مثلث حاکم

مثلث حاکم

سازمان راکفلرها برای مدیریت اقتصاد جهانی

ا ز کمیسیون سه‌جانبه چه می دانید؟

این سازمان، به ابتکار دیوید راکلفر،  در سال ۱۹۷۲ تأسیس شد. وی همچنین، سرمایۀ اولیۀ این سازمان را تا زمان تغذیۀ مالی آن، به‌وسیلۀ بنیادها، تأمین کرد.  اجلاس‌های مقدماتی رهبران سه‌جانبه تا ژوئیۀ۱۹۷۲ و مارس۱۹۷۳، در ملک شخصی راکلفر در نیویورک برپا شد. کمیسیون،۱۸۰ نفر از رهبران سه‌ منطقۀ بزرگ سرمایه‌داری، یعنی آمریکای شمالی و اروپای غربی و ژاپن را گردهم آورد. هم‌اکنون، روابط نزدیکی بین شورای روابط خارجی ایالات متحدۀ آمریکا و کمیسیون سه‌جانبه وجود دارد.

نخستین اجلاس رسمی و کامل کمیسیون سه‌جانبه، در اکتبر۱۹۷۳ در توکیو برگزار شد. در آن اجلاس، حدود سیصد نفر به عضویت رسمی و تشکیلاتی کمیسیون درآمدند که اهداف و استراتژی‌های آن را برنامه‌ریزی و دنبال کنند. در این اجلاس، پانزده کشور جهان به عضویت کمیسیون پذیرفته شدند که عبارت‌ بودند از: آمریکا، انگلستان، کانادا، فرانسه، ایتالیا، ژاپن، پرتقال، اسپانیا، هلند، بلژیک، دانمارک، نروژ، ایرلند و چین کمونیست.

بنابه تعریف اولین مدیر اجرایی کمیسیون، زیبیگنو برژینسکی،  اعضای کمیسیون سه‌جانبه، مرکب از نخبگان جدیدی است که علایق و پیوند آنان از مرز سنت‌های ملی فراتر می‌رود و کیفیتشان بیشتر کارکردی است تا ملی. در بینش سه‌جانبه‌گرایان، موضوعات و مسائل اقتصادی در قلب سیاست جدید جای دارد و کنترل منابع اقتصادی به‌مفهوم قدرت است. طبق نظر بسیاری از متفکران و نظریه‌پردازان، علم سیاست چیزی جز حفظ یا افزایش یا نمایش قدرت نیست؛ از این‌رو، دارندگان اقتصاد برتر، باید به‌طور مشترک، زمام امور جهان را به‌دست گیرند. به‌همین دلیل، درصدد پی‌افکندن اقتصادی جهانی هستند که در آن، تمامی اقتصادهای ملی با سرمایه‌داری فراملی هماهنگ شود. آنان می‌گویند مناطق سه‌جانبه، بزرگ‌ترین سهم را در تجارت و اقتصاد جهانی داشته و دوسوم مبادلات اقتصادی جهانی را در اختیار دارد. کشورهای سه‌جانبه، مرکز حیاتی مدیریت و اقتصاد و تکنولوژی جهانی‌اند. اقتصادی که جهان سوم را دربر می‌گیرد و به همکاری می‌پذیرد و اتحاد شوروی و اروپای شرقی و چین را که ترکِ ‌مکتب‌کرده نام گرفته‌اند، به‌تدریج، به یکپارچگی فرا می‌خواند. البته، تردیدی نیست که در چنین نظامی، حضور و نفوذ گسترده، اما نامحسوس اقتصادی و نوآوری‌های آمریکا، جای امپریالیسم پیشین را می‌گیرد.

 مدیران اداره‌کنندۀ تشکیلات جهانی کمیسیون سه‌جانبه، در یکی از رده‌های زیر، جای می‌گیرند:

صاحبان و مدیران صنایع، ۳۵ درصد، سیاست‌مداران کهنه‌کار و سهام‌داران فرعی،۲۰ درصد، بانکداران و مدیران امور مالی،۲۰ درصد، استادان دانشگاه‌ها،۲۰ درصد، رهبران اتحادیه‌ها و سازمان‌های علمی و فرهنگی و تبلیغاتی، ۵ درصد از کل اعضا را تشکیل می‌دهند.

