مسیحیت صهیونیسم 1

صهیونیسم مسیحی

پیدایش جنبش پروتستانتیسم زمینه زمینه‌ساز نفوذ هرچه بیشتر یهودیان در اروپا و تشکیل فرقه فرقۀ مسیحیان صهیونیست شد.

پروتستانتیسم، و مارتین لوتر

پروتستانتیسم یکی از سه شاخه شاخۀ اصلی مسیحیت است، که ریشه در اصلاح‌گرایی قرن ۱۶ دارد و پیروان آن از کلیسای کاتولیک رم یا ارتدکس شرقی پیروی نمی‌کنند. پروتستانتیسم  حرکتی بود که نظام اروپایی ایجادشده را تحت ‌اقتدار کلیسای کاتولیک ویران ساخت. همراه با این حرکت، دین از مفهوم حقیقی خود جدا شده و به «کاتالیزور اجتماعی»   تبدیل شد که اهداف نظام فکری سکولار   را تقدیس کرد و بدین‌ترتیب، پیش‌آهنگ حرکتی شد که حیات دنیوی را به اساسی‌ترین هدف انسان بدل ساخت. اقتدار، یکی از دستاوردهای این فرایند بود که کاملاً از حیطۀ الهی جدا شد. دین از مسئولیت ایجاد و تأسیس نظام، منفک شد و خود، تابعی از نظامی شد که مستقر شده بود.

« یکی  دیگر از دستاوردهای پروتستانتیسم که با همۀ نمونه‌های یاد‌شده مرتبط بود و «ماکس وبر»  نیز در اثر مشهورش یادآوری کرده است و تمامی علمای علوم اجتماعی نیز آن را پذیرفته بودند، اخلاقی متناسب با نظام سرمایه‌داری اروپا بود.

«مارتین لوتر»   مهم‌ترین رهبر پروتستانتیسم بود. هنگامی ‌که چگونگی پیوستن او به این باور را مطالعه می‌کنیم، با تمایلات شدید و فوق‌العاده‌اش به دین یهود و منابع آن روبه‌رو می‌شویم. لوتر هنگام اعلام اساس دین جدیدش که با سنت‌های کلیسای کاتولیک کاملاً متفاوت بود، به @ «عهد عتیق@» متمایل شده بود. او که زبان عبری را آموخته بود، منابع عبرانی را مطالعه کرد و از منابع یهودی، برداشت‌های جدیدی را در مسیحی وارد ساخت. در @ «دانشنامۀ یهود@»   دربارۀ این موضوع چنین آمده است: «حرکت اصلاحی مسیحی، درحدّ بسیار وسیعی از ادبیات و فلسفۀ یهودی تأثیر پذیرفته بود؛ به‌طوری ‌که به آن، از جانب رقبا و مخالفان این رفرم   و حرکت، با عنوان یهودی‌گری نگاه می‌شود…»… .»

به فرمان @تورات@، گروه‌های مختلف پروتستان به عباداتی ازجمله آیین «شابات»  پرداختند که ازنظر کلیسای کاتولیک، مطرود و منسوخ اعلام شده بود. آنان به @عهد عتیق@ (@تورات@)، بیش از @عهد جدید@ (@انجیل@) وابسته شدند. تمامی رهبران مهم اصلاح‌گرایی مسیحی در قرون پانزدهم و شانزدهم، با زبان عبری آشنا بودند. آنان منابع یهودی را مطالعه می‌کردند و بدون استثنا، تمامیِ آنان به «تئولوژی »  @عهد عتیق@ بازگشتند.

در فرایندی طبیعی، تأثیرپذیری لوتر و همفکران او از تئولوژی @ «عهد عتیق@»، موجب به پیدایش تغییرات بزرگی در مفاهیم دینی کلیسای کاتولیک منجر شد؛ ازجمله: رویکرد به بهشت دنیایی، به‌جای آخرت‌گرایی مسیحی. همچنین، ربح و ربا که در مسیحیت کاتولیک تحریم شده بود، در مسیحیت پروتستان تشریع شد و پس‌ ازآن، به‌سرعت و همراه با توسعۀ پروتستانتیسم، در اروپا گسترش یافت. از شاخصه‌های دیگر پروتستانتیسم لوتری، گرامی‌داشتن یهودیان، برتری قوم یهود و نیز متعلق‌‌‌دانستن سرزمین‌های فلسطین به قوم یهود از جانب خداوند بود که تحت‌عنوان «ارض موعود» و سرزمین‌های مقدسِ وعده‌داده‌شده شناخته می‌شد. لوتر در ستایش و تمجید از این به‌اصطلاح قوم برگزیدۀ خداوند، تا ‌اندازه‌ای پیش رفت که شبهۀ یهودی‌بودن او، در محافل مسیحی کاتولیک به‌صورت جدی مطرح شد.

