ناگفته های هولوکاست1

ناگفته های هولوکاست

افسانه اتاق های گاز – یهودستیزی در آلمان

آشنایی با نظریه‌های نژادگرایانه و نیز استفاده از نتایج آن، گام بعدی سیاست‌مداران‌ آلمانی بود که با الگوسازی و فعالیت‌های فرهنگی مؤثری همچون سینما پیگیری شد. سه فیلم‌ زوس جهود و سهم روچیلدها در واترلو و یهودی بی‌مرگ (سرگردان)، ازجمله فعالیت‌های هنری و سینمایی مهمی‌‌ است که برای تقویت تفکر نژادی دستگاه نازی تولید شد.

به‌روشنی معلوم نیست که یهود‌ستیزی در اروپا، به‌ویژه در دورۀ معاصر، خاستگاه آلمانی‌ داشته باشد یا خیر، اما بسیار واضح است که پیامدهای این جریان در آلمان، ثمرات بسیار مثبتی برای‌ جنبش صهیونیسم دربر داشته است؛ یعنی از آن زمان که «بیسمارک»[1]( نخستین صدراعظم دولت آلمان) در سال ۱۸۷۳، جبهه‌ای‌ سیاسی به نام Kapt برعلیه متعصبان مذهبی یهودی برانگیخت و در سال ۱۸۷۹، به‌‌دنبال یک‌سری از وقایع داخلی، مبارزه‌ای به نام ضد سامی‌گری یا «سامی ستیزی»[2] را آغاز کرد.

در آن زمان، این‌گونه تبلیغ می‌شد که هر آلمانی وطن‌پرست و خوب، باید از این قوم دوری کند و از آنان بپرهیزد. طولی‌ نکشید که این ضدیت و مخالفت با یهودی‌ها به شکل احساسات آنتی‌سمیتیزم‌، بین ملت آلمان رواج پیدا کرد و حملات دامنه‌داری بر ضدیهودی‌ها آغاز شد.

برخی محققان، دلایل رواج یهود‌ستیزی را در این زمان، مسائل زیر می‌دانند:

۱. حملات بی‌باکانه به اصول عقاید، شخصیت‌ها، احزاب، افتخارات تاریخی و مفاخر مذهبی مسیحیان در بسیاری از روزنامه‌هایی که در ملکیت یهودیان بود یا توسط سردبیران یهودی اداره می‌شد و بیشتر در برلین انتشار می‌یافت.

۲. برخورداری یهودیان از موقعیت ممتاز اجتماعی که تا اندازه‌ای هم بر اثر بی‌توجهی مسیحیان بود.

۳. رسوخ غیرعادی یهودیان در بسیاری از زمینه‌های فعالیت‌های گوناگون، مانند نویسندگی روزنامه، تئاتر، موسیقی، بازرگانی و صنعت مانند پارچه‌بافی و دوزندگی و بسیاری لوازم پیش‌ساخته.

۴. رفتار خودپسندانۀ بسیاری از نودولتان یهودی که بر اثر بورس‌بازی به نوایی‌ رسیده بودند.

۵. انحصاری‌شدن بعضی فعالیت‌های بازرگانی و صنعتی در دست یهودیان.

۶. پشتیبانی مادی و معنوی یهودیان از حزب سوسیال‌دمکرات‌.

  1. احساس عمومی دایر بر این‌که یهودیان بیگانه‌اند؛ زیرا در محلۀ مخصوص خود به‌سر می‌برند، ازنظر خوراک و پوشاک مجزا هستند، با مسیحیان ازدواج نمی‌کنند و فلسطین را وطن اصلی خود می‌شمارند.

درمیان دلایل فوق، آنچه اهمیت بیشتری دارد، آن است که مردم آلمان، بر این تصور بودند که‌ اقتصاد آلمان در ‌کنترل یهودیان است.[3] سرمایه‌گذاری یهودیان در بانک‌های اروپایی و افتتاح‌ شعب متعدد بانک‌های خاندان روچیلد در پایتخت‌های مهم کشورهای اروپایی، این تصور را قوی‌تر می‌کرد. درواقع، آنان با دیدن وضع رو ‌به بهبود یهودیان و اوضاع وخیم معیشتی خود، روحیه‌ای ضد پول‌پرستی پیدا کرده بودند که مصداق آن‌را در یهودیان می‌دیدند.

