بدل صهیونیستی از جبهۀ مقاومت اسلامی
ظهور داعش
گروه «دولت اسلامی» که بیشتر با نام داعش شناخته میشود، مخفف دولت اسلامی عراق و سوریه “Islamic State of Iraq and Syria (ISIS)” یا دولت اسلامی عراق و شام”Islamic State of Iraq and the Levant (ISIL)” است. این گروه یک سازمان تروریستی فراملی و اسلامگرای افراطی است که پیرو اندیشه جهادگرایی سلفی اهل سنت میباشد. داعش ابتدا از بقایای القاعده در عراق شکل گرفت و در جریان ناآرامیهای سوریه قدرت گرفت.
در ژوئیه ۲۰۱۴، داعش ادعای تأسیس خلافت جهانی کرد و خود را «الدولة الاسلامیة» یا “Islamic State (IS)” نامید. در اوج قدرت خود، این گروه بخشهای بزرگی از شمال عراق و شرق سوریه را که بیش از ۸ میلیون نفر در آن زندگی میکردند، تصرف کرد. همچنین شاخههایی از داعش در کشورهایی مانند لیبی، نیجریه و افغانستان نیز فعال شدند.
داعش بهخاطر اقدامات خشونتآمیز و غیرانسانی از جمله اعدامهای علنی، بردهداری، تخریب آثار باستانی و عملیاتهای تروریستی شهرتی جهانی یافت. ریشه های شکل گیری این گونه فرقه ها را باید در مرامنامه دولت جهانی صهیونیست ها جستجو کرد:
پروتکل هفتم دانشوران صهیون: موجهای وحشت که مصیبت آن مردم را فرا گرفته از ما برخاسته است.
ما از طریق دامنزدن به مسائل فردی و ناسیونالیستی که از بیست قرن پیش به طور مداوم انجام دادهایم، غیر یهودیان را به جان هم انداختیم.
پروتکل سوم:اين ما هستيم كه ميان رهبر و تودهي مردم شكاف عميقي ايجاد كردهايم و قدرت را از هر دو سلب نموده و آنان را چون كور و عصا، از هم جدا ساختهايم… احزاب گوناگون بهوجود ميآوريم و آنها را رودرروي هم قرار ميدهيم.
پروتکل پنجم: ما طوري مردم را به جان هم انداختهايم كه همه به يكديگر بدگمان هستند. نفرت مردم از يكديگر به خاطر تعصّبات مذهبي و نژادي كه در طول 20 قرن گذشته تبلور يافته است، اجازه نخواهد داد كه مردم به اين سادهگي با يكديگر آشتي كنند… بدون حضور دستهاي ما، ملّتها نميتوانند حتّا بر سر يك مسئلهي ناچيز و خصوصي با هم به توافق برسند.
این گروه به رهبری ابوبکر البغدادی از جاسوسهای موساد و آموزش دیده توسط تیمهای آموزشی موساد و سیا برای بدل زدن به مفهوم جهاد و مجاهد فی سبیل الله در تشیع و اسلام، خود را به عنوان مجاهد سلفی از شبکۀ القاعده، جدا شده معرفی نمود و پس از تاسیس دولت خودخوانده عراق-سوریه به همراه دیگر گروههای شورشی مخالف دولت سوریه، وارد جنگ شد.
ریشۀ داعش به جماعت توحید و جهاد میرسد که در سال ۱۹۹۹ به رهبری ابومصعب الزرقاوی تأسیس شد و در سال ۲۰۰۴ به شبکۀ القاعده پیوست و پس از آن به القاعده عراق معروف شد. این گروه که وارد جنگ با دولت عراق و نیروهای آمریکایی مستقر در عراق شده بود در سال ۲۰۰۶ با چندین گروه اسلامگرای دیگر ائتلاف کرد و «مجلس شورای مجاهدین» را تشکیل داد که یک قدرت مهم در استان الانبار (وسیعترین استان عراق)، محسوب میشد. در ۱۳ اکتبر همان سال، مجلس شورای مجاهدین به همراه چند گروه شورشیِ دیگر «حکومت اسلامی عراق» را تشکیل داد. ابوایوب المصری و ابوعمر بغدادی دو رهبر اصلی حکومت اسلامی عراق بودند که در ۱۸ آوریل ۲۰۱۰ در عملیات ارتش آمریکا کشته شدند و ابوبکر بغدادی جایگزین آنها شد.