 انتشار کتابی از او به نام «مسیح، یک یهودی‏زاده شد» (چاپ 1523) که در آن یهودیان را خویشاوندان (برادران و پسر عموهای) عیسی عیسی‌مسیح معرفی کرده و از کاتولیک‏ها خواسته اگر از این که او را کافر بنامند، خسته شده‏اند، بهتر است وی او را یهودی بخوانند، به این شبهه بیش بیش‌از ‌پیش دامن زد و سبب گردید که برخی، پروتسانیسم را مسیحیتی بدانند که بر بنیادها و شالوده‏های یهودی شکل گرفته، و شاید از این نظر، بتوان به شکلی پیدایی مسیحیت یهودی را توضیح داد. [1]

نکتۀ جالبِ‌توجه دیگر در این‌رابطهاین‌باره، زمینه‌سازیِ توسعه و ترویج پروتستانتیسم توسط یهودیان بود. به‌نظر می‌رسد یهودیان با حمایت از آن، درصدد تحقق دو هدف راهبردی بودند: ۱. کلیسای کاتولیک یعنی کانون بزرگ دشمنی با یهود را از اریکۀ قدرت، به‌زیر کشند؛ ۲. جهان‌بینی و اعتقادات قومی و دینی خود را در شکل جدیدی عرضه کنند و روند یهودی‌سازی را فراهم سازند که اساس تمدن سده‌های میانه و در ادامۀ آن، سده‌های جدید اروپا بود. گفتنی است که یهودیان به هر دو هدف خود نائل آمدرسیدند..

دین شخصی

با پروتستانتیزم، اصول اعتقادی و معرفتی مسیحیت، اعتبار و قداست خود را ازدست می‌داد و به‌نظر می‌رسید کلیسا در حوزۀ معرفت دینی و سامان‌دهی آن، حرفی برای گفتن نداشت و از این‌رو، متمایل بود اساس دیانت را در تجربۀ دینی و شهود قلبی افراد و متدینان تفسیر کند. این درحالی بود که در سدۀ هفدهم و هجدهم، برخی از متکلمان و دین‌پژوهان، تعریفی فردی و روان‌شناختی از دین ارائه می‌دادند. بعضی حتی آن را به ذوق و احساس شخصی تنزّل داده بودند که می‌توان از «جیمز»  و «شلایرماخر»  نام برد.

انحصار دیانت به تجربه و شهود اشخاص متعدد و نادیده‌گرفتن آموزه‌های معرفتی، موجب به قطع رابطۀ دین با خداوند و مابعدالطبیعه منجر می‌شود که این با الهیات و دیانت سنتی مسیحیت و کلیسا سازگاری نداشت. «فردریک کاپلستون»،  مورخ معاصر فلسفه، در این‌باره می‌نویسد: «پارسا مذهبی، جنبشی بود که در اواخر قرن هفدهم در کلیسای لوتری پدید آمد، هرچند به یقین نمی‌توان گفت که پارسا مذهبی، دین را به احساس صرف تقلیل می‌داد، ولی در هرحال، هیچ‌گونه همدلی با مابعدالطبیعه یا با الهیات نداشت؛ بلکه بر ایمان شخصی و زندگی درونی تأکید می‌ورزید.»

شایان توجه است که بزرگ‌ترین اندیشۀ یهودی که به نابودیِ کلیسای کاتولیک در ساختار معرفتی منجر شد، همین حذف گرایش فرامادی و مابعدالطبیه بود که به «اللهیاتی مادی»   تبدیل شد و اساس گرایش تمدن غرب را به ماهیتی مادی در ساحت اجتماعی و گرایشی احساسی و درونی در ساحت فردی تبدیل کرد. البته با کمی انصاف، دربارۀ این تبدیل عظیم، می‌توان گفت با چنین تغییر اندیشه‌ای و چنین نگاهی، واقعاً از اللهیات و دین سخن سخن‌گفتن، سخنی خیالی و رؤیایی است و کلیسای کاتولیکی که بسیاری مشکلات درونی داشت، در مقابل چنین هجوم بزرگی (یهودیزه‌کردن) امکان مقابله و مواجهه را در خود نمی‌دید..