اخراج یهودیان، راه‌حل نهایی

هیتلر به‌عنوان رهبر این جریان، خواستار آن شد که «یهودیان باید اروپا را ترک کنند و بهترین‌ راه این است که همۀ آنان به روسیه بروند.»[4] ازسوی دیگر، هیملر[5] اظهار امیدواری می‌کرد «روزی برسد که با تخلیۀ یهودیان از اروپا و فرستادن آنان به‌سوی آفریقا یا مستعمره‌ای دیگر، ملت یهود، به‌طور قطعی ازبین برود.»[6]

درواقع، آنان خواستار خروج یهودیان از آلمان و رفتن آنان به جایی دیگر بودند. در ابتدا، روسیه و بعد آفریقا و در مراحل بعدی، مکان‌های دیگر مانند فلسطین.

ماجرای «شب بلورین»

یکی از روش‌هایی که بدین‌منظور اتخاذ شد، «بلوایی بود که علیه یهودیان در ۹ نوامبر۱۹۳۸، اجرا گردید. طی تحقیقاتی که موثق‌بودن آن قطعی نیست، خشونتی همه‌جانبه علیه‌ یهودیت، در رأس کار دولت آلمان قرار گرفت. در تمام شهرهای آلمان، نظامیان آلمانی حمله‌ای‌ را به خانه‌ها و فروشگاه‌ها و کنیسه‌ها آغاز کردند. درنتیجه، خیابان‌های آلمان، مملو از شیشۀ‌ شکسته بود. درخشش دروغین در آن خیابان‌ها، شبی را به‌وجود آورد که آن را کریستال ناچ،[7] به‌معنای شب بلورین‌[8] یا شب شیشه‌های شکسته‌[9] نامیده‌اند.»

جالب این‌که هرمان گورینگ و وکیلش، در محاکمۀ نورنبرگ، درخصوص این واقعه، مدعی‌ شدند که در این ماجرا، هیچ ضرری متوجه یهودیان نشد؛ چون بیمۀ آرین، تمام زیان‌های وارده به‌ آنان را جبران کرد و این دولت آلمان بود که ناچار شد برای شب بلورین، تاوان سنگینی را بپردازد

ناگفته های هولوکاست2

درباب ضرورت اجرای سیاست اخراج یهودیان از آلمان ، «روزنامۀ نیویورک تایمز، مطمئن‌ترین شواهد را درمورد سیاست هیتلر دربارۀ یهودیان چاپ کرد و آماری به‌دست داد که در آن گفته شده بود، هیتلر حدود۴۰۰ هزار نفر از یهودیان آلمان را از سرزمین رایش، به مهاجرت وادار کرد. ازاین‌رو، اگر وی حقیقتاً بر نابودی یهودیان مصمم بود، دیگر به این۴۰۰ صد هزار نفر، اجازۀ مهاجرت نمی‌داد.

با کشتار یهودیان موافقت نشد!

باوجود بسیاری از شواهد و اسنادی که بر انکار قتل‌عام یهود در آلمان نازی دلالت‌ دارد، تبلیغات صهیونیستی به‌دلیل انتفاعی که از این رهگذر، نصیب آرمان صهیونیسم می‌شود، همواره به افسانۀ قتل‌عام یهودیان، ابعاد تازه‌تری می‌بخشد.

«قتل‌ِعام ۶ میلیون یهودی» این جمله‌ای است که تمام مردم دنیا باید در ذهن خود حک‌ کنند تا هیچ‌‌وقت آن را از یاد نبرند و اگر فراموش کردند که بیش از۵۰ میلیون نفر، قربانی منافع‌ قدرت‌ها در جنگ جهانی دوم بوده‌اند، ایرادی ندارد؛ زیرا براساس تعالیم تلمودی، این ۶‌ میلیون یهودی، بشر هستند و۵۰ میلیون دیگر، غیر‌یهودی بوده‌اند و طبق فقه تلمودی انسان محسوب نمی شوند!

