مظلومترین قوم تاریخ کیست؟
از موضوعاتی که درطول تاریخ یهود همواره جلبِنظر میکند، ادعای رنج و مظلومیت آنهاست که در عمدۀ متون دینی به آن اشاره شده است. تکرار پیوستۀ مظلومیت یهود در ادوار مختلف تاریخ، سبب شده تا این موضوع در بسیاری متون و منابع تاریخی غیریهودی، بهویژه در تاریخنگاری غرب، جایگاه ویژهای داشته باشد و بهصورت موضوعی واقعی و تردیدناپذیر جلوه کند. در بسیاری منابع تاریخی کشورهای اسلامی نیز حداقل در پارهای مقاطع تاریخی، چنین مباحثی، بهطور روشن وجود دارد که عمدتاً یا تحتتأثیر منابع و متون یهودی بوده یا ترجمان تاریخنگاری غربی است.
این واقعیت را نمیتوان کتمان کرد که درمیان اقوام، ملتها، مذاهب و جوامع مختلف، همواره نوعی انزجار و نفرت از «یهود»[2] در سطوح و مراتب و درجات مختلف وجود داشته است.
«برنارد لازار»[3] نویسنده و اندیشمند یهودی، نفرت از یهود را ناشی از خوی و خصلت مشترک یهودیها و شالودۀ آن را تفکّر و خصیصههای یهود دانسته و میگوید:
«اگر این خصومت یا نفرت و انزجار، صرفاً یکبار و در یک شهر جداگانه، متوجه یهودیها میشد، بیان دلایل آن آسان بود؛ بهعکس، یهود با نفرت و انزجار تمامی ملیتهایی روبهرو بوده که درمیان آنان سکونت داشته است. بنابراین، ازآنجاکه دشمنان یهود از متنوعترین گونههای نژادی بوده و در سرزمینهایی دور از یکدیگر سکونت داشته و آدابورسوم و شیوههای واحد و مشابهی نداشته؛ بلکه تابع روشهای فکری گوناگون بودهاند که نمیتوانستهاند دربارۀ همۀ امور به شیوۀ مشابه و یکسان داوری نمایند؛ درنتیجه، دلایل و انگیزههای انزجار و نفرت به یهود باید در درون خود بنیاسرائیل قرار داشته باشد نه دیگران.»[4]
متفکران و نویسندگان دیگری از غیر یهود نیز به این مسئله اشاره کردهاند و دلایل بدبینی و انزجار از یهود را ناشی از بعضی خصلتها و آداب و ویژگیهای منحصربهفرد یهود دانستهاند. اخلاقیتی مانند اینکه یهودی درمیان دیگران خود را «برگزیده» و «برتر» میداند. به عهد و پیمان وفادار نیست؛ چون قائل به رعایت قاعدۀ بازی نیست. او خود را به هر رنگی در میآورد. به هر شیوهای برای رسیدن به هدفش متوسل میشود و برای پنهانکردن نیّات خویش، مجاز به استفاده از هر پوششی است. قدرت انطباقپذیری آنان در محیط و درمیان اقشار مختلف، متفاوت با دیگران است. همچنین رباخوار، پولمحور، زرسالار، نژادپرست، متقلّب و حیلهگر است.[5]
در تمام این وقایع، یهود خود را مظلوم و ستمدیده نشان داده است. این نگرش نشان میدهد مظلومنمایی، شگرد تبلیغاتیِ کهن و مؤثر درمیان یهود بوده است. درطول قرون اخیر نیز این سیاست با سناریویی جدید بهنام «آنتیسمیتیسم»[6] (یهودستیزی) پیگیری شد.
به این نحو که برای ترغیب یهودیان نقاط مختلف جهان، باید به آنها القا میشد که هیچکجا، باوجود امکانات و موقعیت مناسب، وطن و مسکن امنی برای یهودیان به حساب نمیآید. برمبنای این فرضیه، تحرکات فیزیکی و دسیسههای رمزآلودی علیه عامّۀ یهود بهخصوص در اروپا شروع شد تا به آنها بقبولانند جایی جز آن سرزمینی که منظور نظر است، برای آنها امن و آرام نیست. برای مثال، میتوان قضیۀ «دریفوس» در فرانسه و «پوگرومها» در روسیه را نام برد. هولوکاست نقطۀ اوج این سناریو بود.