پیوریتان‌ها یا یهودیان انگلیسمسیحیت صهیونیسم 2

در @ «دانشنامۀ یهود@»،‌   پیوریتانیسم   چنین معرفی شده است: «پیوریتانیسم که ساختار هنجارهای اخلاقی آن، تماماً منطبق با @ «تورات@» است، به‌عنوان به‌عنوان «یهودی‌گری انگلیسی» نامیده می‌شود.» شخصی «کالوینیست»[2]   و پروتستان به نام «ویلیام تیندل»،‌   پیوریتانیسم را پایه‌گذاری کرد. پیوریتانیسم در انگلستان گسترش یافت؛ به‌طوری ‌که شاخه‌ای از کالوینیسم به‌حساب می‌آمد. تعداد و قدرت پیوریتان‌ها، در مدت بسیار کوتاهی افزایش یافت. با سرنگونی چارلز اول (شاه انگلستان) توسط «الیور کرامول»   که خود را پروتستان می‌دانست، پیوریتان‌ها موفق شدند حاکمیت انگلستان را در اختیار بگیرند. بعد از کرامول، آنان قدرت و اقتدار خود را از دست دادند؛ اما بر فرهنگ «انگلوساکسون»   اثرهای عمیقی گذاشتند. پیوریتان‌ها در آمریکا نیز نقش مهمی برعهده داشتند. آنان در مستعمره‌سازی دنیای جدید پیشتاز بودند. فرهنگ آمریکا نیز از پیوریتان‌ها تأثیر پذیرفته بود. امروزه می‌توان بنیادگراها و پروتستان‌های ایوانجلیک آمریکا را ادامۀ پیوریتانیسم دانست. موضوع مهم در این‌میان، ارتباط پیوریتانیسم و یهودیت است. @ «دانشنامۀ یهود@»، از پیوریتانیسم، ذیل سرفصل «هواداران یهود»   سخن گفته است: «هواداران یهود، کسانی هستند که یهودی نیستند؛ اما در عین حال، بخشی از آیین یهود یا تمام آن را در زند‌گزندگیی خود به‌کار می‌برند یا کسانی هستند که خود را یهودی می‌نامند.».» 

«همراه با قدرت‌گرفتن پیوریتانیسم، در آمریکا و انگلیس و نیز شمال آتلانتیک، مطالعات توراتی و یهودی‌گری وابسته‌به آن آغاز شد. کاربرد زبان عبری تا آن‌جا پیش رفت که تقاضاهایی مبتنی بر مبنا قرارگرفتن @تورات@ برای قانون اساسی و بزرگداشت مراسم شابات  براساس دین یهود مطرح شد.»  پیوریتان‌ها همچنین، حمایت‌های استراتژیکی از یهودیان زمان خود می‌کردند.

در آن ‌زمان، در انگلستان، یهودی وجود نداشت؛ زیرا در قرن سیزدهم، پادشاه انگلستان تمامی یهودیان را به اتهام رباخواری و استثمار مردم، از کشور اخراج کرده بود. یهودیان به دو دلیل خواستار بازگشت به انگلستان بودند: اول، به‌دلیل جایگاه مالی و اعتباری که از لحاظ سرمایه‌داری و استعمار، تأمین‌کنندۀ بسیاری از اهداف آنان بود؛ دوم، به‌دلیل این‌که در کتب مقدس، این اصل وجود داشت که قبل از آمدن مسیحآح آنان باید در تمامی دنیا پخش ‌شوند..