اعضای این کمیسیون، درنظر راکلفر، بهترین مغزهای جهان و مغزهای ثروتمند از آمریکای شمالی و اروپای غربی و ژاپن هستند. این عبارت را با جمله‌ای از پروتکل‌ها مقایسه کنید: «بر خرابه‌های آریستوکراسی  غیریهودیان، آریستوکراسی خود را که مبتنی‌بر ثروت و رهبری افراد تحصیل‌کرده است، بنا می‌نهیم.»

 یادآور می‌شویم که دانش و ثروت، دو شرط اساسی برای تشکیل این آریستوکراسی است. مدیران تشکیلات جهانی کمیسیون سه‌جانبه، دانشمندان و ثروت‌مندان و داعیه‌داران ایجاد آریستوکراسی یهودی‌اند. برخی اعضای مهم‌ و اولیۀ کمیسیون که عموماً یهودی هم هستند، عبارت‌اند از: «زیبیگنو برژینسکی»، «دیوید راکفلر»، «جرج بال»، «سی اف برگستن» و… 

کمیسیون سه‌جانبه، تجلی عینی همان تز و استراتژی ایجاد نظام واحد اقتصاد جهانی است. اهرم‌های اقتصادی این‌ اتحادیۀ جهانی سرمایه‌داری، چیزی جز کارتل‌ها و تراست‌ها نیست. درواقع، زمینۀ اقتصادی کمیسیون سه‌جانبه، همانا چند‌ملیتی‌شدن صنایع و بانک‌های جهان است.

 قدرتی که در کمیسیون سه‌جانبه برای سلطه‌گری در جهان بسیج و متحد شده است، قدرتی عظیم و جهانی است. حدود۲۸۰۰ شرکت و بانک بزرگ چندملیتی که در ردیف‌ بانک‌ها و صنایع بزرگ‌ جهان هستند، شریان تولیدی و پولی این اتحادیه را تشکیل می‌دهد. از لحاظ قدرت علمی و تکنولوژیکی و مراکز عظیم پژوهشی جهان، حدود ۷۲ درصد از کل‌ این قدرت را شامل می‌شود و از لحاظ قدرت نظامی، تقریباً سه‌چهارم قدرت تسلیحاتی جهان را در خود متمرکز و متحد کرده است.

 موضوعات جدیدی در پدیدۀ کمیسیون سه‌جانبه نهفته است مانند:

۱. اتحاد بین‌المللی و همه‌جانبۀ قدرتمندان و سلطه‌گران در سراسر جهان؛

۲. عملکرد استراتژیکی و بلندمدت آن. این کمیسیون، حتی مسائل نزدیک به یک‌ قرن آینده را براساس شناخت از واقعیت‌های موجود جهان، پیش‌بینی کرده و منافع خود را، در مسیر آن، جست‌وجو می‌کند.

سه‌جانبه‌گراها، چه عضو دولت باشند و چه نباشند، رسم‌شان نیست که با ما، یعنی عامۀ مردم جهان، مستقیم و بی‌پرده صحبت کنند؛ ولی می‌توانیم از اظهارات و اعمال آنان، اهداف و استراتژیشان را دریابیم. برای نمونه، خطوط اصلی سه‌جانبه‌گرایی از اظهارات زیر مشهود است:

«عامۀ مردم و رهبران اکثر کشورها در دنیایی که دیگر وجود خارجی ندارد، در دنیایی متشکل از ملت‌هایی جدا از هم، زندگی می‌کنند. از نظر آن‌ها، فکر‌کردن در چارچوب چشم‌اندازها و وابستگی‌های متقابل جهانی، کاری بس دشوار است. فرضیۀ لیبرالیستی جدایی بین قلمرو سیاست و اقتصاد، کهنه شده است. موضوعات و مسائل اقتصادی در قلب سیاست نوین جای دارد.»   

سه‌جانبه‌گرا‌ها به نکات بسیار جالبی اشاره می‌کنند؛ از جمله:

 ۱. «مردم و حکومت‌ و اقتصاد تمام کشور‌ها باید در خدمت تأمین نیاز بانک‌ها و شرکت‌های چندملیتی قرار گیرند؛

۲. کنترل منابع اقتصادی، در سیاست کنونی، به‌مثابه قدرت است؛ البته فرض، این است که شهروندان خوب، به چیزی معتقدند که به آنان القا می‌شود؛ همانند این باور که در دموکراسی غربی، با وجود نابرابری اقتصادی، به هر مقدار که باشد، برابری سیاسی وجود دارد.