 اگر افرادی همچون گاستون پرونو[10] این سؤال را مطرح کردند که «چرا فقط باید از قربانیان یهودی صحبت کرد و دربارۀ غیریهودیان مهر سکوت بر لب زد؟ آیا غیریهودیان حق یادبود ندارند؟»[11]، هیچ نباید گفت؛ زیرا تعاریف، دربارۀ نوع بشر متفاوت است.

حال این سوال را دوباره می‌پرسیم: آیا واقعاً ۶ میلیون یهودی در جنگ جهانی دوم و در اردوگاه‌های آلمان نازی، قتل‌عام شده‌اند؟

تجدید‌نظر در تاریخ

رژه گارودی[12] کتابی دارد به نام اسطوره‌های بنیان‌گذار صهیونیسم. شهرت کتاب او بیشتر به‌دلیل شهرت فردی گارودی به‌عنوان یک متفکر سیاسی و جنجالی و صاحب‌نام است؛ درحالی‌که کار او متکی بر تحقیقات مورخانی است که در زمینۀ تاریخ جنگ جهانی دوم، مرجعیت و اعتبار علمی دارند. او در این کتاب نشان می‌دهد که جریان هولوکاست بی‌پایه است.[13]

از پل رازینیۀ[14] فرانسوی، به‌عنوان بنیان‌گذار مکتب  «تجدیدنظرطلبی»[15] (رویزیونیسم) یا «تاریخ واقعی»  یاد می‌کنند. رازینیه در زمان‌ جنگ جهانی دوم از اعضای جنبش مقاومت فرانسه بود که «گشتاپو»[16] او را دستگیر کرد و به‌ اردوگاه بوخنوالد[17] اعزام شد و تا پایان جنگ، در اردوگاه‌های مختلف نازی زندانی بود. پس از جنگ، وی عالی‌ترین نشان مقاومت را از دولت فرانسه دریافت کرد و سپس، به عرصۀ تحقیقات‌ تاریخی روی آورد. در زمینۀ جنگ جهانی دوم، به تحقیق و انتشار کتاب پرداخت و نیز به‌ ترسیم وضع اسفناک اردوگاه‌های جنگی نازی دست زد؛ ولی در جریان تحقیقش، به‌تدریج به‌ نظرهایی رسید که تصویر رسمی را کاملاً نفی می‌کرد.

رازینیه اعلام کرد که اولاً افسانۀ اتاق‌های گاز برای کشتار زندانیان، اعم از یهودی و غیر‌یهودی مطلقاً صحت ندارد. ثانیاً در دوران جنگ، آلمان هیچ سیاستی برای کشتار جمعی یهودیان اروپا نداشته است. ثالثاً یهودیان‌ کشته‌شده در دوران جنگ، بین۹۰۰ هزار تا ۱٫۵میلیون نفر هستند، نه ۶ میلیون نفر و این افراد مانند دیگران، در جریان جنگ در اثر بیماری‌های مسری، به‌ویژه تیفوس، از بین رفتند.

مورخ صاحب‌نام دیگری که به‌عنوان هواداران ‌ «مکتب تاریخ‌نگاری واقعی» شناخته می‌شود، «دیوید ایروینگ»[18] انگلیسی است. ایروینگ، مورخ بسیار معتبری است؛ درحدی که بعضی‌ نشریات سرشناس انگلیسی بر این عقیده‌اند که هیچ‌کس نیست که دربارۀ جنگ جهانی دوم کار کند و پروفسور ایروینگ را نادیده بگیرد. او اولین کسی است که خاطرات ۷۵ هزار صفحه‌ای «گوبلز»[19] را به‌دست آورد و روی آن کار کرد.