بازگشت به سرزمین مقدس

پیوریتان‌ها که احترام فوق‌العاده‌ای برای @ «تورات@» قائل بودند، در راستای تحقق این پیشگویی، با هیجان و اخلاص، از یهودیان به‌مثابهِ قوم برگزیده حمایت می‌کردند. ‌به‌گفتۀ «الی برناوی»،   تاریخ‌نگار یهودی، پیوریتان‌ها نه‌تنها برای بازگشت یهودیان به انگلستان، بلکه به‌منظور بازگشت و استقرار آنان در سرزمین مقدس نیز اعلام آماد‌گی کرده بودند. «قدرت‌گرفتن پیوریتانیسم موجب پدیدآمدن دیدگاه جدیدی نسبت ‌بهرا دربارۀ یهودیان پدید آورشد. با توسعه و گسترش کالوینیسم، یهودیان، مورد احترام و علاقۀ پیروان آن قرار گرفتند؛ چراکه آنان بر مبنای تئولوژیِ   پیوریتانیسم، حافظان فرهنگ و زبان @ «تورات@» بودند. براساس اعتقادات پیوریتان‌ها، قبل از بازگشت مجدد مسیح، یهودیان باید به سرزمین‌های مقدس بازمی‌گشتند.»   قولی که پیوریتان‌ها برای حمایت از صهیونیسم داده بودند، حقیقتاً هم عملی شد. در قرن بیستم که رهبران صهیونیسم برای تشکیل دولت یهودی در فلسطین در جست‌وجوی کمک بودند، «پیوریتان‌ها بزرگ‌ترین حامی آنان محسوب می‌شدند و بیشترین یاری را به آنان رساندند. تصمیم «لُرد بالفور» مبنی‌بر حمایت سیاسی از تشکیل کشور یهود، به‌‌دلیل باورها و اعتقادهایی بود که برمبنای آن، خداوند سرزمین‌های مقدس را در اختیار یهودیان گذاشته است و به آنان تعلق دارد»..» 

درنتیجۀ تأثیر و نفوذ پیوریتان‌ها، یهودیان مجدداً به انگلستان بازگشتند. در سایۀ حمایت آنان در پارلمان انگلیس، کرامول از دوست بزرگ خود، «منشه‌بن‌اسرائیل»،  خاخام آمستردام، دعوت کرد که به انگلیس بیاید. به‌عبارتی پذیرفت که یهودیان به انگلستان بازگردند. درنتیجه، عدۀ بسیاری از آنان بازگشتند و در مدت‌ کوتاهی، قدرت اقتصادی فراوانی به‌دست آوردند. «خاندان روتچیلد»  نیز از میان این جماعت رشد کرد. همچنین یهودیان انگلیس، خصوصاً روتچیلدها، سهم بزرگی از کمپانی استعماری «هند شرقی انگلیس»   داشتند و مدیریت آن را به به‌دست آوردند.  گفتنی است که اکنون، خاندان روتچیلد به‌غیر از مالکیت چندین بانک، مراکز غنی تجاری، شرکت‌های بزرگ چندملیتی و…، جزو مالکان اصلی شرکت نفتی «شِل» نیز هستند.

 

قاره قارۀ جدید و پیوریتان‌های وحشت وحشت‌آفرین

پیوریتان‌ها با پیشینۀ محکمی که در انگلستان برای خود ساخته بودند، با حضور در قاره قارۀ آمریکا، اکنون خود را در قاره‌ای وسیع و سرزمینی بدون هویت می‌یافتند. آنان آمریکا را بهترین راه برای رسیدن به اهداف خود می‌پنداشتند و چنان با خودباختگی در قبال @ «عهد عتیق@»، برخورد می‌کردند که قصد داشتند به‌جای «نیواینگلند» ، نام «نیواسرائیل»   را برای آمریکا برگزینند.. پیوریتانیسم این‌چنین در تأسیس آمریکا نقش‌آفرینی کرد و ضمن شکل‌دادن به روح آمریکا، رسالت یهودیزه‌کردن (موافق با اندیشه‌های یهودی) و هواداری یهود را نیز به آن القا کرد. همچنین، توسعه و گسترش کلیّت پروتستانتیسم را در آمریکا مدیریت کرد. پیوریتان‌ها پیام‌آور ابعاد وحشت‌آفرین مندرج در @ «تورات@»، برای دنیای جدید بودند.

برخی دستورهای دستورات وحشتناک در @ «تورات@» وجود داشت که یهودیان به‌هنگام بازپس‌گیری سرزمین فلسطین از اشغالگران کنعانی[به‌زعم یهود]، ‌باید آن‌ها را ‌اجرا می‌کردند.[3]. پیوریتان‌ها نیز با انتخاب @ «تورات@» به‌عنوان راهنمای عمل، اَعمال وحشتناک خشونت‌بار خود را در آمریکا به این کتاب منسوب می‌کردند.

