نابغه ای در میدان
حاج عماد مغنیه، یکی از فرماندهان برجسته و اسطورهای مقاومت اسلامی و حزبالله لبنان، در ۷ دسامبر ۱۹۶۲ در منطقه «طیر دبّا» در جنوب لبنان به دنیا آمد. او در خانوادهای مذهبی رشد یافت و تحت تأثیر پدر و مادرش، حاج فائز مغنیه و حاجه آمنه سلامه، به مذهب و جهاد علاقهمند شد. در نوجوانی، با دکتر مصطفی چمران، فرمانده ارشد جنبش امل، آشنا شد و تحت تأثیر او قرار گرفت.
با آغاز جنگ داخلی لبنان و حمایت اسرائیل از راستگرایان افراطی مسیحی، عماد به صفوف مبارزان فلسطینی پیوست و در اردوگاههای آموزشی چریکهای چپگرای فلسطینی شرکت کرد. با وجود این، او تحت تأثیر عقاید مارکسیستی قرار نگرفت و به دلیل باورهای مذهبی خود، به مبارزه با اسرائیل ادامه داد. او با جوانان شیعه لبنانی مانند سیدمصطفی بدرالدین و علی دیب آشنا شد و به عنوان یک فرمانده ماهر در نیروهای امنیتی سازمان آزادیبخش فلسطین فعالیت کرد. یاسر عرفات نیز به او توجه ویژهای نشان داد.
مهارت ویژه عماد در فنون نظامی و ملاحظات امنیتی به حدی جالب توجه مقامات فلسطین شد که او را به جایگاه مسوولیت در بخشی از نیروهای امنیتی سازمان آزادیبخش فلسطین رساند؛ جایی که مستقیما با خود یاسر عرفات در ارتباط بود. عرفات هم به او توجه ویژه ای نشان می داد[1].
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، عماد ارتباط خود را با ایران تقویت کرد، سخنرانیهای امام خمینی را مطالعه کرد و فارسی یاد گرفت. او به عنوان فرمانده تیم حفاظت از آیتالله سید محمد حسین فضلالله فعالیت کرد و در سفرهای خارجی، از جمله ایران و عربستان، شرکت کرد. پس از بازگشت از حج، او را «حاج عماد» صدا میزدند.
با تجاوز اسرائیل به بیروت، حاج عماد به عنوان یکی از فرماندهان انقلاب اسلامی در برابر اسرائیل ایستاد و شبکههای مقاومت را در بیروت راهاندازی کرد. این اقدامات منجر به خروج اسرائیل از بیروت در کمتر از سه ماه شد.
حاج عماد در آخرین هفته های حضور اسرائیل در بیروت تصمیم به انهدام هدفی گرفت که بیشترین تلفات انسانی را از دشمن در یک لحظه و یک مکان بگیرد. نتیجه این تصمیم، عملیات استشهادی شهید احمد قصیر در شهر صور بود که به کشته و مفقود شدن بیش از 140 نظامی صهیونیست انجامید؛
طی یک سال بعد و با اجرای حداقل سه عملیات استشهادی دیگر، خصوصا دو عملیات بزرگ علیه نیروهای آمریکایی و فرانسوی در بیروت، ناتو از لبنان خارج شد؛ عملیات هایی که هنوز آمریکا، اسرائیل و بسیار از سازمان های امنیتی و نظامی مدعی نقش مستقیم حاج عماد در طراحی و اجرای آن ها توسط سازمان «جهاد اسلامی لبنان» هستند؛ این موضوع هیچوقت از طرف اطرافیان یا همرزمان حاج عماد تأیید یا تکذیب نشد.