مظلومنمایی و یهودیستیزی درواقع، بازی چندجانبه است
1. دفاع پیشگیرانه:دلیل کشتار مردمان و غصب حاکمیت پنهان شده و ازطرف دیگر قاتل، بهعنوان مظلوم واقعه اعلام میشود! اعلام میکنند مردمان یا حکام به ما ظلم و ستم کردهاند و اساساً بیان نمیشود عللِ حقیقی این تنفر که براساس آن موردظلم قرار گرفتهاند، بر چه مبنا و به چه دلایلی بوده است. پیشتازانه مبحث خیانت و نفاق و جنگطلبی علیه دولتها و ملتها را در بحثی با مضمون «دفاع پیشگیرانه»[7] مطرح میکنند؛ یعنی فقط ادعایِ توطئه و جنگطلبی غیریهود را بهصورتی قطعی میدانند که گویی هماکنون درحالِ وقوع است و ازطریق حاکمیتها برای سرکوب آن استفاده میکنند. اساساً جرمی واقع نشده است و صرفاً براساس پیشبینی وقوع جرم، به متهمان تهاجم صورت میگیرد (مانند جریان عید پوریم). این از بزرگترین اشتباههای تاریخی است.
یهودیان بهجهت برخی اخلاقیاتِ خاص مانند رباخواری، منفعتطلبی و… درمیان دیگر اقوام، منفور بودهاند و برای رهایی از این نفرت، غیریهود را کشته و با دولتها، به ستیز منافقانه میپرداختهاند؛ لکن مبحث را وارونه به جهانیان ارائه دادهاند. دلیل دیگر این وارونه نشاندادن جریان، تبلیغ و ایجاد فشار برای اهداف بزرگتر الیگارشی یهودی بوده که کوچاندن یهودیان و ایجاد فضای تبلیغی بهنفع اقلیت حاکم یهودی است.
2. میگویند جریان ثابتی به نام یهودستیزی درمیان غیریهود بوده و در برهههای مختلف تاریخی مدام تکرار شده است و جالب اینجاست که اساساً این مسئله مطرح نمیشود که آنچه ثابت بوده، قوم یهود است، بهعنوان مردمانی قومیقبیلهای که اصول ثابتی دارند، نه مردمان غیریهود که هیچ نسبت واحدی جز انسانیت بر آنها ثبات ندارد. میگویند غیریهود درطول تاریخ بر یهود ظلم روا داشتهاند و هیچکس سؤال نمیکند چرا؟ اینجا مسئله حتی چرا نیست، مسئله ثبوتِ جریان عامل ظلم است. درحقیقت، عاملِ ظلمِ ثابت، خود یهود بوده و زیادهخواهی و منفعتطلبی شخصی (بهصورت عام) یا منفعتطلبی قومی (بهصورت خاص) جامعهستیزانی پدید آورده که غیر خود را به هر طریق ممکن حذف یا مورد استعمار قرار میدهند.
3. ادعای توهم توطئۀ اینکه عدهای، علیه یهود دشمنی کردهاند و یهود، مظلوم تاریخ است (که بسیار از اقوال مانند همین افسانۀ پوریم) زادۀ تصورات و توهمات ذهنی همین اقلیت حاکمِ یهودی است و بدان توهم توطئه علیه یهود نمیگویند، صرفاً اعلام مظلومیت برای یهودیان است؛ بهعبارتِبهتر، در اذهان عمومی، مردم جهان ابتدای ادعا را حذف کرده و نتیجۀ توهمگونه را مستقل و بدون مبتدا ارائه میدهند. درمقابل، هر نظر علمی و غیرعلمی درمورد دسیسه و توطئۀ یهودیان، علیه ملتها و حکومتها را توهّم تاریخی توطئه علیه یهود مینامند و اجازۀ اثبات جنایات و کشتارها را با تدوین یک مبتدای مجازی ازبین میبرند.