این گروه پس از گسترش متصرفات خود در ۲۹ ژوئن ۲۰۱۴ اعلام کرد که از این پس نام آن «دولت اسلامی» است و یک خلافت جهانی را تشکیل داده و ابوبکر بغدادی رهبر گروه را نیز به عنوان خلیفه معرفی کرد و فعالیتهای حکومتی خود را گسترش داد (از جمله این اقدامها چاپ اسکناس با واحد دینار داعش و گذرنامه، درست کردن پلیس، صدور نفت، راهاندازی شبکه تلویزیون، برگزاری گشتهای گردشگری بود).[۱۵۹] هرچند ریشه داعش به گروههای مرتبط با شبکه القاعده میرسید اما با جبهه نصرت شاخه رسمی القاعده در سوریه وارد جنگ شد و القاعده بارها نسبت داعش به خود را رد کرد. ایمن الظواهری در گفتگویی اتهامها در مورد این که بشار اسد، رئیسجمهور سوریه ممکن است برای ایجاد آشوب به داخل گروههای جهادی نفوذ کرده باشد را رد کرد و گفت: «اگر من دستور دادم با برادران مجاهدت بجنگ، از من اطاعت نکن. اگر من دستور دادم که خود را میان برادران مجاهدت منفجر کن از من پیروی نکن»
ایدئولوژی تامین منافع صهیونیست
داعش بهخاطر تفسیر و قرائت وهابیت از اسلام.و خشونتگرایی ضد شیعیان و مسیحیان معروف بود و به همین دلایل با دیگر گروههای اسلامگرای سلفی ازجمله جبهه النصره شاخه رسمی القاعده در سوریه نیز درگیر جنگ شد.
داعش در شهرهای تحت سلطه خود از جمله رقه سوریه، قوانین سخت را اجرا میکرد. دستان دزدها در ملاء عام قطع میشد، هر روز اعدامهای گروهی در خیابان رخ میداد و زنها حتی اجازه مراجعه به پزشک نداشتند. داعش در سوریه بلافاصله دفاتری با عنوان«حسبه» راهاندازی کرد تا بر اجرای شریعت اسلام نظارت کنند. دفاتر دیگری هم با نام «دعوا» راهاندازی شد تا ایدئولوژی داعش را تبیین و تبلیغ کند.
نیروهای این گروه، عکسی را در شبکههای اجتماعی منتشر کردند که نشان میداد داعش افرادی را که در مناطق تحت کنترل آنها در سوریه روزهخواری کردند، در ملاء عام شلاق زدند. این گروه، هرگونه تجارت ساکنان شهرهای تحت کنترل خود بدون اجازه و کنترل داعش را ممنوع اعلام کرد. در راستای مقرراتی که این گروه برای نحوه حجاب اسلامی و لباس زنان وضع کرد، زنان موصل را تهدید کرد در صورت عدم رعایت حجاب کامل و نپوشاندن تمام صورت خود، به شدت مجازات خواهند شد (شکل مواجهه با زن در اسلام داعش بسیار شبیه برخورد یهودیان ارتودوکس با زنان مطابق تلمود است) در این بیانیه همچنین آمده است هر کس این مقررات را رعایت نکند و باعث فتنه و فساد شود، بازخواست و به شدت مجازات میشود تا جامعه مسلمانان و دین حفظ شود.
صهیونیسم در دنیای اسلام همواره به دنبال نابودی بنیان مقاومت اسلامی در تبدیل مفاهیم مهم مجاهد-جهاد-شهادت و شهادت طلبی بوده است، دقیقاً جاهایی که صهیونیستها برای آن تعریف نداشتند.
داعش برای ایجاد ترس در دنیا پدید آمده و طبق دستورات اربابان آمریکایی اش قرار است اسلام را از درون نابود و با ایجاد دودستگی در جهان اسلام، امنیت روانی را در مخاطبان خود از بین ببرد و در نتیجه این تصور را توسعه دهد که اسلام اینچنین برداشتهایی را در خود دارد، پس از اسلام متنفر باش، زیراکه اسلام توحش دارد و غیر اخلاقی و ضد بشری است.
