ورزند. انحراف پیرو، درواقع، خود، تولید‌کننده نیست. براین‌اساس، در ظاهر، نقابی منافقانه بروز می‌یابد که نمود قلب مفاهیم و تعاریف حقیقی است.

با بروز و ایجاد ساختار پیرو، مرکز ارجاع، گم شده و به تکاثری جهانی تبدیل می‌شود که عنوان خاص نمی‌پذیرد و کاملاً بومی است. سازمان‌هایی که به‌صورت پیرو در ساحت جهانی عمل می‌کنند، از ویژگی‌های زیر برخوردارند:

۱. در ساختارهای جهانی و مردمی بروز می‌کنند و تعریفی بین‌المللی برای خود قائل‌اند.

۲. براساس اطلاعات به‌دست‌آمده و بازتعریف مولد در سازمان ملل، فشارهای بین‌المللی و جهانی علیه آن جامعه اِعمال می‌کنند.

۳. با استفاده از اصول بین‌الملل و از طریق بازتعریف بی‌طرفی و انسان‌دوستی، در موضوعات عمیق داخلی هر کشور نفوذ می‌کنند. این سازمان‌ها علاوه‌بر مشاهدۀ دقیق و تحلیل اطلاعات گوناگون در داخل آن کشور، تصمیمات اقلیت حاکم (الیگارشی یهودی در پوشش سازمان ملل متحد) را دربارۀ تصویر و تعریف مدنظر آن‌ها از آن کشور، اجرا می‌کنند.

4. برای باور دروغ و تحریف، بهترین استراتژی، ترکیب کمی حقیقت با دروغ بزرگ است که دیگر، برای اثبات حقیقت اصلی راهی نماند. این شعار نانوشته‌ای است که از روند فعالیت‌های سازمان‌های غیردولتی و بین‌المللی برای تبدیل محتوای فرهنگ و تمدن جامعه به فرهنگ و تمدن جهان‌وطنی یهود به‌وجود آمده است. درواقع، هدفی که از برایند وابستگان سازمان ملل متحد مانند یونیسف و یونسکو و… برمی‌آید، ایجاد انحرافی ظالمانه است که ساحت تمدن و فرهنگ بومی و خاص هر کشور، تحت حملات نامرئی فرهنگی و اجتماعی این وابستگان قرار گیرد و در برنامه‌ای غیرملموس، ساختار ماهیتی آن جامعه را تحت‌کنترل قرار دهد و تغییرات اساسی در آن به‌وجود آورد.

یونیسف

صندوق کودکان ملل متحد  که بیشتر به نام اختصاری آن، یعنی یونیسِف  خوانده می‌شود، برای فراهم‌کردن غذای اضطراری و خدمات بهداشتی برای کودکان در کشورهایی ایجاد شد که در اثر جنگ جهانی دوم تخریب شده بود. این صندوق، در ۱۱ دسامبر۱۹۴۶، به توصیۀ شورای اقتصادی و اجتماعی ملل متحد و تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد ایجاد شد. در اکتبر۱۹۵۳، مجمع عمومی ملل متحد، این سازمان را یکی از ارکان دائم سازمان ملل شناخت و نام آن را از صندوق بین‌المللی اضطراری کودکان سازمان ملل، به نام فعلی تغییر داد. فعالیت‌های یونیسف، عمدتاً برای ارائۀ کمک‌های لازم و حمایت از کودکان کشورهای درحال ‌توسعه است.

ستاد یا مقر یونیسف، در نیویورک است و وظیفۀ آن، کمک‌رسانی به کودکان و زنان است. این سازمان، تکالیف زیر را پیش رو دارد:

•          «رشد و تکامل همه‌جانبۀ کودکان خردسال؛

•          آموزش دختران و توانمندسازی زنان؛

•          پیشگیری از اچ‌ای‌وی یا ایدز؛

•          حمایت از کودک»

سازمان جهانی 3

. با بررسی دربارۀ ماهیت واقعی یونیسف و نتایج برخی فعالیت‌ها، روند تحلیلی ارائه‌شده، با محوریت انحراف پیرو و براساس اسناد ارائه‌‌شده در زیر، توجه همگان را به تهاجمی نامرئی جلب می‌کند:

تحلیلی بر تهاجم نامریی؛ شکسته‌شدن قبح ذاتی

طبق تحقیقات محرمانۀ «شورای فرهنگی‌اجتماعی زنان در ایران»،  فرایند آموزش‌های جنسی از سنین پایین، به‌بهانۀ جلوگیری از ابتلا به ایدز یا ایجاد فرح با رقص و موسیقی برای کودکان، به‌بهانۀ جلوگیری از افسردگی یا آگاهی‌بخشی به کودکان دربارۀ تفاوت‌های جنسی میان زن و مرد، در ساختار مهدکودک‌های یونیسف، همگی قسمتی کوچک از فرایند تهاجمی نرم است که به‌واسطۀ عوامل داخلی همان کشورها، درحال ترویج است.