در اینجا، به نمونهای تاریخی اشاره میکنیم که تصوری از عمق سیطره و نفوذ یهود در دربار هخامنشی است و زمینه و علّت برپایی بزرگترین اعیاد یهودیان یعنی عید پوریم، برمبنای این افسانه شده است.
میخواستند ما را بکشند!
داستان «استر»[8] و «مُردخای»،[9] دو یهودی نفوذی دربار هخامنشی، قدرت و کارآیی شگرد مظلومنمایی را بهطور کامل، اثبات و آشکار میکند. آنگونه که در کتاب «استر» (یکی از کتابهای عهد عتیق) بیان شده است، مردخای یهودی پس از ورود و نفوذ به دربار خشایارشاه هخامنشی، هدسه یا همان «استر» دختر برادر خود را با ترفندی زیرکانه وارد دربار میکند تاجاییکه او با دلفریبی، مقام ملکه را از آنِ خود میسازد. استر و مردخای، نفوذ خود را در دربار و نزد خشایارشاه گسترش میدهند و سرانجام، در قالب توطئهای، «هامان»[10] وزیر اعظم دربار هخامنشی را بههمراه جمعی از فرزندان و اعضای خانوادۀ او به اتهام ضدیت با یهود در شوش، پایتخت دولت هخامنشی به قتل میرسانند.
طی روایت افسانه، این دو یهودی دربار خشاریارشاه که اهرمهای قدرت دربار را بهدست گرفته بودند، پسازاین کشتار، طی نامهای با مُهر شاهانه، خطاب به همکیشانشان از آنها خواستند ازاینپس، روزهای مزبور را بهعنوان عید به جشن و شادمانی مشغول شوند و یاد آن را برای همیشۀ در تاریخ، زنده نگه دارند . بهاینترتیب، «عید پوریم»[11] بهصورت یکی از اعیاد رسمی در تقویم و تاریخ یهود ماندگار شد. براساس این واقعه، همهساله یهودیها روزهای ۱۴ و ۱۵ ماه «آدار»[12] را بهعنوان «عید»، اما نه به نام کشتار بیش از ۷۵هزار ایرانی، بلکه برای بهانه و پوشش رهایی از سوءنیت مخالفان خیالی، جشن میگیرند و پایکوبی میکنند.
در عهد عتیق (تورات) دراینباره چنین آمده است:
در همان روز، خشاریارشاه تمام املاکِ هامان [وزیر اعظم ایران که به دست استر و مردخای به دار آویخته شده بود]، دشمن یهود را به ملکه استر بخشید. سپس، وقتی استر به پادشاه گفت چه نسبتی با مردخای دارد، پادشاه مردخای را به حضور پذیرفت و انگشتر خود را […] به مردخای داد […] آنگاه خشاریارشاه به ملکه استر و مردخای گفت: «من دستور دادم هامان را که میخواست شما یهودیان را نابود کند، به دار بیاویزند […] شما میتوانید حکم دیگری مطابق میل خود، به نام پادشاه، برای یهودیان صادر کنید و آن را با انگشتر پادشاه مُهر کنید.»[13] بهاینترتیب، مردخای یهودی با نام و مُهر خشاریارشاه فرمانی صادر و آن را برای همۀ یهودیان و نیز مقامات و حاکمان مملکت در ۱۲۷ ولایت ایران از هند تا حبشه ارسال میکند. در این فرمان، به یهودیان یادآوری شده که «خود را برای گرفتن انتقام از دشمنان[!] خود آماده کنند.»[14]
«سپس، مردخای لباس شاهانهای را که به رنگ آبی و سفید بود، پوشید و تاجی بزرگ از طلا بر سر گذاشت… و از حضور پادشاه بیرون رفت. یهودیان بهخاطر این موفقیت و احترامی که نصیب ایشان شده بود، در تمام شوش، به جشن و سرور پرداختند. فرمان شاه به هر شهر و استانی که میرسید، یهودیان آنجا غرق شادی میشدند و جشن میگرفتند.»[15]