«نوام چامسکی»   در اثر خود با نام @ «سال ۵۰۱ اشغال ادامه دارد@»، تاریخ انباشته از پاک‌سازی‌های قومی و نیز فشارهایی را بررسی می‌کند که «کریستف کلمب» بر بومیان آمریکا وارد کرد. او ضمن بیان این‍که اینکه پیوریتان‌ها سرزمین آمریکا را سرزمین موعود می‌دانستند و سرخ‌پوستان آن‌جا را اشغالگران کنعانی تلقی می‌کردند، اَعمال وحشیانۀ آنان را چنین بیان می‌‌کند: «یکی از دو حرکت بزرگ قتل‌عام در نیواینگلند،،   قتل‌عام «سرخ‌پوستان پک‌اوت»   در سال ۱۶۳۷ بود. بیانیه‌ای که پیوریتان‌های استعمارگر دراین‌بارهرابطه منتشر کردند نیز چنین بود: جماعت بومی پِک‌اوت، موردعلاقۀ خداوند نبودند؛ لذا از بهشتِ روی زمین پاک‌سازی شدند. حمد و سپاس از این‌که دیگر کسی [از بومیان] باقی نمانده است که حامل نام پِک‌اوت باشد..»»

پیوریتان‌ها این قتل‌عام‌ها را به‌طور مرتب و نیز تحت‌کنترل و نظارت رهبر دینی خود انجام می‌دادند و مأموریت مقدس خود را به‌جای می‌آوردند. تمام مردان، دختران، پسران، زنان و کودکان، بنابر دستور @ «عهد عتیق@» (@»تورات@») قتل‌عام می‌شدند. پیوریتان‌ها براساس آنچه در کتاب اعتقادی آنان آمده است، چادرهای سرخ‌پوستان را به کوره‌های آتشین تبدیل می‌کردند و افراد ساکن در آن‌ها را به فجیع‌ترین صورت ممکن می‌کُشتند. بنابر آیه‌ای دیگر از @ «تورات@»، «خون‌هایی که به‌هنگام سوختن کشته‌شد‌گان جاری می‌شد، آتش را خاموش می‌کرد.» مرتکبان قتل‌عام [یهود] نیز لایق حمد و ستایش خداوند می‌شدند. چند سال پس‌ازآن نیز عملیات پاک‌سازی [قومی] منطقۀ نیویورک سازمان‌دهی شد..

نسل کشی نژادی

گزارش «دیوید د. ورایس»  دربارۀ قتل‌عامی که نظامیان هلندی در فوریۀ۱۶۴۳، در مانهاتان  جنوبی از «سرخ‌پوستان آلگون‌کوئین»  به‌عمل آوردند، چنین است: «نظامیان، بسیاری از سرخ‌پوستان را در خواب کُشتند. فرزندان شیرخوار را از پستان مادران خود جدا کرده و در مقابل چشمان والدینشان با شمشیر تکه‌تکه کردند و سپس آنان را به‌آتش انداختند. کودکان قنداق‌شده را در گهواره‌هایشان تکه‌تکه کرده و سرِ آنان را متلاشی ‌کردند. این کشتار وحشیانه موجب عذاب‌وجدان سنگدل‌ترین انسان‌ها می‌شد. بعضی کودکان را به رودخانه پرتاب کردند. والدین آنان برای نجات کودکانِ خود به رودخانه ‌پریدند؛ اما نظامیان اجازه ندادند که نه کودکان و نه والدینشان از رودخانه بیرون بیایند و همۀ آنان غرق شدند.»   . «توماس اِف. گوست»،  جامعه‌شناس آمریکایی، در کتابش با نام @نژاد؛ تاریخ یک ایده‌ در آمریکا@ از این نظریه دفاع می‌کند: «اعتقادات فزایندۀ کلنی‌نشین‌های انگلیسی به @عهد عتیق@ (@تورات@)، موجب پیدایش این باور در آنان شده بود که به‌عنوان مردمی انتخاب شده‌اند تا کافران را نابود سازند… اسرائیلی‌های ماساچوست (پیوریتان‌ها) به‌همان شیوه‌ای سرخ‌پوستان را نابود ساختند که اسرائیلیان مدّنظر @تورات@، کنعانیان را معدوم کردند.»  یهوددوستیِ القاشده به روح آمریکا توسط پیوریتان‌ها، موجب پدیدارشدن تلقی فعلی در آمریکا دربارۀ موضوع یهودیت شد. پیوریتانیسم آمریکایی، به‌عنوان یکی از نتایج اندیشه و باور پیوریتانیسم، همواره تئوری قوم‌برگزیده‌‌بودن یهودیان را قبول داشته است.