طبق این گزارش‌ها و برمبنای تحلیل گزارش‌های دیگر، ایجاد حق تصمیم‌گیری در آموزش‌های مبنایی، در مهم‌ترین سن رشد کودکان، توسط یونیسف، رهیافتی از فرایند بومی‌سازی ایدئولوژی فمینیستی و ایجاد ساختار انحراف پیرو در بطن جوامع با عناصر همان جوامع است. جالب‌ِتوجه است که از بین هزاران موضوع تربیتی، تنها به موضوعاتی که هرگز با ساختار بومی و فرهنگی تمام جوامع همخوانی ندارد، توجه فراوان می‌کنند. مثلاً در ترویج مسائل جنسی و آموزش‌های جنسی از سنین پایین،  جلوگیری از ابتلا به ایدز  را بهانه می‌کنند؛ یعنی به‌جای آن‌که درپی حل اصل مسئله باشند، به فکر پیشگیری از احتمال وقوع هستند. برای درک دقیق‌تر، به تحلیل زیر توجه کنید:

«حدود ۸/۰درصد از مردم دنیا، دچار بیماری ایدز هستند و این، یعنی درمیان جمعیت ۷ میلیاردی کرۀ زمین،۵۶ میلیون نفر به بیماری ایدز مبتلا هستند. .» 

اما، روش مقابله، بسیار جالب‌تر است؛ میلیون‌ها انسان برای آن‌که جزء این ۸/۰درصد نباشند، باید آموزش ببینند که چگونه می‌توانند خود را از ابتلا به این بیماری مصون دارند. مثلاً هنگامی‌که می‌خواهند سراغ مواد مخدر بروند، اگر می‌خواهند معتاد شوند، مراقب باشند که از سرنگ آلوده استفاده نکنند. و نیز در روابط جنسی که عموماً منظور، روابط جنسی آزاد (زنا در اسلام) است، از مقاربت‌هایی با امکان آلوده‌شدن به ایدز، دوری کنند. این گزاره‌، مبنای آموزش‌های پیشگیرانه برای کودکان و مادران، درمقابل ایدز است: آموزش موضوعاتی که اساس ارائۀ آن، قبح ذاتی آن را نابود می‌کند و چنین کارهایی را عادی جلوه می‌دهد. مثلاً گاه کودک، به‌‌علت نوع ساختار فرهنگی جامعه و خانوادۀ خود، حتی پیش‌فرض استفاده و درک دقیقی از مواد مخدر یا روابط آزاد جنسی ندارد. در این وضعیت، آموزش به او، بهترین راه برای برهم‌زدن فرهنگ عمومی جامعه است و مبدأ فروپاشی بنیان خانواده به‌شمار می‌رود. این فرایند آموزشی، با بهانه‌ای خنده‌دار (جلوگیری از ایدز)، درواقع، تفاوت فرهنگی بین دو نسل ایجاد می‌کند.

این آموزش‌ها، همگی سیری مخفی دارد و هدفی دیگر را دنبال می‌کند. انسانی که این میزان از آزادی جنسی و اخلاقی را عرف و اخلاق بداند، به‌طور قطع، با نسل گذشتۀ خود که این مسائل را ناهنجار و غیراخلاقی و ضددین می‌پندارد، دچار چالش می‌شود.

این فرایند آموزشی، قانونمند، ظاهراً بین‌المللی، غیرسیاسی و دلسوزانه، برای تمام کودکان جهان و به‌ویژه کودکان جهان‌سومی نمایش داده می‌شود؛ اما نتیجه و هدف، چیز دیگری است. انسانی که با نگاه آزاد سکولار و جدا از قیود اخلاقی جامعۀ خود تربیت می‌شود، دربرابر این موضوعات غیراخلاقی در جامعه واکنشی نشان نمی‌دهد یا حداقل، جامعه را دچار چالش می‌کند.

یونسکو

«یونسکو»، یکی از مؤسسه‌های تخصصی سازمان ملل متحد است که در سال ۱۹۴۵ به‌وجود آمد و مخفف «سازمان آموزشی و علمی و فرهنگی ملل متحد»  است. مقر یونسکو، در پاریس است. هدف‌های اعلام‌‌شدۀ آن، عبارت است از:

«کمک به صلح و امنیت جهان، به‌وسیلۀ ترویج همکاری میان ملت‌ها از راه آموزش و علوم و فرهنگ، به‌طوری‌که در همه‌جا احترام به عدالت، حکومت قانون و حقوق بشر و آزادی‌های اساسی را برای همگان تحکیم کند.»