«یهودیان بر دشمنان خود پیروز شدند. در سراسر مملکت [ایران]، یهودیان در شهرهای خود جمع شدند تا به کسانی که قصد آزارشان را داشتند [!] حمله کنند. همۀ مردم از یهودیان میترسیدند و جرئت نمیکردند در برابرشان بایستند.»[16]
تمام حاکمان و استانداران و مقامات مملکتی و درباریان، از ترس مردخای به یهودیان کمک میکردند؛ زیرا مردخای از شخصیتهای برجستۀ دربار شده بود و در سراسر مملکت شهرت فراوان داشت و روزبهروز بر قدرتش افزوده میشد. بهاینترتیب، یهودیان به دشمنان خود حمله کردند و آنها را از دم شمشیر گذرانده و کشتند. آنها در شهر شوش که پایتخت بود،۵۰۰نفر را کشتند. ده پسر هامان، دشمن یهودیان نیز جزو این کشتهشدگان بودند […] در آن روز، آمار کشتهشدگان پایتخت، به عرض پادشاه رسید. سپس، او ملکه استر را خواست و گفت: یهودیان تنها در پایتخت۵۰۰ نفر را که دَه پسر هامان نیز جزو آنها بودند، کشتهاند؛ پس، در سایر شهرهای مملکت چه کردهاند؟ آیا درخواست دیگری نیز داری؟ […] استر گفت: پادشاها، اگر صلاح بدانید به یهودیان پایتخت اجازه دهید کاری را که امروز کردهاند، فردا هم ادامه دهند و […]. پس روز بعد، یهودیان پایتخت جمع شدند و۳۰۰ نفر دیگر را کشتند […]. بقیۀ یهودیها در سایر استانها نیز جمع شدند و از خود دفاع کردند [!] آنها هفتادوپنجهزار نفر از دشمنان خود را کشتند و از شر آنها رهایی یافتند [!] آنها روز بعد، یعنی در چهاردهم آدار، پیروزی خود را با شادی فراوان جشن گرفتند. اما یهودیان شوش، روز پانزدهم آدار را جشن گرفتند؛ زیرا در روزهای سیزدهم و چهاردهم، دشمنان خود را میکشتند .»[17]
به نوشتۀ منابع یهودی، مُردخای پس از قتلِعام سراسری، «طی نامهای به یهودیان سراسر ایران، از آنها خواست تا همهساله روزهای چهاردهم و پانزدهم آدار را به مناسبت نجات یهود[!] از چنگ دشمنان، جشن بگیرند و شادی نمایند یهودیان ادعا میکنند در اوج مظلومیت داخل ایران، مورد سوءنیت و احتمالاً، آزار قرار داشتند؛ اما مطابق آنچه در متون و منابع یهودی بدان اعتراف صریح شده است، آنها در آن مقطع تاریخی، در اوج قدرت و نفوذ و سیطره در ایران بودند .

عید پوریم که از مهمترین اعیاد رسمی قوم یهود است، درواقع، سالروز بزرگترین قتلِعام و کشتارهای تاریخ بشریت است که دهها هزار انسان بیدفاع، فقط بهدلیل سوءظن و ادعای واهی و خیالپردازانۀ برخی سران و رهبران یهودی ذینفع در دربار شاه ایران، طیّ دو روز به طرز بیرحمانهای قتلِعام شدند.
به قول «لوئیس ماشالکو»، نویسندۀ مجاریتبار، امروز که حدود دوهزاروپانصد سال از پوریم اوّلیه گذشته است، فرزندان استر و مردخای، هنوز هم شیرینیهای کیک خود را با شیر یهودا تزیین میکنند و در روز چهاردهم ماه آدار عبری، مست[18] میشوند تا در شور و وجد حاصل از ارضای حس انتقامجویی خویش، سرخوش باشند؛ چراکه باید خاطرۀ شیرین یک قتلعام را در کمال سرخوشی زنده نگه دارند .[19]
به گفتۀ این نویسنده، نباید برای درک عمق و ابعاد فاجعه و وسعت جنایت در ایرانِ آن روز، ارقام قربانیان را در مقیاس جمعیت امروز جهان درنظر آورد.[20] به گفتۀ برخی، در آن قتلِعام از هر ۱۲ نفر ایرانی، تقریباً یک نفر به قتل رسید. بهعبارتِدیگر، یک دوازدهم کلّ جمعیت غیریهودی ایرانِ آن روزگار کشته شدند.