پروتستانتیسم یکی از سه شاخه شاخۀ اصلی مسیحیت است، که ریشه در اصلاح‌گرایی قرن ۱۶ دارد و پیروان آن از کلیسای کاتولیک رم یا ارتدکس شرقی پیروی نمی‌کنند.

حرکت اصلاحی مسیحی، درحدّ بسیار وسیعی از ادبیات و فلسفۀ یهودی تأثیر پذیرفته بود؛ به‌طوری که به آن، از جانب رقبا و مخالفان این رفرم   و حرکت، با عنوان یهودی‌گری نگاه می‌شود

«پیوریتانیسم که ساختار هنجارهای اخلاقی آن، تماماً منطبق با @ «تورات@» است، به‌عنوان به‌عنوان «یهودی‌گری انگلیسی» نامیده می‌شود.» آنها در گروه هواداران یهود بوند یعنی کسانی که یهودی نیستند؛ اما در عین حال، بخشی از آیین یهود یا تمام آن را در زند‌گزندگیی خود به‌کار می‌برند یا کسانی هستند که خود را یهودی می‌نامند. در قرن بیستم که رهبران صهیونیسم برای تشکیل دولت یهودی در فلسطین در جست‌وجوی کمک بودند، «پیوریتان‌ها بزرگ‌ترین حامی آنان محسوب می‌شدند و بیشترین یاری را به آنان رساندند.


[1] . هلال، مسیح یهودی و فرجام جهان، آذر 1382، ص 21

[2]. کالوین‌گرایی یا کالوینیسم Calvinism پروتستانتیسم اصلاح‌شده یا مسیحیت اصلاح‌شده، یکی از شاخه‌های اصلی پروتستانتیسم است که از سنت الهیات و اشکال عمل مسیحی پیروی می‌کند که ژان کالوین (۱۵۶۴۱۵۰۹)، الیهیدان و اصلاح‌طلب پروتستان فرانسوی و دیگر متکلمان دوران اصلاحات آن را پایه گذاشتند.

[3] . نظامیان اسرائیلی این اوامر و فرامین را طی سال‌های اشغال فلسطین بر روی فلسطینیان اجرا کرده‌اند.

 

جست و جو
فهرست مطالب
سرفصل ها
آخرین پست ها
ناگفته های هولوکاست1
ناگفته های هولوکاست

افسانه اتاق های گاز – یهودستیزی در آلمان آشنایی با نظریه‌های نژادگرایانه و نیز استفاده

اربابان تحریف
اربابان تحریف

یهودیان و تحریف اسلام پس از پیامبر یهودیان در دستگاه خلافت اهل کتاب با بهره‌گیری

آیپاک 1
آيپاک

لابی تامین منافع اسرائیل در امریکا از بدو پیدایش رژیم صهیونیستی، سیاست‌های آمریكا كاملا در

مبنا

مبنا یعنی اساسی که با انطباق و سنجش از آن، تمام اجزاء یک کل تعریف

فلسفه شهادت
فلسفۀ‌ شهادت

سبک زندگی شهادت‌گونه بر مبنای سبک زندگی شهید سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی اصل در شهادت رسیدن

حماسه خمینی

 ‌خطر چیست؟ دشمن کیست؟ آشنایی با روش و اندیشه‌های حضرت امام خمینی (ره) در مبارزه

حاج رمضان

اسطوره ای در تعقیب و تحت تعقیب لشکر شیطان نام سردار سرلشکر پاسدار شهید «محمد

فتحی شقاقی
«فتحی شقاقی»

«فتحی شقاقی»؛ فرزند فلسطینی لیبیایی امام تاریخ فلسطین مبارزان و رهبران بسیاری را به خود

دریافت نسخه آنلاین مقاله
QR Code