فرقه کودک کش
داعش با بهرهگیری از روشهای بسیار خشن و غیرانسانی، بهویژه از طریق تولید فیلمهای حرفهای و مستندسازی از کشتارها، تلاش میکرد تصویری مخوف و تحریفشده از اسلام به جهان نشان دهد. در این تصویر، اسلام بهعنوان دینی معرفی میشد که با زندگی، امنیت، انسانیت و رفاه در تضاد است؛ دینی که پیروانش برای رسیدن به بهشت، به کشتار زنان، کودکان و غیرنظامیان دست میزنند و مرگ خود را جهاد تلقی میکنند.
این تصویر، نه تنها با آموزههای حقیقی اسلام در تضاد کامل است، بلکه هیچگونه جایگاهی در منابع اسلامی ندارد. خشونت افسارگسیخته داعش، بیشتر به یک پروژه تبلیغاتی هدفمند شباهت داشت؛ پروژهای که میکوشید اسلام را معادل وحشیگری معرفی کند. برخی تحلیلگران معتقدند که این شکل از رفتار و جنایت، با عقاید افراطی و نژادپرستانهای شبیه به آموزههای تندروانه تلمودی یا صهیونیستی همپوشانی دارد، که در آن دیگران “غیرخودی” و فاقد حق حیات تلقی میشوند—همانگونه که استعمارگران، مردم آفریقا را برده و فرودست میدانستند. داعش نیز، با تکفیر همه مخالفان خود، چه سنی و چه شیعه، به همین نگاه تحقیرآمیز روی آورده بود.
گروه تروریستی داعش با بهکارگیری خشونت عریان و بیرحمانه علیه افراد بیدفاع، و انتشار ویدیوهای حرفهای از این جنایات، تلاشی هدفمند برای القای تصویری مخوف از اسلام به جهان داشت. این تصویر تحریفشده، اسلام را دینی معرفی میکرد که دشمن جان انسان، امنیت، رفاه و زندگی مسالمتآمیز است؛ دینی که گویا پیروانش باید با ترور زنان، کودکان و غیرنظامیان، جان خود را قربانی کنند تا به بهشت برسند.
چنین برداشتی، هیچگونه جایگاهی در تعالیم واقعی اسلام ندارد و نه در قرآن و نه در سنت پیامبر، خشونت کور و بیمنطق علیه بیگناهان توجیه نمیشود. بسیاری از صاحبنظران بر این باورند که رفتار داعش، نه برخاسته از آموزههای اسلامی، بلکه شبیهسازیای از ایدئولوژیهای افراطی دیگر است؛ از جمله برخی برداشتهای تند از متون تلمودی یا تفکرات صهیونیستی که در آن دیگران بهعنوان “غیرخودی” یا انسانهای درجه دو تلقی میشوند. در این نگاه، همانند رفتار استعمارگران با مردم آفریقا، تحقیر و بهرهکشی از “دیگری” توجیه میشود. داعش نیز با تکفیر تمام مخالفانش – چه سنی، چه شیعه – به همین منطق ضدانسانی و تبعیضآمیز متوسل شد.
تنها نژادپرستی و خود برتر بینی یهودی میتواند مبنای رفتاری اینچنینی باشد، در این نگاه همه غیر یهود برده یهود هستند و برده نیز از حیوان پست تر است!