افسانه، پیوندی ناگسستنی در حاکمیت تاریخ ایجاد میکند.
«پیوند یهودیان با حکومت و حکمرانان، به دوران خشایارشا یا ایران باستان محدود نمیشود؛ بلکه این مورد، نمونهای از این نفوذ و الیگارشی یهود است. افسانۀ استر و مُردخای در دربار خشایارشا با روح و فرهنگ الیگارشی یهودی آمیزشی ژرف یافته است. درواقع، این داستان برمبنای اسطورۀ سامسون و دلیلۀ تکنیک و استراتژی نفوذ و حاکمیت مخفی است.
با بررسی دورههای مختلف تاریخی، میتوان شخصیتهای یهودی دیگری یافت که نقش «استر» و «مردخای» را برای حاکمان معاصر خویش داشتهاند:
زمانی که داستان بارون جیمز روچیلد و اوژنی مونتخو وناپلئون سوم را میخوانیم، گویی روح مردخای واستر وخشایارشا را در کالبد این سه شخصیت معاصر، زنده مییابیم. پیوند یهودا ناسی با خاندان سوروس در امپراتوری روم، پیوند راواشی با شاپور دوم ساسانی، پیوند هارون و نتیرا با المعتضد و المقتدر عباسی، پیوند بنخلیس با خلفای فاطمی، پیوند شموئیل نقید با بادیسبنحبوس، پیوند یوسف فریزوئل با آلفونسی ششم، پیوند اسحاق آبرابانل با ایزابل و فردیناند، پیوند سعدالدوله با ارغون شاه مغول (سعدالدوله همان کسی است که باعث حملۀ مغول به ایران شد)، پیوند یوسف ناسی با سلطان سلیم عثمانی، پیوند یهودیان ایتالیا با خاندان مدیچی و…، خطی است پیوسته و بدون گسست که سراسر تاریخ یهودی را تا به امروز رقم میزند.
اسطورۀ استر نیز بعدها سرمشق الیگارشی یهودی شد و بارها در تاریخ تکرار شد. از همین طریق بود که زرسالاران یهودی، نفوذ فوقالعادهای در عثمانی کسب کردند؛ یعنی زنی به نام نوربانو سلطان را به همسری سلیم، پسر هرزۀ سلطان سلیمان عثمانی در آوردند و بعد، ازطریق دسیسه، سایر شاهزادگان را به قتل رسانیدند و سلیم دوم را سلطان کردند. نوربانو سلطان یهودیه، مادر سلطان مراد سوم است. این کانون، از زمان سلیم دوم مسئول جنگهای ایران و عثمانی است. معروفترین نمونهها در اروپا، واردکردن زنی زیبا به خوابگاه ناپلئون سوم است که ملکۀ فرانسه شد و جایگاهی بیرقیب برای خاندان روچیلد کسب کرد.