ایروینگ در کتاب جنگ هیتلر مدعی است که اصولاً در دوران جنگ، هیچ نوعی از کشتار یهودیان (هولوکاست) در کار نبوده است. ایروینگ نشان داد اسناد مهم‌ جنگ جهانی دوم، همه به‌طور مرموزی مفقود شده‌اند. بسیاری از یادداشت‌های روزانۀ سران آلمان و ایتالیا که تا مدتی پیش در آرشیوهای شوروی‌ سابق و آلمان و سایر کشورهای اروپایی موجود بود، به سرقت رفته و پنهان یا معدوم شده است. ازجمله به یادداشت‌های روزانۀ موسولینی اشاره می‌کند که زمانی موجود بود و اکنون نیست.

ناگفته های هولوکاست3

اتاق‌های گاز

قبل از جنگ جهانی دوم، بیماری تیفوس در شوروی و اروپای مرکزی و شرقی، به‌صورت پنهان وجود داشت و در خلال جنگ در اردوگاه‌های اسرای جنگی، ازجمله اردوگاه آشوتیس شیوع یافته بود. این بیماری به‌تدریج، قربانی خود را لاغر و لاغرتر کرده و به‌سوی مرگ می‌برد. شروع بیماری، بسیار ناگهانی است و علائم آن عبارت است از: تب شدید، سردرد، کلیه‌درد، آنژین، ورم ملتحمه، خون‌دماغ و تشنج. به‌دلیل نبود مواد غذایی کافی، بیماری، سوءتغذیه و جنگ، بیماری تیفوس به‌راحتی در اروپا ریشه می‌دوانید. در آن زمان، یکی از راه‌های جلوگیری از شیوع تیفوس، استفاده از گاز «زیکلون ب»[20] بود.

خصوصیات گاز «زیکلون ب»: طبق سندی در دادگاه نورنبرگ آمریکا در سال ۱۹۴۷، مصرف اصلی این گاز، برای نابودسازی حشرات موذی در ساختمان‌های نظامی و غیرنظامی است. آثار مسمومیت این گاز برای انسان، در دو حالت حاد و خفیف، عارض می‌شود که در هر دو حالت، با تنفس هوای سالم، مسمومیت مرتفع می‌شود. این گاز به‌صورت رسمی کشنده نیست.

شبکه‌های صهیونیستی، پس از جنگ جهانی دوم، نه‌تنها واقعیات و اسناد موجود را تحریف کردند، بلکه موضوع استفاده از گاز «زیکلون ب» را که به‌منظور ضدعفونی کردنِ بیماران تیفوسی در اردوگاه‌ها مصرف می‌شده، با سوءاستفاده به‌عنوان ابزار کشتار اسرای جنگی به‌وسیلۀ اتاق‌های گاز یاد کرده اند.

فرد لوشتر»[21] متخصص و مهندس اتاق‌های گاز از آمریکا، مکان‌هایی را که در «آشویتس»[22] و «بیرکنائو»[23] و «مجدانک»[24] به‌عنوان اتاق گاز استفاده می‌شد، برای انجام‌دادن آزمایش، انتخاب کرده و ثابت کرد این اماکن، برای این منظور استفاده نشده است.

لوشتر در گزارش خود به اثبات رساند، این بود که با فرض این‌که این تجهیزات بتواند وجود اتاق‌های گاز را به اثبات برساند، به‌دلیل تعداد بالای فوت‌شدگان، سهم هر اتاق گاز ۱۶۹۳‌ نفر در هفته است. ازنظر زمانی، برای اعدام ۶ ‌میلیون نفر، به ۶۸ سال نیاز است؛ یعنی رایش سوم باید ۷۵ سال حکومت کرده باشد تا این تعداد را کشته باشد. درضمن، لوشتر در گزارش خود اشاره می‌کند که این مکان‌ها کاملاً پوشیده بوده است و هیچ راهی برای تخلیه یا ریختن گاز در آن‌ها وجود ندارد و بر روی آن‌ها منافذی وجود دارد که باعث خروج گاز از اتاق شده و به کشته‌شدن دیگر پرسنل اردوگاه‌ها نیز منجر می‌شده است.

 

وقتی آمار کشتگان جابه‌جا می‌شود!

