تاریخ مرجعیت شیعه صحنههای بسیاری از موضع گیری های تاریخی را به خود دیده است. بااینحال، یکی از نمونههای شاخص این موضعگیریها و اثرگذاریها را باید به آیتالله سیدعلی حسینی سیستانی مربوط دانست.
سیدعلی سیستانی در سال 1309 (۱۹۳۰ میلادی) در شهر مشهد، ایران متولد شد. خانوادۀ سیستانی از سادات حسینی هستند که در دورۀ صفویه طبق فرمان شیخ الاسلامی از طرف شاهسلطانحسین، راهی سیستان شدند. پدر سیدعلی، سیدمحمدباقر سیستانی، از علمای برجسته بود. آیتالله سیستانی تحصیلات ابتدایی خود را در مشهد آغاز کرد و سپس برای ادامۀ تحصیل به حوزۀ علمیۀ قم مهاجرت کرد. او در قم از محضر استادان بزرگی مانند آیتالله بروجردی و آیت الله خمینی بهره برد. بااینحال حضور او در قم چندان به درازا نکشید و او یکی از تصمیمات مهم زندگی اش را پس از تحصیل در قم گرفت.
مهاجرت به عراق اگرچه در اصل با هدف تحصیل و کسب علوم دینی در حوزۀ علمیه نجف اشرف انجام شد، باعث شد سیدعلی سیستانی برای همیشه، جز مدتی بسیار کوتاه، در این سرزمین ماندگار شود. سیستانی پس از حضور در حوزه علمیۀ نجف از محضر استادان و مراجع بزرگی مانند سیدمحسن حکیم، سیدابوالقاسم خویی، حسین حلی و سیدمحمود حسینی شاهرودی استفاده کرد و مخصوصاً به عنوان یکی از شاگردان برجسته آیتالله خوئی شناخته شد.
سیدعلی سیستانی در سال 1340 (1961) و در 31سالگی به درجۀ اجتهاد رسید. او از معدود افرادی بود که از طرف آیت الله خوئی اجازهنامۀ کتبی دریافت کرد. همچنین علاوهبر این توانست مورد توجه «آقابزرگ تهرانی» قرار گیرد بهصورتی که این مرجع بزرگ در یادداشتی به توانایی سیستانی در علوم حدیث اشاره کرد.
بااینحال رسیدن به این جایگاه علمی تأثیری در نوع زندگی سیدعلی سیستانی نداشت. او همچنان به زندگی خود در یکی از محلات فقیرنشین نجف اشرف ادامه داد و حتی ملیت ایرانی خود را عوض نکرد.
دوران فعالیت و تدریس سیدعلی سیستانی با حکومت رژیم بعث در عراق همزمان بود. طی این دوران و خصوصاً در زمان حکومت صدامحسین فشارهای بسیاری بر طلاب حوزه، خصوصاً دوستان و شاگردان سیدعلی سیستانی، وارد شد و بسیاری از آنان ناگزیر از عراق فرار کردند؛ اما او با وجود دشواریهای بسیار در عراق باقی ماند.
پس از آیت الله خوئی، آیت الله سید عبدالاعلی سبزواری عهدهدار مرجعیت و زعامت حوزۀ نجف بود تا اینکه با وفات این عالم بزرگ، سیدعلی سیستانی به عنوان مرجع تقلید و زعیم حوزۀ نجف انتخاب شد.
به محض انتخاب سید علی سیستانی به عنوان مرجع، فشارها از طرف رژیم صدام بر او زیاد شد و در اولین اقدام، رژیم بعث مسجد خضراء را تعطیل کرد و اقامه نماز در آن را ممنوع اعلام کرد. پس از آن و طی سال های بعد هم بارها برای ترور آیت الله سیستانی تلاشهایی صورت گرفت که همگی ناکام ماندند. نکتۀ جالب توجه این است که بسیاری از این اقدامات توسط دستگاه رژیم بعث طرحریزی شده بود؛ اما در عمل خود بعثیها سعی میکردند در هنگام شکست طرح، آن را علنی کرده و به اشخاص دیگری منتسب کنند تا به این ترتیب از تلاش برای ترور آیتالله سیستانی در نظر مردم تبرئه شوند.
با این حال بعثیها سیدعلی سیستانی را بهمدت چندسال در بازداشت خانگی نگه داشتند تا جایی که حتی نمیتوانست به زیارت حرم جدش حضرت علی (ع) در نجف برود.