از آن زمان بود که غرب به دنبال عماد مغنیه افتاد. یک بار هم توانستند با کمک سرویس اطلاعات فرانسه او را در پاریس به دام بیندازند اما تهدید یاسر عرفات به واکنش انتقامی مبارزان فلسطینی در دستگیری حاج عماد باعث شد میتران از پذیرش درخواست مقامات دولت ریگان برای بازداشت او و بازجویی اش توسط آمریکایی ها خودداری کند. حاج عماد پس از آن از فرانسه خارج شد و دیگر هیچوقت نتوانستند رد او را نه در پاریس و نه در هیچ یک از پایتخت های اروپایی یا آفریقایی بزنند.
کمتر از دو سال پس از ماجرای تلاش آمریکا برای بازداشت کردن حاج عماد در فرانسه و همزمان با عقب نشینی ارتش اسرائیل به نوار اشغالی جدید در جنوب، «حزب الله؛ مقاومت اسلامی لبنان» اعلام موجودیت کرد. نام این تشکیلات جدید (حزب الله) را پس از بحث و تبادل نظر بین نیروها و فرماندهان مقاومت، یکی از معاونین حاج عماد به نام «حاج عبدالمنعم قصیر» که از شاگردان شهید چمران بود و در تشکیل حزب الله نقش ویژه داشت، انتخاب کرد.
عقب نشینی اسرائیل به نوار مرزی باعث شد عماد مغنیه و دیگر فرماندهان مقاومت به تغییر ساختار عملیات مقاومت از عملیات های پراکنده مردمی به عملیات امنیتی و پارتیزانی روی بیاورند. با این حال، حاج عماد در مواردی دست به طرح های تهاجمی گسترده هم زد.
بعد از تغییر و تحولات نظامی وسیاسی در ساختار حزب الله و ایجاد ساختار شورایی، حاج عماد، که حالا دیگر در میان همرزمانش با نام جهادی «حاج رضوان» شناخته می شد، در رأس شورای جهادی حزب قرار گرفت؛ شورایی که مسوولیت کامل سازمان نظامی حزب یعنی «مقاومت اسلامی لبنان» را ضمن نظارت مستقیم دبیرکل حزب الله برعهده داشت.
از اولین مأموریت های مهم و برون مرزی که حزب الله با همکاری ایران در آن ورود کرد، جنگ بوسنی و هرزگوین بود. حاج عماد پرونده جنگ بوسنی را به دوست و معاون صمیمی اش «سید فواد شکر»، با نام جهادی «سید محسن»، واگذار کرد و او هم «حاج علی فیاض» یکی از افسران شاخص نیروهای ویژه مقاومت اسلامی را در رأس تیمی منتخب از نیروهای زبده حزب الله به ایرانی ها معرفی کرد تا همراه آنان در کارهای مستشاری و آموزشی به نیروهای مسلمان بوسنیایی در جبهه های جنگ، خصوصا جبهه بوسنای مرکزی، کمک کنند.
حاج عماد در همین دوره با دوست و همرزم صمیمی خود، حاج قاسم سلیمانی که به تازگی به فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انتخاب شده بود، آشنا شد. این دوستی و ارتباط صمیمانه و همکاری موثر تا روز شهادت عماد مغنیه ادامه پیدا کرد.
آخرین سال های اشغال جنوب لبنان عملیات کمین انصاریه و از همه مهمتر تغییر راهبرد عملیاتی حزب الله از جنگ چریکی به روش جنگی، رخ داد. ترکیبی که نمونه آن را در آخرین عملیات قبل از آزادسازی جنوب لبنان، حمله به پایگاه مهم ارتش رژیم صهیونیستی در منطقه «بیّاضه» در عمق نوار اشغالی جنوب لبنان و نزدیک مرز فلسطین اشغالی، یک هفته قبل از عقب نشینی ارتش اسرائیل به اجرا درآورد؛ عملیاتی که از نظر نوع تهاجم و پشتیبانی آتش سنگین تانک و توپخانه بسیار به عملیات های جنگ منظم شباهت داشت. یک هفته بعد جنوب لبنان از وجود ارتش اسرائیل و مزدوران لبنانی تبارش آزاد شد
اشغال عراق توسط آمریکا و ناتو یکی از اتفاقات مهم در مسیر مبارزات بین المللی حاج عماد بود. او برای فعال سازی هسته های مقاومت ضد آمریکایی در عراق رهاشده از چنگ رژیم بعث، بعضی از افسران مقاومت اسلامی را به عنوان مستشار وارد عراق کرد تا به جوانان شیعه عراقی در مبارزه با اشغالگران کشورشان کمک کنند.