۳. رهبران دموکراسی‌های سرمایه‌داری، کنترل منابع اقتصادی و در نتیجه، قدرت سیاسی را در اختیار عده‌ای قلیل قرار می‌دهند؛ از این‌رو باید در برابر خواستۀ مردم مبنی‌بر استقرار دموکراسیِ حقیقتاً مردمی، مقاومت کنند. به‌طور خلاصه، سه‌جانبه‌گرایی، کوششی از سوی نخبگان حاکم برای اداره‌کردن نظامی مبتنی‌بر وابستگی و دموکراسی در داخل و خارج کشور است.» 

آنچه تا این‌جا متعرّض آن هستیم، شکل‌گیری این اتحادیۀ جهانی‌ استکباری است که نه‌تنها شامل بخش اعظم دنیای سرمایه‌داری است، بلکه‌ دنیای کمونیستی را نیز دربر می‌گیرد. «گورویدال»،  نویسندۀ آمریکایی، توصیه می‌کند که آمریکا و شوروی برای حفظ منافع مشترک خود، باهم‌ متحد شوند.

برژینسکی، اولین مدیر کمیسیون سه‌جانبه، بر این اعتقاد است: «مهم‌ترین اختلاف در کنفرانس‌های جهانی، در حال‌حاضر، اختلاف بین دنیای غرب و کمونیست‌ها نیست؛ بلکه اختلاف‌ بین کشورهای پیشرفته و کشورهای در حال ‌رشد است و لذا آمریکا و شوروی، می‌توانند به هم نزدیک شوند.»

جنبۀ مهم‌ دیگر علاوه‌براین مرحلۀ اساسی و این شکل‌گیری سیاسی، گسترۀ وسیع برنامه‌ها و طرح‌های این اتحادیۀ همه‌جانبۀ ‌استکباری است. این اتحادیه، از تنظیم و طرح‌ریزی نظام واحد جهانی در مسائل‌ اقتصادی و سیاسی فراتر می‌رود و ایجاد نظام واحد جهانی در زمینۀ علمی و فرهنگی را هم درپیش می‌گیرد.

سازمان خیریۀ «کارنگی»، سازمان «کلوب صاحبان صنایع اتمی»، بنیاد «راکفلر»، بنیاد «فورد»، انستیتو «بروکینگز»، سازمان «یونسکو» و…، از توابع همین‌ کمیسیون سه‌جانبه است. ممکن است دربارۀ ماهیت این چند مؤسسۀ آمریکایی، کم‌ترین تردیدی نکنیم؛ اما هدف یونسکو، ایجاد تفاهم فکری و فرهنگی بین ملل‌ جهان است و می‌بایست به‌صورت مستمر، دستورهای این کمیسیون را در جهان اجرا کند. این سازمان، از طریق نشریۀ جهانی خود که‌ در ایران به نام «پیام یونسکو» منتشر می‌شود، یکی از مبلّغان بزرگ و غیر‌مستقیم تز ایجاد نظام واحد اقتصاد جهانی است.

پانزده کشور عضو کمیسیون سه‌جانبه، حدود چهارپنجم بودجۀ سازمان یونسکو را تأمین می‌کنند. در همین راستا، شورای روابط خارجی و کمیسیون سه‌جانبه، کتاب‌هایی در سال‌های اخیر منتشر کرده است. اهداف استکباری آن‌ها، به‌زبانی ظاهراً علمی و منطقی و استدلالی و نیز با بهره‌گیری از آخرین‌ روش‌های القا و اثبات اندیشه و درعین ‌حال، با تظاهر به دفاع از بشر و آیندۀ او، تألیف و تدوین شده است.

سه‌جانبه‌خواهان، می‌گویند مردم و حکومت‌ و اقتصاد، در همۀ کشورها، باید درخدمت بانک‌ها و شرکت‌های چندملیتی باشند. این عقیدۀ طبقۀ حاکم بین‌المللی است که پایگاه قدرتش نیز شرکت‌های چند‌ملیتی‌ است. صاحبان و مدیران شرکت‌های چندملیتی، سراسر جهان را به‌مثابه کارخانه، مزرعه، سوپرمارکت و زمین بازی خودشان می‌بینند و می‌کوشند اقتصاد جهان را به‌سود منافع آن شرکت‌ها، تقویت کنند و مبنایی عقلایی ببخشند.