«آرم یونسکو، شبیه سَردَر ورودی ساختمان‌های یونانی است: سه پله در جلو و چند ستون و بر بالای ستون‌ها، شکلی شبیه مثلث. این کاملاً شبیه مذبح هیکل سلیمان و قسمت اصلی داخل معابد فراماسونری و کنیسه‌های یهود است.»

باتوجه‌به سلطۀ صهیونیست‌ها بر یونسکو، می‌توان تصریح کرد که اهداف مهم‌ این سازمان، تسلط بر آموزش‌و‌پرورش در کشورهای اسلامی، ازحیث تربیت، روش‌ها، هدف‌ها و جهت‌دادن به آن، با کمک یاران خویش است. این سمت‌وسو، به‌یقین، مذهبی نیست؛ بلکه از کفر و الحاد سرچشمه می‌گیرد. ازجمله فعالیت‌های بارز آن، تلاش برای اغوای ملت‌ها از طریق مراکز فساد، سینما، تئاتر، رادیو و برجسته‌کردن رقاصان، هنرمندان، ورزشکاران، در کتب درسی، به‌صورت انسان‌هایی بزرگ و بی‌بدیل است! شگفت‌آور است بدانیم پایه‌گذاران این سازمان و مرکز مهم فرهنگی‌جهانی، دو صهیونیست به‌نام‌های ا. سورفیلد، رئیس کمیتۀ مبادلات خارجی و جی. آیزنهارد رئیس کمیتۀ تنظیم فرهنگ جهانی بودند.  

سازمان یونسکو، در ساحت انحراف پیرو، دسته‌بندی می‌شود و تکلیف آن، مکمل تکلیفی است که یونیسف برعهده دارد: یعنی فرهنگ‌سازی عمومی جامعه‌ای که ادراک اولیه در برابر سکولاریسم، جابه‌جایی اخلاق و برون‌داد فرهنگی را تجربه کرده است و اکنون، زمینۀ ایجاد فرهنگ ماتریالیستی را دارد. روند اجرای این مهم نیز همانند دیگر ساختارهای پیرو، با عوامل داخلی مدیریت می‌شود و تبدیلی بومی در پی دارد. شاید مهم‌ترین هدف در ایجاد انحراف پیرو، این باشد که تعاریف فرهنگی عرف جامعه، طی زمانی نسبتاً کوتاه تغییر یابد و ارزش‌ها جابه‌جا شود. جابه‌جایی و تغییر ارزش‌گذاری فرهنگی در اساسی‌ترین بطن جامعه (آموزش‌وپرورش) و ایجاد تعاریف جایگزین یهودی، هدف غایی این سازمان پیرو است. این خلط مبحث، مبدأ تغییر ایدئولوژی و خواست ملت‌هاست و بدون آن‌که خودشان بدانند، خواسته‌هایشان تغییر می‌یابد. مثلاً صلح، تعریفی دیگر می‌یابد و دوستی با امپریالیسم و آمریکا و استکبار جهانی، به قیمت از دست‌دادن استقلال ملی، بیان صلح می‌گیرد. آنان که در پی احقاق حق اولیۀ ملت (استقلال ملی) هستند، جنگ‌طلب و تروریسم معرفی می‌شوند.

تغییر تعاریف و جابه‌جایی فرهنگی، تکلیفی است که منافع الیگارشی یهودی را تأمین می‌کند.

@پروتکل نهم@: «موقعی که اصول خود را پیاده می‌کنیم، در فرهنگ و سنن ملتی که شما در ممالک‌شان زندگی و فعالیت می‌کنید، توجه نمایید. در اجرا و پیاده‌کردن این اصول، پیش از این‌که تعلیم و تربیت تودۀ آن ملت را اصلاح نکرده باشیم، نمی‌توانیم به موفقیت دست یابیم؛ اما اگر برنامه‌ها را محتاطانه و توأم با آموزش آغاز کنیم، مى‌توانیم در کمتر از یک دهه، منش و خلق‌وخوى سرسخت‌ترین افراد را تغییر داده و آنان را مانند افرادى که از پیش مطیع ساخته‌ایم، به زیر سلطۀ خویش درآوریم.» 

@پروتکل چهارم@: «اعتقاد به خدا را متزلزل مى‌کنیم، اگر آزادى مبتنى‌بر خداپرستى باشد، با برادرى و انسان‌دوستى و برابرى پیوندى داشته، براى جامعه بى‌زیان باشد، به رفاه عمومى لطمه‌اى وارد نسازد و در اقتصاد هم جایى براى خود پیدا کند، بر ما لازم است که هم احترام به آزادى و هم اعتقاد به خدا را درمیان مردم غیریهودى از بین ببریم و نیازهاى مادى را جایگزین این‌گونه اعتقادات سازیم؛ اما اگر اعتقاد به خدا موجب شود که ما بر مردم حکومت کنیم، در این‌صورت، باید به تبلیغ دین بپردازیم و با راهنمایى مردان روحانى، مردم را به تسلیم واداریم.»

