فارسی
English
العربية
اسیر، امیر، شهید
در تمام سال های تشکیل رژیم تروریستی اسرائیل در غرب آسیا افراد زیادی موجودیت این رژیم را به سخره گرفتند اما کمتر کسی توانسته است مانند «یحیی سنوار» حتی با نحوه مرگ و شهادتش صهیونیست ها را به تمسخر بگیرد.
خانواده یحیی سنوار از مردم فراری شهر ساحلی «عسقلان» در جنوب فلسطین اشغالی بودند که طی جنگ نکبت و تشکیل رژیم صهیونیستی به نوار غزه فرار کردند. او 14 سال پس از این فرار ناخواسته و در پاییز 1341هجری شمسی (1962) در اردوگاه پناهندگان در شهر «خان یونس» در جنوب نوار غزه به دنیا آمد.
یحیی تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را در خان یونس گذراند تا اینکه برای تحصیل در رشته زبان و ادبیات عربی وارد دانشگاه اسلامی شهر غزه شد. دوران دانشگاه سرآغاز شکل گیری فعالیت های دینی و مبارزاتی او به عنوان یک مبارز اسلامگرا بود. سنوار در همان نخستین سال تحصیل در دانشگاه اسلامی غزه به دلیل فعالیت های اسلامی دستگیر و پس از مدت کوتاهی آزاد شد. چهار سال بعد هم دوباره او را دستگیر کردند. او سرانجام در اواسط دهه 60 شمسی (80 میلادی) توانست مدرک لیسانس عربی خود را از دانشگاه اسلامی غزه دریافت کند.
پایان تحصیلات سنوار با آشنایی او با شیخ احمد یاسین روحانی مبارز فلسطینی، آغاز انتفاضه اول و به دنبال آن شکل گیری جنبش مقاومت اسلامی فلسطین، حماس، همزمان شد. او بی درنگ به تشکیلات حماس پیوست و به دلیل سوابق مبارزاتی و آشنایی اش با شیخ احمد یاسین توانست به سرعت اعتماد فرماندهان ارشد حماس، خصوصا محمد ضیف بنیانگذار شاخه نظامی جنبش یعنی «گردان های عزالدین قسام»، را جلب کند. پس از آن بود که به همراه محمد ضیف و تعدادی دیگر از فرماندهان ارشد حماس در ایجاد «مجد»، سازمان امنیتی جنبش، نقش ایفا کرد.
یحیی سنوار در سال 1367 (1988)، یک سال پس از اعلام موجودیت حماس، و بخاطر به هلاکت رساندن دو نظامی اسرائیلی که قصد اسیر کردن آن ها را داشت، توسط اسرائیلی ها بازداشت و به حبس ابد محکوم شد.
دوره اسارات سنوار برای او با تجاربی ویژه همراه بود؛ یادگیری زبان عبری و آشنایی با ادبیات و گفتار صهیونیست ها به او کمک ویژه ای که تا شناخت بسیار بیشتری نسبت به دشمن بدست بیاورد. وی علاوه بر آن سعی کرد از دانش ادبیات عرب خود طی حضور در زندان به بهترین نحو استفاده کند. نتیجه این استفاده نگارش داستانی نیمه خیالی- نیمه واقعی بر اساس تجارب زندگی شخصی خودش و همینطور اتفاقات دوران اشغال فلسطین بود که نام نمادین و تأمل برانگیز «خار و میخک» را به خود گرفت؛ رمانی که متن آن با تدابیر بسیار خاص از زندان های رژیم صهیونیستی از زندان خارج و پس از انتشار به زبان های مختلف، از جمله فارسی، هم ترجمه شد و بسیار مورد استقبال قرار گرفت[1].
یحیی سنوار پس از بیشتر از ده سال اسارت سرانجام طی عملیات تبادل اسرا میان حماس و رژیم صهیونیستی در سال 1390 (2011) از زندان آزاد شد و مورد استقبال گسترده اهال غزه قرار گرفت. او پس از اسارت ازدواج کرد و از همسرش صاحب سه فرزند شد. یک سال پس از آزادی از اسارت هم به عنوان یکی از رهبران حماس به تهران آمد تا با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کند.
یحیی سنوار به بالاترین جایگاه های سیاسی در حماس، مثل ریاست دفتر سیاسی جنبش، رسید و در چند جنگ بزرگ با اسرائیل، خصوصا جنگ های 51 و 12 روزه غزه، به هدایت نیروهای حماس و رسیدگی به وضعیت جنگ نوار غزه مشغول بود تا اینکه نوبت به ویژه ترین طرح عملیاتی تاریخ مقاومت فلسطین تا امروز رسید: «عملیات طوفان الاقصی»
پس از ماه ها طرح ریزی و سازماندهی، بزرگترین عملیات نفوذ به اراضی اشغالی و انتقام از هتک حرمت مسجد الاقصی و اسرای فلسطینی در 7 اکتبر 2023 با نظارت مستقیم یحیی سنوار، محمد ضیف و چندین نفر از فرماندهان ارشد مقاومت اسلامی فلسطین به اجرا درآمد؛ صدها کشته، زخمی و اسیر صهیونیست طی کمتر از 24 ساعت ضربه ای جبران ناپذیر برای تاریخ اسرائیل بود.
وقتی دشمن بمباران گسترده غزه را شروع کرد، یحیی سنوار به جای فرار کردن از نوار، از این منطقه به آن منطقه می رفت و بر وضعیت جابجایی آوارگان جنگی و عملیات های مقاومت نظارت می کرد.
در یکی از نامه هایی که برای بعضی فرماندهان مقاومت فلسطین نوشته بود، از کربلا یاد کرده و گفته بود: «باید در همان مسیری که شروع کرده‌ایم پیش برویم وگرنه بگذار کربلای دیگری تکرار شود![2]»
عاقبت هم یحیی سنوار طی نبرد با نظامیان صهیونیست در روز 25 مهر 1403 (16 اکتبر 2024) در شهر رفح به شهادت رسید[3]؛ شهادتی که توسط خود نظامیان صهیونیست، بدون اینکه متوجه باشند رزمنده ای که صورتش پوشیده و دستش قطع شده و به سمت ریزپرنده شان چوب پرتاب می کند یحیی سنوار است، فیلمبرداری شد. تصاویری که از لحظات شهادت یحیی سنوار ضبط و توسط خود صهیونیست ها مخابره شد از او الگویی قهرمانانه در بین دیگر ملت ها ساخت طوری که بسیاری از اسرائیلی ها از دیدن دوباره تصاویری که خودشان منتشر کرده بودند، خشمگین شدند.
یحیی سنوار چند سال قبل در جلسه ای با مقامات ارشد حماس از امیرالمؤمنین علی (ع) یاد کرده و گفته بود:
«من این جمله از امام علی را خوب به خاطرم سپرده ام که گفت: دو روز در زندگی انسان هست، روزی که در آن مرگ سرنوشت تو نیست، و روزی که مرگ سرنوشت تو ست. من از روز اول نمیترسم چون مرگ سرنوشتم نیست پس کسی نمی تواند به من آسیبی برساند. از روز دوم هم نمیترسم چون اگر تقدیرم باشد نمی توانم از آن جلوگیری کنم.»
او حتی با مرگ و شهادتش هم اسرائیل را به وحشت انداخت؛ اسرائیلی که هنوز با وجود جنایات جنگی و هزاران کشته و زخمی از شروع طوفان الاقصی تا امروز، موفق به نابود کردن مقاومت در غزه نشده است![4]
[1] https://www.iranpl.ir/news/58026
[2] https://www.tabnak.ir/fa/news/1266523