این پیوند در سدههای نوزدهم و بیستم به اوج رسید و ترکیبی جدید از حکمرانان و یهودیان را آفرید که آن را حکمرانی اقلیت زرسالار معاصر مینامیم. با آنکه زمانه تغییر کرده و رشد سریع تکنولوژی، جهان معاصر را بهکلی متفاوت از گذشته ساخته، ولی این پیوند رازآمیز، همچنان استوار و بیتغییر باقی مانده است.»[21]
عید پوریم و ماجرای استر و مردخای یهودی در دربار هخامنشی یکی از اعیاد یهودی است. طبق منابع یهودی، این دو شخصیت با دسیسهای، وزیر هامان و دشمنان یهود را به قتل رساندند و سپس بهعنوان «مظلومان» جشن گرفتند. درواقع قتلعام ۷۵هزارنفره در اثر توهم توطئهای در ایران اتفاق افتاد و قاتلان، خود را «مظلومان» تاریخ خواندند. این افسانه نوعی استراتژی تبلیغاتی است که یهودیان برای جبران گناهان خود بهکار بردهاند. در طول تاریخ هم بارها این اتفاق افتاد و یهودیان با استفاده از نفوذ و حکمرانی، به قدرت دست یافتهاند. ادعای مظلومیت یهود بهعنوان ابزار تبلیغاتی برای جلب حمایت و توجیه اقداماتشان استفاده میشود. نگاه قرآن به یهود و اشاره به ویژگیهای منفی آنان نشاندهندۀ این است که این موضوعات در رفتارهای تاریخی یهود ریشه دارد
[2]. یادآوری این نکته ضروری است که نگارنده، با اعتقاد راسخ به نبوت و رسالت الهی حضرت موسی، و یقین کامل به کتاب و دین آسمانی آن پیامبر اولوالعزم، در برابر کتاب و شریعت الاهی و پیروان مؤمن و معتقد آن نبی گرامی، در کمال احترام سر تعظیم فرود آورده و آنها را عزیز میدارد. بنابراین، مقصود ما نه پیروان حضرت کلیمالله و همۀ یهودیان جهان؛ بلکه اشخاص و طیفها و جریانهایی خاص است؛ یعنی اشرافیت یهودی با خصایص دینستیزی، نژادپرستی، زرسالاری، برتریطلبی، فزونخواهی، ستمگری و گرایشات صهیونی.
[3]. Bernard Lazare.
[4]. روبر فوریسون، اتاقهای گاز (در جنگ جهانی دوم) واقعیت یا افسانه؟، ترجمۀ دکتر سیدابوالفرید ضیاءالدینی، مؤسّسۀ فرهنگی پژوهشی ضیاء اندیشه، چ۱، ۱۳۸۱.
[5]. ر.ک: ورنر سومبارت، یهودیان و حیات اقتصادی مدرن، ترجمۀ رحیم قاسمیان، نشر ساقی، ۱۳۸۴؛ هنری فورد، یهود بینالملل، ترجمۀ علی آرش، مؤسسۀ فرهنگی پژوهشی ضیاء اندیشه، ۱۳۸۲؛ اسرائیل شاهاک، تاریخ یهود-مذهب یهود (بار سنگین سه هزاره)، ترجمۀ دکتر مجید شریف، انتشارات چاپخش، چ۱، ۱۳۷۶.
[6]. Anti-Semitism.
[7]. دفاع پیشگیرانه (anticipatory self-defense): نوعی دفاع مشروع که در مواقع خطر قریبالوقوع و قبل از حملۀ مسلحانه صورت میگیرد. مثلاً در ۸دسامبر۱۹۴۱، پیش از اینکه به قلمروی هلند، حملهای صورت گیرد، هلند بهمنظور دفاع مشروع، علیه ژاپن اعلان جنگ داد. اعلان جنگ هلند باتوجهبه این واقعیت که به موجب فرمان ستاد عالی فرماندهی پادشاهی ژاپن، ۸دسامبر۱۹۴۱ بهعنوان تاریخ آغاز حمله علیه قلمرو هلند تعیین شده بود، انجام گرفت.
امر دفاع پیشگیرانه باوجودِ آنکه در منشور ملل پیشبینی نشده، بارها دستاویز کشورها برای حملۀ نظامی، تجاوز و اشتغال سرزمینها قرار گرفته است: اسرائیل در سال ۱۹۶۷ علیه مصر، در سال ۱۹۷۵ علیه اردوگاه فلسطینها در لبنان و در سال ۱۹۸۱ علیه عراق در حمله به تأسیسات هستهای دست زد.