این فشارها کموبیش ادامه پیدا کرد تا اینکه با حملۀ آمریکا و ناتو به عراق و سرنگونی رژیم بعث، فشارهای حکومتی بر سیدعلی سیستانی برداشته شد؛ اما تازه نوبت قدرتمندان دیگری از مغربزمین رسیده بود. واکنش سیدعلی سیستانی به آن ها هم در نوع خود جالب توجه بود.
مرجع تقلید شیعه و زعم حوزۀ نجف در دوران حکومت نظامی آمریکا و ناتو حاضر نشد با مقامات ارشد آمریکایی مانند «پل برمر»، حاکم نظامی وقت آمریکا در عراق ملاقات کند. یک سال بعد هم که درگیری میان نیروهای مبارز عراقی شیعه (جَیش المهدی (عج)) با ارتشهای آمریکا و ناتو در شهرهای مقدس نجف و کربلا شکل گرفت و متجاوزان غربی حرمت حرم امیرمومنان حضرت علی (ع) در نجف را هتک کردند، با تدبیر خود آمریکایی ها را ناگزیر کردند تا سرپرستی حرمهای مقدس را توسط مرجعیت نجف اشرف بپذیرند.
در طرف دیگر آیت الله سیستانی تمام گروه های مذهبی و سیاسی عراق را به ایجاد نظام سیاسی جدید خارج از سلطه خارجی و برگزاری انتخابات در این مورد دعوت کرد؛ اتفاقی که باعث شد بسیاری از جریان های غیرهمسو با شیعیان با دید احترام به این مرجع و فقیه شیعه نگاه کنند.
با این حال یکی از اقدامات مهم آیت الله سیستانی را باید فتوای تاریخی او در وجوب جهاد کفایی علیه گروهک تروریستی داعش در سال 1393 (2014) دانست. این فتوا در زمانی صادر شد که داعش موصل و تمام نوار مرزی عراق با سوریه و اردن و بخشی از نوار مرزی با ترکیه را اشغال کرده، حرمهای مطهر امامین کاظمین (ع) در شمال بغداد را تهدید به جسارت کرده و برای نزدیکشدن به مرزهای زمینی با جمهوری اسلامی ایران در تلاش بود.
صدور این فتوا باعث شد بسیاری از شیعیان و حتی دیگر گروه های مذهبی عراق برای نبرد و جهاد علیه داعش داوطلبانه راهی مراکز و پادگانهای نیروهای مسلح عراق شوند. این موج مردمی گسترده باعث شکل گیری تشکیلات جدیدی شد که «الحَشد الشعبی» (بسیج مردمی) نام گرفت؛ تشکیلاتی که شهیدان حاج قاسم سلیمانی و حاج ابومهدی المهندس (جمال الابراهیمی) نقش اساسی و کلیدی در تأسیس و تقویت آن داشتند و از بسیج مستضعفین در ایران و بسیج مقاومت اسلامی حزب الله و سرایای لبنانی در لبنان الگوبرداری شده بود.
اگر کسانی در غرب بودند که خیال میکردند حمایت آیت الله سیستانی از همزیستی مسالمتآمیز ادیان در عراق و جهان اسلام به معنی «رواداری» مورد نظر و تعریف مجامع غربی است، حال با دیدن فتوای جهاد او فهمیدند که اشتباه بزرگی مرتکب شدهاند.
نتیجه فتوای آیت الله سیستانی تقویت نیروهای مقاومت در برابر داعش در خاک عراق و سوریه و پاکسازی منطقه از تروریستهای داعشی در کمتر از 4 سال پس از این فتوای تاریخی بود.
مقابله با ناآرامی های سیاسی عراق از یک طرف و دفاع آیت الله سیستانی از مردم فلسطین، لبنان و ایران طی تجاوزات اخیر رژیم صهیونیستی نیز نشان داد که روش مسالمت آمیز سید علی سیستانی در برخورد با گروه های عراقی، الزاما دربارۀ سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه و جهان صادق نیست.
با این حال حتی شخصیتهای غربی، مانند پاپ فرانسیس رهبر سابق کاتولیک های جهان، نیز به شخصیت و حکمت این روحانی شیعه اعتراف کردند؛ چیزی که خلاف محاسبات غربی ها و هم پیمانان صهیونیست شان بود.