دیوید ایروینگ معتقد است رقم ۶ میلیون‌ کشتۀ یهودی در جنگ جهانی دوم، صحت ندارد و تعداد مقتولان یهودی کمتر از یک ‌میلیون نفر است‌ که در اثر بیماری یا در جریان جنگ، مانند دیگران کشته شده‌اند، نه در اثر طرح سازمان‌یافتۀ‌ امحاء جمعی.[25]

«گرمار رودلف»[26] مؤلف کتابی است دربارۀ انکار اتاق‌های گاز آشویتس. «ارنست زوندل»[27] کانادایی مولف کتابی‌ با عنوان آیا واقعاً شش میلیون نفر کشته شده‌اند؟ است. «دیوید هوگان»[28]، کتابی با عنوان‌ افسانۀ شش میلیون نفر دارد. دکتر بروزات تحقیقی دربارۀ اتاق‌های گاز در داخائو دارد و اثبات‌ می‌کند نه در داخائو[29] و نه در بوخنوالد[30] و نه در سایر اردوگاه‌های آلمانی، اتاق گاز، برای کشتار یهودیان و سایر زندانیان وجود نداشته است. همچنین، «رژه گارودی»[31] عضو جنبش مقاومت فرانسه‌ در زمان جنگ دوم، براساس تحقیقات محققان پیشین گفته است که نشان می‌دهد هولوکاست صحت ندارد و افسانه‌ای ساختگی است.[32]

جالب این‌جاست که نتایج این گزارش‌ها به تعویض تابلویی منجر شد که در آن رقم ۴ میلیون کشته در اردوگاه آشویتس را نشان می‌داد و به‌جای آن، تابلویی نصب شد که رقم ۱‌میلیون کشته را جایگزین کرده بود.[33]

هم‌اکنون، در اصلِ رقم، به‌صورت جدی مباحث مستندی وجود دارد و اشغالگران آمریکایی‌ نیز به آن رسیده‌اند. آنان برای آگاهی از رقم حقیقی کسانی که در اردوگاه‌ها جان باخته بودند، گزارشی تهیه کردند که رقم کلی برای تمام اردوگاه‌ها را ۱٫۲میلیون نفر ذکر کرده بود.

«مارشالکو» با ارائۀ آمار نشان میدهد کل تعداد یهودیان اروپا در سال ۱۹۳۳ بالغ بر۵ میلیون و۶۰۰ هزار نفر بوده است و این رقم را یهودیان آمریکا نیز تأکید می‌کنند. از این تعداد، اگر یک‌‌ میلیون یهودی بیرون خط مولوتفروبین تروپ[34] کسر شود و اگر یهودیان ساکن در کشورهای‌ بی‌طرف و متفقین را هم کسر کنیم، رقم ۲میلیون و۵۰۰ هزار نفر باقی می‌ماند؛ درحالی‌که بنابر نظر کارشناسان، کل یهودیان ساکن در قلمرو هیتلر و هیملر به نیم‌‌میلیون هم نمی‌رسید.[35]

«دقیق‌ترین برآورد [ادعایی‌] از شمار یهودیان که در داخل و خارج از اردوگاه‌های کار اجباری، به‌دلیل فجایع نازی‌ها، بی‌غذایی، بیماری، عوامل مرتبط با جنگ ‌[نه اتاق گاز و کوره‌های‌ آدم‌سوزی‌] جان خود را ازدست دادند،۳۰۰ هزار نفر است»

یهود ستیزی به سود صهیونیسم

اما بشنویم از آن عده یهودیانی که از مهلکۀ به‌اصطلاح هیتلری، جان سالم به‌در برده‌اند و جهانیان، آنان را کشته می‌پنداشتند. «لوئیس لوین»، رئیس شورای یهودیان آمریکا، در کنفرانسی در شیکاگو در۳۰ اکتبر۱۹۴۶، اظهار می‌کند: « یهودیان در ابتدای جنگ، در زمرۀ اولین‌ گروه‌هایی بودند که از نواحی غربی شوروی که در‌ معرض تهدید مهاجمان هیتلری قرار داشت، تخلیه شده و با کشتی به مناطق امن شرق کوه‌های اورال فرستاده شدند. بدین‌ترتیب، جان دو میلیون‌ یهودی حفظ شد»؛ ولی آمار آنان جزو قربانیان ثبت شد.[36]