امروز نیز دولت ایالات متحدۀ آمریکا هم دفاع پیشگیرانه را بهانهای برای تجاوز به کشورهای مستقل و آزاد که با منافع آمریکا سازگار نیستند، قرار داده است و کشورها را تهدید به اقدام نظامی میکنند؛ مثلاً تهدید ایران به حملۀ نظامی بهخاطر استفاده از انرژی هستهای صلحآمیز که حق مسلم همۀ کشورها ازجمله ایران است. فرهنگ علوم سیاسی، مرکز اطلاعات و آمار ایران- مندرج در سایت: http://www.pajoohe.com
[8]. ESTHER.
[9]. Mordecai.
[10]. درنظر یهودیان، هامان اولین یهودستیز تاریخ است و ویلهلم مار، روزنامهنگار یهودیالاصل آلمانی (۱۸۱۸تا۱۹۰۴) نخستین کسی است که اصطلاح Anti-Semitism را در سال ۱۹۸۷ در کتاب پیروزی یهودیان بر آلمانها از نظرگاه غیردینی بهکار برده است.
[11]. «پوریم» از عیدهای تعطیلناپذیر یهود است. بهطوریکه نوشتهاند، دیدگاه تلمود دربارۀ اهمیت دو عید حنوکا و پوریم درمقایسهبا اعیاد مهم پسح و سوکوت و روش هشانا، در این بیان خلاصه میشود: «اگر تمام عیدها منسوخ شوند، حنوکا و پوریم نباید لغو گردند.» (بهنقل از: آدین اشتاین سالتز، سیری در تلمود، ترجمۀ باقر دارابی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چ۱، ۱۳۸۳، ص۱۹۱۲)
[12]. «آدار» آخرین ماه سال رومی برمبنای تقویم عبری است و «نیسان» اولین ماه آن است.
[13]. ویلیام گلن-هنری مرتن، کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید، ترجمۀ فاضلخان همدانی، انتشارات اساطیر، چ۱، ۱۳۸۰، کتاب استر، باب ۸، ص۹۴۲.
[14]. ویلیام گلن-هنری مرتن، کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید، ص۹۴۲.
[15]. ویلیام گلن-هنری مرتن، کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید، ص۹۴۲.
[16]. ویلیام گلن-هنری مرتن، کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید، باب ۹. ص۹۴۴.
[17]. ویلیام گلن-هنری مرتن، کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید، باب ۹.
[18]. سیری در تلمود دراینباره میگوید: حکیمان با بیان این نظریه که «هرکسی باید چنان مست پوریم شود که دیگر قادر نباشد میان «هامان ملعون» و «مردخای مبارک» تفاوتی قایل شود.» درواقع، مبنای کارناوالهای شادی را با ویژگیهای همین عید، مقرر داشتهاند (آدین اشتاین سالتز، سیری در تلمود، ص۱۹۰).
[19]. نک: لوئیس مارشالکو، فاتحین جهانی، ترجمۀ دکتر عبدالرحیم گواهی، تهران: مؤسسۀ انتشاراتی تبیان، ۱۳۷۷، ص۱۴۹و۱۵۰.
[20]. لوئیس مارشالکو، فاتحین جهانی، ص۱۴۹و۱۵۰.
[21] عبدالله شهبازی، زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران، ج۲، مؤسسۀ مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۷۷، ص۱۲۵.
منابع:
ویلیام گلن-هنری مرتن، کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید، باب ۹.
لوئیس مارشالکو، فاتحین جهانی، ترجمۀ دکتر عبدالرحیم گواهی، تهران: مؤسسۀ انتشاراتی تبیان، ۱۳۷۷
عبدالله شهبازی، زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران، ج۲، مؤسسۀ مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۷۷
ورنر سومبارت، یهودیان و حیات اقتصادی مدرن، ترجمۀ رحیم قاسمیان، نشر ساقی، ۱۳۸۴؛ هنری فورد، یهود بینالملل، ترجمۀ علی آرش، مؤسسۀ فرهنگی پژوهشی ضیاء اندیشه، ۱۳۸۲؛
اسرائیل شاهاک، تاریخ یهود-مذهب یهود (بار سنگین سه هزاره)، ترجمۀ دکتر مجید شریف، انتشارات چاپخش، چ۱، ۱۳۷۶.