هسته های مقاومت پس از اقدامات حاج عماد و دوستانش در عراق فعال شدند تا این که چند سال بعد از دل این هسته ها تشکیلات و گروه های «مقاومت اسلامی عراق» و چند سال بعد طی نبرد با داعش «بسیج مردمی» یا «حشد شعبی» شکل گرفت.
حاج عماد مغنیه جنگ جولای را که بعدا به خاطر تعداد روزهایش به جنگ 33 روزه مشهور شد، به بزرگترین غافلگیری برای اسرائیل تا آن روز تبدیل کرد. انهدام دو ناو جنگی اسرائیل، کشته و زخمی شدن صدها نفر از نیروهای ویژه دشمن در نبردهای جنوب لبنان، هلاکت ده ها شهرک نشین صهیونیست در حملات موشکی حزب الله که برای اولین بار به «حیفا» و فراتر از حیفا تا «حاضره» رسید و همینطور نابودی بیش از 30 تا 40 دستگاه تانک مرکاوای دشمن باعث شد اسرائیل از هدف خود برای نابودی حزب الله و ایجاد نوار مرزی در جنوب لبنان به آتشبس رضایت دهد.
اسرائیل که حالا پس از این شکست از آمریکا برای حذف فرماندهان مقاومت اسلامی چراغ سبز دریافت کرده بود، با کمک برخی عوامل نفوذی و اطلاعات جمع آوری شده از منابع مختلف، سرانجام توانست به ردی از «حاج عماد» برسد.
طبق طرح از پیش تعیین شده، بمبگذاری خودروی مورد استفاده حاج عماد (یک دستگاه خودروی استیشن از نوع میتسوبیشی پاجرو نقره ای رنگ) توسط تعدادی از مأموران موساد که با پاسپورت جعلی و در پوشش توریست وارد سوریه شده بودند، در اطراف محل استقرار او در شهرک «کفرسوسه» در جنوب شهر دمشق انجام شد.
صبح روز عملیات، 23 بهمن 1386 (12 فوریه 2008)، مأموران موساد که به صورت تصویری با مقامات ارشد در تل آویو در حال تبادل اطلاعات بودند، خبر از حضور یک چهره بسیار مهم در کنار عماد مغنیه در نزدیک خودروی او دادند: «حاج قاسم سلیمانی!»
برای اسرائیلی ها این یک فرصت تاریخی بود. به همین دلیل فورا با آمریکایی ها تماس گرفتند تا برای زدن هر دو سردار بزرگ از اربابان شان در واشنگتن کسب تکلیف کنند. پاسخ جرج بوش باعث ناامیدی اسرائیلی ها شد: «به ایرانی ها کاری نداشته باشید! فقط مغنیه و بس!»
به همین دلیل اسرائیلی ها چند ساعت صبر کردند تا حاج عماد از جلسه شبانه با حاج قاسم و بعضی مقامات جهادی حزب الله و گروهی از مسوولان مقاومت فلسطین خارج شود. وقتی به کنار ماشین رسید، فرمان اجرای عملیات صادر شد. ناگهان صدای انفجار در محل پیچید.
حاج عماد در ۱۲ فوریه ۲۰۰۸ در دمشق توسط موساد ترور شد. شهادت او با واکنشهای گستردهای از سوی رهبران ایران و حزبالله مواجه شد. سید حسن نصرالله گفت: «خون عماد مغنیه اسرائیلیها را از صحنه روزگار محو خواهد کرد.»