هانا آرنت[37] معتقد است: «سیاست ناسیونال سوسیالیست‌ها دربارۀ یهودیان، سیاستی بود که کاملاً طرف‌دار صهیونیسم بود.»[38] «هاینتس هوهنه»[39]، روزنامه‌نگار آلمانی، این نظر را تأیید کرده است و می‌گوید: «صهیونیست‌ها، استقرار فاشیسم در آلمان را نه به‌عنوان مصیبتی‌ ملی، بلکه به‌عنوان فرصتی تاریخی و بی‌مانند در وصول به هدف‌های صهیونیستی خویش‌ می‌دیدند.»[40]

نمونه‌هایی از چنین ارتباط دو جانبۀ سودمندی را می‌توان برشمرد:

۱. انعقاد قرارداد هاوارا که تسهیلات لازم برای مهاجرت یهودیان به فلسطین را ازطریق انتقال سرمایۀ خودشان، با صدور کالاهای آلمانی فراهم می‌کرد؛[41]

۲. همکاری گروه صهیونیستی بتار با نازی‌ها؛[42]

۳. مهاجرت وسیع یهودیان آلمان ازطریق کمیتۀ «رستگاری» که فردی به نام «کاستنر» مسئولیت آن‌را بر عهده داشت و درقبال آن خدماتی به نازی‌ها ارائه می‌کرد؛[43]

۴. أخذ غرامت از آلمان از سال ۱۹۵۲ تا ۲۰۰۲ به انحای مختلف، توسط رژیم صهیونیستی، برای بازماندگان‌ به اصطلاح قتل‌عام یهود.

براساس توافق‌های حاصل‌شده، «دولت آلمان زیر فشارهای باج‌خواهانۀ صهیونیست‌ها مجبور شد موافقت خود را با اعطای سالانه ۵۰ میلیون مارک تا سال ۲۰۰۲، به رژیم صهیونیستی، اعلام کند.»[44]

یهودیان با استفاده از شیوه‌ها و بسترهای مناسب زیر، در مسیر احیای هولوکاست، اقدامات‌ گسترده‌ای را انجام داده‌اند تا این موضوع همچنان در مخیلۀ جهانیان زنده بماند:

۱. انجام فعالیت‌های علمی – تحقیقاتی گسترده و تهیۀ اسناد برای اثبات هولوکاست؛

۲. برپایی بیش از ۱۵۰ موزۀ یادبود در سراسر جهان، به‌ویژه در فلسطین اشغالی (یادواشم) و آمریکا و اروپا؛

۳. ساخت فیلم‌ها و سریال‌های متعدد و استفاده از فرصت‌های هنری دیگر برای‌ تأثیر‌گذاری عمیق بر روی مخاطبان؛

۴. اعلام روز یادبود و توافق بر آن در کشورهای مختلف، به‌ویژه در اروپا و آمریکا؛

۵. تعقیب نازی‌ها با هدف زنده‌نگه‌داشتن کینه و نفرت و اثبات مظلومیت؛

۶. تأسیس سازمان‌های متعدد، به‌منظور صیانت از این دستاوردها، همچون «لیکرا و سیمون ویزنتال»[45]؛

۷. محاکمه و مجازات کسانی که در این موضوع شک کنند.

مسئلۀ هولوکاست یکی از مصادیق یهودستیزی ازمنظر صهیونیست‌ها، فرصت‌ مغتنمی را به‌وجود آورد که به طرق مختلف و در مقاطع مناسب به‌کمک سیاست‌های بی‌پایه و بی‌منطق صهیونیسم آمده است تا اهداف مدنظر آنان را محقق کند.

بنابر همین منطق و ضرورت است که صهیونیسم، همواره باید مایۀ حیات خود را که ‌نام‌ آن یهود‌ستیزی است، همراه داشته باشد و این دو باید آن‌چنان باهم تلفیق شوند که هیچ‌کس توان‌ و جرأت جدا‌کردن آن‌ها را از یکدیگر نداشته باشد.