در پس این روشمندی؛ که دانستن تمام مخالفان داعش(فرقی بن سنی و شیعه هم نمیکرد) به عنوان دشمن حربی و محکوم به قتل؛ آنهم با نگاهی پست نسبت به غیر داعشی که میشود به زن و کودک تجاوز جنایت انجام دهیم، همان تکفیر تلمودی در حیوان دانستن غیر یهود و اجازۀ تجاوز به آنها است:
: «خداوند غیریهودیان را به شکل انسان خلق نموده؛ هرچند که آنها در ردیف حیوانات هستند؛ زیراکه برای یهودیان صورت خوشی ندارد که حیوانات خدمتکار آنان باشند، لذا خادمان او حیواناتی هستند که ظاهری انسان گون دارند{سند: میدراش تالپیوت Midrash Talpioth 25}اسرائیلیها انسان نامیده میشوند زیرا روح آنها از خداوند است(همان خداگونگی کابالایی) ولی غیر اسرائیلی ها که روح آنها از روح نجس است، خوک نامیده میشوند و حیواناتی برای اسرائیلیها هستند و تمام افسارشان باید در دست اسرائیلی باشد{سند: یالکوت روبنی10- Jakut Rubeni}»
در ادامه با خواندن اعترافات یکی از فرماندهان میان ردۀ داعش که پس از دستگیری ثبت و مستند شده است و در خصوصِ کشتار و تجاوز به گروه ایزدیان و برخی گروه های مختلف خصوصاً در سوریه بوده است را اینگونه و در کمال خونسردی تعریف مینماید:
«به بیش از 600زن که حتی زن باردار در میانشان بوده تجاوز و سپس اعدام، اعتراف مینماید. و به بیش از 200 دختر زیر 12 سال تجاوزهای گروهی را روایت میکند و از جزئیات رفتاری و بلایی که بر سر دخترکان میآوردند تا در برخی موارد دخترکان از فشار و درد تجاوزات کشته میشدند در جایی دیگر نیز به بریدن 2000سر از بدن و فیلمبرداری از این فرایند اشاره نموده است که انسان این حجم توحش را نمیتواند باور کند. در ادامه مصاحبه مجری از او میپرسد آیا دلش برای آنها نمیسوخت و او میگوید چرا در برخی موارد احساس بدی داشت ولی ادامه میداده است و در نهایت دلیل این شدت از توحش سوال میشود و او میگوید برای دلار-برای یک مشت دلار!»

داعش ابزار اسلام هراسی با جذب مسلمانان و غیر مسلمانان در داعش است
ظهور داعش را میتوان نتیجه خلأ فرهنگی و رسانهای جبهه مقاومت دانست. با وجود حضور پررنگ جریان مقاومت در کشورهایی مانند ایران، عراق، سوریه، یمن، لبنان و پاکستان، این جبهه نتوانست در زمان مناسب، فرهنگ و ایدئولوژی خود را به شکل گسترده و مؤثر به مخاطبان جهانی معرفی کند. در مقابل، داعش با بهرهگیری از رسانههای نوین و تبلیغات هدفمند، توانست پاسخ ظاهری به نیاز بشر امروز برای معنا، هویت، حماسه و هدف در زندگی ارائه دهد؛ مفاهیمی که در زندگی سرد، تکراری و بیمعنای بسیاری از شهروندان غربی جای خالی آن احساس میشد.
داعش توانست از این نیاز بهره ببرد و با تبلیغاتی اغواگرانه، بسیاری از جوانان اروپایی، از جمله در هلند، فرانسه، آلمان، اسپانیا و بریتانیا را جذب کند. تا جایی که در شهرهای هلند کمپهایی برای مقابله با تأثیر تبلیغات داعش ایجاد شد. «دیک شوف»، رئیس آژانس ضدتروریسم هلند، درباره نفوذ این گروه هشدار داده و آن را تهدیدی جدی برای اروپا دانسته بود.
اما واقعیت میدانی، چهره دیگری از داعش را نشان داد. در کتاب «زیر پرچم داعش» به روایتهایی از اعضای فریبخورده اروپایی، از جمله «لوکاس گلاس» آلمانی اشاره شده که با خانوادهاش به سوریه رفت، اما پس از مواجهه با جنایات داعش و چهره غیرانسانی آن، تصمیم به فرار گرفت. او و بسیاری دیگر نهتنها فریب تبلیغات داعش را خوردند، بلکه پس از آن به گروگان گرفته شدند تا بهعنوان سپر انسانی استفاده شوند.
در نهایت، تجربه اعضای اروپایی نشان داد که اساس جذب در داعش بر دروغ، فریب، نفاق و سوءاستفاده از نیاز وجودی انسانها استوار بوده است.
