اصلاح گر انقلابی
بدون شک تاریخ معاصر لبنان را از جنبه های مختلف و به دلیل حوادث مختلف می توان به قبل و بعد از آن حوادث تقسیم کرد. یکی از آن تقسیم بندی ها را باید بدون شک با «امام موسی صدر» در نظر گرفت؛ «لبنان قبل از امام موسی صدر» و «لبنان بعد از امام موسی صدر».
سید موسی صدر سال 1307 (1928) از خانواده ای از سادات لبنانی تبار «صدر» در شهر قم بدنیا آمد. دوران ابتدای تحصیل خود را زیر نظر پدرش، آیت الله سید صدرالدین صدر، و برادر، سید رضا صدر، گذراند و سپس برای ادامه تحصیلاتش راهی حوزه علمیه قم شد. بعد هم در حین تحصیلات حوزه در دانشگاه تهران پذیرش شد و در 1332 مدرک لیسانس اقتصاد در حقوق را از دانشگاه تهران دریافت کرد.
سید موسی پس از پایان تحصیلات کارشناسی در دانشگاه تهران و سطوح مقدماتی حوزوی در قم، با پروین شیخ خلیل ازدواج کرد و سپس برای ادامه تحصیلات علوم دینی راهی نجف اشرف شد تا به مدت 4 سال در این شهر در محضر علمای بزرگ، مانند سید محسن حکیم و سید ابوالقاسم خوئی، شاگردی کند. همزمان با این شاگردی هم با عموزاده عراقی اش، سید محمد باقر صدر، هم مباحثه بود. با این حال او پیش از رفتن به نجف، به جای دیگری رفت تا دیدار مهمی داشته باشد.
مقصد سید موسی صدر جوان شهر صور در جنوب لبنان، سرزمین اجدادی اش، بود. او در این سفر با آیت الله سید عبدالحسین شرف الدین موسوی عاملی، عالم بزرگ شیعه و نویسنده کتاب المراجعات که زعامت شیعیان لبنان را در آن زمان به عهده داشت، دیدار و گفتگو کرد. نتیجه این دیدار چند سال بعد مشخص شد.
زمانی که سید موسی به فعالیت های فرهنگی و مدیریت یک مدرسه و تعدادی نشریه در قم مشغول بود، خبر فوت علامه شرف الدین در لبنان رسید. طبق وصیت آیت الله شرف الدین، سید موسی صدر برای ادامه فعالیت او در جایگاه جانشینش راهی لبنان شد.
اولین موضوعی که توجه سید موسی را به خود جلب کرد، فقر و عقب ماندگی شیعیان لبنان بود. به همین دلیل هم سعی کرد که با جلب کمک از تاجران لبنانی و لبنانی های مقیم خارج این وضعیت را عوض کند. راه اندازی مراکز آموزشی و صنعتی برای فعالیت مردان و زنان جوان شیعه لبنانی، که یک نمونه موسسه صنعتی جبل عامل در اطراف شهر صور بود، بخشی از نتایج همین فعالیت ها بود که به مرور وضعیت شیعیان لبنان را تغییر داد[1].
در طرف دیگر ماجرا سید موسی صدر، که حالا دیگر در میان مردم شیعه به حدی محبوب شده بود که او را «امام موسی صدر» صدا می زدند، روش همزیستی مسالمت آمیز با دیگر فرقه ها و گروه های مذهبی در لبنان را دنبال می کرد تا جایگاه شیعیان را در نظر آن ها تقویت کند. سخنرانی در جلسات مسیحیان و دیدارهای متعدد با علمای اهل سنت با همین هدف انجام می شد تا جایی که امام موسی در بهمن 1353 (فوریه 1975) در کلیسای کبوششین بیروت آن هم به مناسبت آغاز اعیاد روزه مسیحیان کاتولیک لبنان سخنرانی کند[2].