[1]. Otto Eduard Leopold, Prince of Bismarck- زمام‌دار بزرگ دولت پروس، دوک لاونبورگ و نخستین صدراعظم در تاریخ آلمان بود. در سال ۱۸۶۴ بیسمارک با اتریش متحد شد و در جنگ آلمان-دانمارک ایالت اشلسویگ-هولشتاین را متصرف شد. دو سال بعد جنگ پروس-اتریش را آغاز کرد که به نابودی کنفدراسیون آلمان و در نهایت بیرون راندن اتریش از شهریارنشین‌های آلمانی انجامید. سال ۱۸۶۷، کنفدراسیون آلمان شمالی تاًسیس شد که در آن بیسمارک به عنوان صدراعظم منصوب گشت. در پایان جنگ پروس-فرانسه و با شکست ناپلئون سوم در ۱۸ ژانویه ۱۸۷۱، ویلهلم یکم در ورسای به عنوان امپراتور آلمانی: Kaiser خوانده شد و از این رو بیسمارک توانست با همت و تلاش خود امپراتوری آلمان را تاًسیس کند. چند سال بعد بیسمارک صدراعظم امپراتوری شد و لقب صدراعظم آهنین را از آن خود کرد.

[2]. Anti-Semitism

[3]. The Encyclopedia of Extraordinary Social Behavior-Saari, vol. 1, p. 5.

[4]. رژه گارودی، محاکمۀ صهیونیسم اسرائیل، ترجمۀ جعفر یاره و دیگران، تهران: انتشارات کیهان، ۱۳۸۰، ص۱۳۷.

[5]. هاینریش هیملر فرماندۀ اِس اِس و از بانفوذترین افراد آلمان نازی. او اِس اِس و سازمان‌های وابسته‌ به آن را رهبری می‌کرد.

[6] . رژه گارودی، محاکمۀ صهیونیسم اسرائیل، ص۱۳۶.

[7]. Kristallnacht.

[8]. Cristal night.

[9]. Night of Broken Glass.

[10]. دکتر حقوق و فرمانده لژیون دنور.

.[11] رژه گارودی، حق پاسخ‌‌گویی، ص۵۷.

[12]. Roger Garaudy.

[13]. عبدالله شهبازی، پژوهه صهیونیست، ج۲، تهران: مرکز مطالعات فلسطین، ۱۳۸۱، ۴۴۶تا۴۴۷.

[14]. Paul Ranzini.

[15]. Revisionism.

[16]. گِشتاپو (Gestapo): نام اختصاری نیروی پلیس مخفی آلمان نازی بود، در طی حکومت آلمان نازی، گشتاپو بازوی اجرایی آلمان در بحث امنیت داخلی و ضد جاسوسی بوده تحت فرمان «اِس اِس» به سرکوب مخالفین و مبارزه با جاسوسان می‌پرداخت. این سازمان در سال ۱۹۳۳ به دستور هیتلر و از میان درس‌خواندگان و نیروهای امنیتی جمهوری وایمار تشکیل شد.(پایداری آلمان در برابر هیتلر: پژوهش برای متفقین خارجی، ۱۹۳۸–۱۹۴۵، کلمینز ون کلیمپر، انشارات دانشگاه آکسفورد، ۱۹۹۲)

[17]. Buchenwald concentration camp-  یکی از اولین و بزرگترین اردوگاه‌های کار اجباری آلمان نازی بود که در فاصله ۸ کیلومتری از شهر وایمار، آلمان ساخته شده بود. زندانیان اردوگاه از سراسر اروپا و روسیه بودند و شامل یهودیان، لهستانی‌ها و اسلوونی‌های غیر یهودی، زندانیان سیاسی و مذهبی، کولی‌ها، فرقه مذهبی شاهدان یهوه، جنایتکاران، همجنس گرایان، و زندانیان جنگی می‌شدند. بوخن‌والد یکی از بزرگترین اردوگاه‌هایهولوکاست بود.[۲] این اردوگاه بین سال‌های ۱۹۳۷ تا ۱۹۴۵ میلادی، محل نگهداری بیش از ۲۵۰ هزار زندانی از ۳۶ کشور اروپایی، به وسیله آلمان نازی بود.