شرکت‌های چند‌ملیتی از ارتباطات فوری، حمل‌ونقل سریع، کامپیوترها و تکنیک‌های جدید مدیریت برخوردارند. این شرکت‌ها، به‌کار خرید مواد خام تولید‌شده در گروهی از کشورها، تبدیل آن‌ها به کالاهای ساخته‌شده با کار و تجهیزات و امکانات کارخانه‌ای در گروه دیگر و فروش کالاها در گروه سوم مشغول‌اند. این دیدگاه‌ها، متعلق ‌به سال ۱۹۶۷ است. امروزه، با ظهور فنّاوری‌های جدید و سیاست‌های این شرکت‌ها در صحنۀ کسب‌وکار، شاید این دیدگاه‌ها دستخوش تغییر شده باشد؛ اما مأموریت‌ها و سیاست‌های اصولی هرگز تغییر نمی‌کند. این شرکت‌ها، میزان متنابهی از منابع طبیعی را در کنترل دارند. همچنین تولید کالاهای مایحتاج روزانۀ مردم، مانند مواد غذایی و انرژی و سوخت را در انحصار گرفته و بر پژوهش و توسعۀ تکنولوژی جدید، تسلط دارند. اقتصاد بسیاری از کشورها درنتیجۀ قدرت اقتصادی شرکت‌ها و بانک‌های بزرگ، از رشد باز مانده است.

ایجاد بازاری جهانی، بدون وجود سیستم ارتباطات توده‌ای جهانی، امکان‌پذیر نیست. امروزه، آگهی‌ها، شبکه‌های خبری، سرگرمی‌ها و برنامه‌های آموزشی و…، صدها میلیون نفر از مردم سراسر جهان را پوشش می‌دهند. کالاها و سلیقه‌ها و هنجارها در مناطق سه‌جانبه، تولید شده، پرورش یافته و سپس، به‌ دیگر مناطق جهان می‌رود. مصرف‌زدگی و مُدپرستی را با تمام توان تبلیغ می‌کنند و مردم سراسر دنیا را به مصرف بیش‌ازپیش کالاهای شرکت‌های چندملّیتی سوق می‌دهند. مصرف، لوکوموتیو سود است و بازاریابی (هنر جایگزینی مکرّر و آفرینش نیازهای جدید)، کلید گسترش مصرف است. بازاریابی، مانند نظامی‌گری، ابزار مدیریت تغییر اجتماعی است. شرکت‌ها نه‌تنها محصولات را تبلیغ می‌کنند، بلکه شیوه‌های زند‌گی را نیز ترویج می‌دهند: شیوه‌هایی مبتنی‌بر مصرف انبوه که درواقع، برابر الگوی مصرفی ایالات متحده است.

جست و جو
فهرست مطالب
سرفصل ها
آخرین پست ها
ناگفته های هولوکاست1
ناگفته های هولوکاست

افسانه اتاق های گاز – یهودستیزی در آلمان آشنایی با نظریه‌های نژادگرایانه و نیز استفاده

اربابان تحریف
اربابان تحریف

یهودیان و تحریف اسلام پس از پیامبر یهودیان در دستگاه خلافت اهل کتاب با بهره‌گیری

آیپاک 1
آيپاک

لابی تامین منافع اسرائیل در امریکا از بدو پیدایش رژیم صهیونیستی، سیاست‌های آمریكا كاملا در

مبنا

مبنا یعنی اساسی که با انطباق و سنجش از آن، تمام اجزاء یک کل تعریف

فلسفه شهادت
فلسفۀ‌ شهادت

سبک زندگی شهادت‌گونه بر مبنای سبک زندگی شهید سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی اصل در شهادت رسیدن

حماسه خمینی

 ‌خطر چیست؟ دشمن کیست؟ آشنایی با روش و اندیشه‌های حضرت امام خمینی (ره) در مبارزه

حاج رمضان

اسطوره ای در تعقیب و تحت تعقیب لشکر شیطان نام سردار سرلشکر پاسدار شهید «محمد

فتحی شقاقی
«فتحی شقاقی»

«فتحی شقاقی»؛ فرزند فلسطینی لیبیایی امام تاریخ فلسطین مبارزان و رهبران بسیاری را به خود

دریافت نسخه آنلاین مقاله
QR Code