برای شناختشناسی و روشمندی که برای داعش طرح ریزی شده بود و مجری آن قطعاً سرویسهای اطلاعاتی موساد و سیا بودهاند، دارای پیچیدگیهایی است که در اینجا با تفکیک به 4 بخش توصیفی ارائه میگردد:
- ادعای اسلام ناب:
اسلام ناب، همان اسلام اصیل و پویای پیامبر است که برای مفاهیم قرآنی مانند طاغوت، شرک و کفر، تعریفهای روشن و عملی ارائه میدهد. این اسلام، کاملترین و فعالترین شکل دین است که قابلیت تبلیغ و رسانش جهانی دارد. اما متأسفانه داعش با سوءاستفاده از همین مفاهیم، تلاش کرد خود را جایگزین اسلام ناب معرفی کند.
این همان چیزی است که امام خمینی از آن بهعنوان «اسلام ناب محمدی» یاد میکرد، اما امروز در ذهن بسیاری از مردم جهان، بهویژه تحت تأثیر رسانههای صهیونیستی، واژههایی مانند “اسلام انقلابی” یا “اسلام مقاومت” ناخودآگاه یادآور خشونت داعش شدهاند، در حالی که داعش در واقع بدلی جعلی از اسلام ناب است.
- دشمن شناسی و دشمن ستیزی:
آنچه در میان اهل سنت و حتی بخشهایی از جهان تشیع، کمتر مورد توجه قرار گرفته، مسئله دشمنشناسی و لزوم مقابله با دشمنان دین است. در بسیاری از موارد، به دلیل ترس، رفاهطلبی یا عافیتجویی اجتماعی، این مفاهیم مهم نادیده گرفته شدهاند. این در حالی است که آیات بسیاری از قرآن کریم مستقیماً درباره دشمنان خدا، پیامبر و مؤمنان سخن گفته و ستیز با آنها را واجب دانسته است. حتی اگر این دشمنان، پدر، برادر، فرزند یا قوم و عشیره انسان باشند، مؤمن مأمور به مقابله با آنهاست، همانگونه که در آیه پایانی سوره مجادله بهصراحت آمده است.
در چنین شرایطی، داعش با تظاهر به عمل به این بخش از آیات، خود را بهعنوان گروهی معرفی کرد که گویا اسلام را بهطور کامل و بیکموکاست اجرا میکند. چون بخش زیادی از قرآن درباره دشمن، شیطان و راههای مقابله با آنهاست، داعش توانست با استفاده ابزاری از این آیات، خود را نسخهای کاملتر از اسلامهای رایج معرفی کند.
از طرف دیگر، اسلام جبهه مقاومت که در حقیقت فهمی عمیقتر، دقیقتر و عادلانهتر از این مفاهیم دارد، بهدلیل ضعف در تبلیغ و تبیین، و همچنین سانسور و تخریب رسانهای توسط غرب، هرگز بهدرستی به مخاطبان جهانی، بهویژه غیرمسلمانان، معرفی نشده است. در نتیجه، هیچ سازوکار جدی برای جذب افراد علاقهمند به مفاهیم حماسی و دشمنشناسی اسلامی از سوی جبهه مقاومت فراهم نبوده و این خلأ بهخوبی از سوی گروههایی مانند داعش پر شده است.
- نگاه متفاوت به مرگ و زندگی:
در تمدن غربی، زندگی دنیوی غایت اصلی معرفی میشود و مرگ مفهومی جز نابودی و پایان ندارد. این نگاه، فضای سرد و بیروحی را رقم میزند که انسان را از معنا تهی میکند. در شرق نیز، مانند آیین بودا یا فلسفههای تناسخی، تعریف روشنی از خدا یا حیات پس از مرگ وجود ندارد؛ مرگ اغلب بازگشتی نمادین به طبیعت دانسته میشود و انسان تنها حیوانی ناطق با مسئولیت اندک تلقی میگردد. در شرق کمونیستی نیز، زندگی با رنج و مرگ بیمعنا همراه است.