این دستاورد بزرگ چند ماه بعد با اقدام حزب راستگرای مسیحی کتائب در کشتار سرنشینان فلسطینی یک اتوبوس در منطقه «عین الرمانه» بیروت (فروردین 1354/ آوریل 1975) و آغاز جنگ داخلی لبنان نادیده گرفته و تا حد زیادی بی تأثیر شد[3].
امام موسی که بارها برای آتش بس و میانجیگری اقدام کرده بود، سرانجام تصمیم گرفت که برای دفاع از شیعیان هم در مقابل آتش جنگ داخلی و هم در برابر حملات و اقدامات زورگویانه صهیونیست ها علیه شعیان جنوب، یگانی رزمی در جنبش محرومان (حرکه المحرومین) ایجاد کند. این یگان «گردان های مقاومت لبنان» یا «گردان های لبنانی مقاومت» (افواج المقاومة اللبنانیة) نام گرفت که بخاطر حروف ابتدای کلمات عربی آن به اختصار «اَمَل» نامیده شد[4].
نیروهای جنبش اَمَل، تحت فرماندهی شهید دکتر چمران، از نبردهای جنگ داخلی در بیروت تا مقابله با تهاجم ارتش اسرائیل در مناطق مرزی جنوب به مقاومت و ایستادگی پرداختند.
در گیر و دار سومین سال جنگ داخلی لبنان، اسرائیل تمام مناطق مرزی جنوب لبنان را اشغال کرد. چند ماه بعد هم اخبار اتفاقات مربوط به نهضت انقلاب ایران در دنیا پیچید. ترور و شهادت دکتر علی شریعتی و سپس انتقال پیکرش به دمشق سوریه با اقامه نماز میت توسط امام موسی صدر بر پیکر این متفکر انقلابی همراه شد. امام موسی در این دوره بین لبنان، سوریه و فرانسه در رفت و آمد بود و پیکر دکتر شریعتی با پیگیری او به دمشق منتقل شده بود تا در کنار حرم حضرت زینب (س) در دمشق دفن شود[5].
امام موسی صدر همزمان به ارتباط با انقلابیون ایرانی ادامه می داد تا این که در اوایل 1357 (1978) قذافی از او برای سفر به لیبی دعوت کرد. بسیاری از اطرافیان امام موسی با این سفر مخالفت و دلیل مخالفت شان را رفتارهای غیرقابل پیش بینی و احتمال توطئه از طرف قذافی عنوان کردند. با این حال امام موسی برای انجام این سفر آماده شد.
چند روز قبل از سفر، امام موسی صدر مقاله ای فرانسوی برای روزنامه «لوموند» پاریس تحت عنوان «ندای پیامبران»، در توصیف انقلاب اسلامی ایران، نوشت[6]. صرف نظر از دوستی او با شهید سید مصطفی خمینی، پسر ارشد امام، و شاگردی خود او در محضر امام در زمان حضور و تحصیل در قم که باعث شده بود بسیار مورد توجه امام باشد، این اعتقاد را داشت که باید انقلاب اسلامی ایران را به جهان معرفی کرد.
با این حال سفر 9 شهریور 1357 به طرابلس، پایتخت لیبی، آخرین سفر امام موسی صدر بود. سفری که هرگز از آن برنگشت اما بعدها یکی از مریدان او و امام خمینی، به نام «سید حسن نصرالله»، راه او را به ادامه داد و بسیاری از اهداف او را محقق کرد.
[1] برای کسب اطلاعات بیشتر از فعالیت های امام موسی صدر در راستای محرومیت زدایی از شیعیان ر.ک. :
چمران، شهید دکتر مصطفی/ لبنان/ بنیاد شهید چمران/ تهران، ایران/ 1386
[2] https://imamsadr.ir/about-imamsadr/imam-in-the-church/
[3] https://www.britannica.com/event/Lebanese-Civil-War
[4] https://en.wikipedia.org/wiki/Amal_Movement