@پروتکل شانزدهم@: «معناى این سخن، آن است که به نوسازى برنامه‌هاى آموزشى دانشگاه‌ها مى‌پردازیم و تمام استادان و مقامات دانشگاهى را مطابق برنامه‌هاى سرى و محرمانه براى مشاغل جدیدشان آماده مى‌کنیم. انتصاب آنان را خیلى محتاطانه انجام مى‌دهیم و وضعى پیش مى‌آوریم که کاملاً به دولت وابسته شوند. ما باید مطالب و موادى را وارد نظام‌هاى آموزشى غیریهودیان کنیم که نظم و انسجام را از سیستم‌هاى آموزشى آنان بگیرد و اوضاع درهم‌و‌بَرهمى به‌وجود آورد؛ اما هنگامى که خودمان به قدرت رسیدیم، تمام مواد و مطالبى را که بى‌نظمى به‌بار مى‌آورد و دانش‌آموزان را به نافرمانى وامى‌دارد، از دروس دانشگاه‌ها حذف مى‌کنیم.»

سازمان ملل متحد، با وجود هدف ظاهری برقراری صلح و همکاری بین‌المللی، به عنوان ابزاری در دست الیگارشی زرسالاران یهودی برای پیشبرد منافع جهانی خود قرار دارد. این سازمان، که پس از جنگ جهانی دوم تأسیس شد، به عنوان بستری برای به رسمیت شناختن اسرائیل و تحکیم حکومت جهانی‌وطنی یهودیان عمل می کند. روند شکل‌گیری آن، از طریق نفوذ در دولت‌های استعماری و استفاده از تئوری «انگلی»، نشان‌دهنده تلاش برای سیطره بر منابع و تصمیم‌گیری‌های جهانی است.

سازمان‌های وابسته به ملل متحد، مانند یونیسف و یونسکو، به عنوان ابزارهایی برای ترویج ایدئولوژی‌های خاص و تغییر ارزش‌های فرهنگی جوامع عمل می‌کنند. یونیسف، با بهانه‌هایی مانند پیشگیری از ایدز، به ترویج آموزش‌های جنسی در سنین پایین می‌پردازد که منجر به فروپاشی بنیان‌های اخلاقی و خانوادگی می‌شود. یونسکو نیز با تغییر برنامه‌های آموزشی، سعی در جابه‌جایی تعاریف فرهنگی و تحمیل ارزش‌های سکولار دارد.

در نهایت، سازمان ملل و نهادهای وابسته، با ایجاد انحراف در مفاهیم حقوق بشر، صلح و فرهنگ، به عنوان ابزاری برای تحکیم سلطه الیگارشی یهودی و تغییر ساختار سیاسی و فرهنگی جوامع عمل می‌کنند.

جست و جو
فهرست مطالب
سرفصل ها
آخرین پست ها
ناگفته های هولوکاست1
ناگفته های هولوکاست

افسانه اتاق های گاز – یهودستیزی در آلمان آشنایی با نظریه‌های نژادگرایانه و نیز استفاده

اربابان تحریف
اربابان تحریف

یهودیان و تحریف اسلام پس از پیامبر یهودیان در دستگاه خلافت اهل کتاب با بهره‌گیری

آیپاک 1
آيپاک

لابی تامین منافع اسرائیل در امریکا از بدو پیدایش رژیم صهیونیستی، سیاست‌های آمریكا كاملا در

مبنا

مبنا یعنی اساسی که با انطباق و سنجش از آن، تمام اجزاء یک کل تعریف

فلسفه شهادت
فلسفۀ‌ شهادت

سبک زندگی شهادت‌گونه بر مبنای سبک زندگی شهید سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی اصل در شهادت رسیدن

حماسه خمینی

 ‌خطر چیست؟ دشمن کیست؟ آشنایی با روش و اندیشه‌های حضرت امام خمینی (ره) در مبارزه

حاج رمضان

اسطوره ای در تعقیب و تحت تعقیب لشکر شیطان نام سردار سرلشکر پاسدار شهید «محمد

فتحی شقاقی
«فتحی شقاقی»

«فتحی شقاقی»؛ فرزند فلسطینی لیبیایی امام تاریخ فلسطین مبارزان و رهبران بسیاری را به خود

دریافت نسخه آنلاین مقاله
QR Code