[18]. David John Cawdell Irving- March 24, 1938 (age 76)

[19]. Paul Joseph Goebbels- سیاست‌مدار ناسیونال سوسیالیست آلمانی که از ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ وزیر رایش برای تبلیغات و روشنگری مردم بود. او از نزدیک‌ترین دوستان و همکاران آدولف هیتلر بود و شهرت او تا حد زیادی ناشی از خطابه‌های پرشور و تبحرش در سخن‌وری بود.

[20]. Zyklon B

[21]. Fred A. Leuchter Jr.

[22]. Auschwitz concentration camp.

[23]. birkenau concentration camp.

[24]. Majdanek, or KL Lublin.

.[25] محو‌شدن، قتل‌عام برنامه‌ریزی‌شده.

[26]. Germar Rudolf

[27]. Ernst Christof Friedrich Zündel

[28]. David J. Hogan.

[29]. Dachau concentration camp.

[30]. Buchenwald concentration camp.

[31]. Roger Garaudy.

[32]. عبدالله شهبازی، پژوهه صهیونیست، ص۴۴۸.

[33] .گارودی، حق پاسخ‌‌گویی، ص۱۹و۲۰.

[34]. مولوتف و روبین تروپ وزرای خارجۀ شوروی و آلمان نازی که دو کشور متبوعشان طی قراردادی که به نام آن دو معروف شد، حوزۀ نفوذ خود را در شرق اروپا مشخص کردند.

 

تیتر[35]. مارشالکو، فاتحین جهانی، ص۱۸۱و۱۸۲.

[36] . مارشالکو، فاتحین جهانی، ص۱۸۷.

[37]. Johanna “Hannah” Arendt

[38] . گارودی، محاکمۀ صهیونیسم اسرائیل، ص۵۶.

[39]. Heinz Höhne

[40] . یوری ایوانف، صهیونیسم، ترجمۀ ابراهیم یونسی، تهران: امیرکبیر، ۱۳۵۶، ص۱۲۹.

[41]. Judaica, vol. 7, p. 1012.

[42]. گارودی، حق پاسخ‌گویی، ترجمۀ مجید خلیل‌زاده، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۸، ص۱۱.

[43]. سیدمحمدتقی سجادی، بلای صهیونیسم، قم: نشر پیام اسلام، ص۶۹.

[44]. خبرگزارى مهر، هولوکاست منافع اقتصادى‌سیاسى صهیونیسم را تأمین مى‌کند. همچنین، در سخنان مقام معظم رهبرى، در همایش بین‌المللى رسانه‌هاى جهان اسلام در حمایت از انتفاضه فلسطین، ۱۱بهمن۱۳۸۰.

[45]. lycra and simon wiesenthal.

جست و جو
فهرست مطالب
سرفصل ها
آخرین پست ها
اربابان تحریف
اربابان تحریف

یهودیان و تحریف اسلام پس از پیامبر یهودیان در دستگاه خلافت اهل کتاب با بهره‌گیری

آیپاک 1
آيپاک

لابی تامین منافع اسرائیل در امریکا از بدو پیدایش رژیم صهیونیستی، سیاست‌های آمریكا كاملا در

مبنا

مبنا یعنی اساسی که با انطباق و سنجش از آن، تمام اجزاء یک کل تعریف

فلسفه شهادت
فلسفۀ‌ شهادت

سبک زندگی شهادت‌گونه بر مبنای سبک زندگی شهید سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی اصل در شهادت رسیدن

حماسه خمینی

 ‌خطر چیست؟ دشمن کیست؟ آشنایی با روش و اندیشه‌های حضرت امام خمینی (ره) در مبارزه

حاج رمضان

اسطوره ای در تعقیب و تحت تعقیب لشکر شیطان نام سردار سرلشکر پاسدار شهید «محمد

فتحی شقاقی
«فتحی شقاقی»

«فتحی شقاقی»؛ فرزند فلسطینی لیبیایی امام تاریخ فلسطین مبارزان و رهبران بسیاری را به خود

دریافت نسخه آنلاین مقاله
QR Code