در چنین خلأ معنایی، داعش با شناخت دقیق از فرهنگ شهادتطلبی انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت، تلاش کرد همین مفهوم را تحریفشده و با تبلیغات گسترده عرضه کند. آنها دریافتند که شهادتطلبی، با معنابخشی به مرگ و تبدیل آن به اوج حیات، بزرگترین قدرت ایدئولوژیک در برابر تمدنهای مادیگراست. پس تلاش کردند نسخهای بدلی از آن بسازند.
اما نتیجه این تحریف، چیزی جز خشونت، فریب و سادیسم نبود. در حالیکه شهادتطلبی اصیل، آگاهانه، مسئولانه و در برابر ظلم است.
حماسه ساز بودن:
حماسه و زندگی حماسی برترین سبک زندگی است و اگر با دقت به تمام فرهنگها، اسطورهها و حتی زندگی برترین انسانها در هر تمدنی بنگریم، بالاترین شاخصۀ آنرا زندگی حماسی مییابید. حماسی زندگی کردن سبکی از زندگی است که فرد با قابلیتهایی که از طریق تلاش و کوشش و رنج کشیدن زیاد بدست آورده است، در صحنۀ زندگی برای اجتماع خویش وقایعی را رقم میزند که تمام فرهنگ و تمدن آن اجتماع را تحت تاثیر قرار میدهد، این سبک از زندگی، در اسلام و فارغ از اساطیر غرب و شرق، برآمده از نگرش اسلامی شیعی است که درآن بر اساس مبانی و اخلاق انسانی و اسلامی بسیار دقیق که توسط فقیه تبیین شده است(مثال آیت الله سیستانی در توصیه برای جنگ با داعش که در قسمت قبلی این متن آمده است)، مسیری سخت ولی پر از شور و شعف برای مخاطبان خویش ایجاد میکند که این مسیر برای موثر بودن در ترویج اسلام زیبای شیعی و سرزندگی آن در ایجاد اجتماعی سالم، از هیچ کاری دریغ نمیکند و از طرف دیگر همواره و هر لحظه در حال مبارزه با دشمنان خدا و رسول است(مطابق آیه آخر سورۀ مجادله).
و چون هر لحظه قلبش در رنج از هرآنچه ظلم است در دنیا به مظلومی بی پناه(فارغ از دین و مذهب)، نمیتواند بی تفاوت باشد و باید کاری کند، این سبک زندیگی زیبا که شاید هیچ مشابهی در تاریخ بشر نداشته باشد و هیچ تمدن و گروهی در حال حاضر، هیچ سبک زندگی بهتر و سالمتر و پویاتر که حتی برای مرگ هم تصویر و توصیف منطقی و دقیق داشته باشد، وجود ندارد.
این شخص که همواره پویا است و برای دین خدا اینچنین کوشش میکند و تقوا پیشه میکند، سرآخر قطعاً با تخصام و ستیز با دشمنان خدا و رسول و یا جلوگیری الیگارشی صهیونیستی حاکم از عدم اشاعه و ترویج این سبک زندگی روبرو می شود و در نهایت دشمن اقدام به حذف فیزیکی او میکند. در ادبیات دینی او را شهید مینامیم و میدانیم که شهید صرفاً مرگ و مردن یک مجاهد نیست، بلکه سبک زندگی است که به قول قرآن کریم شهدا زنده هستند و شاید بهتر باشد بگوئیم، سبک زندگی شهید تولید زندگی میکند.

داعش، ابزاری برای ترساندن و حکومت کردن به روش صهیونیستی
ترس از کشته شدن برای مردمانی که غایت بودن و تمام فلسفۀ وجودیشان زندگی دنیوی است و بالاترین هدفشان تلاش و کوشش بسیار جهت ساختن بهشت دنیوی هستند، ترسی بسیار بزرگ است و از مرگ شوکهکننده و یا کشتار عمومی بسیار وحشت بیشتری نسبت به مسلمانان دارند.
جنگ و ترس، ابزارهایی کلیدی برای حاکمیتی هستند که در پی سیطره جهانی است؛ همان الیگارشی سرمایهسالار صهیونیستی که هم اسلحه میفروشد، هم وام جنگ میدهد و هم با ترساندن مردم، فضای لازم برای سودآوری بیشتر را فراهم میکند. این ساختار که بزرگترین بانکها، کارخانههای اسلحهسازی و شرکتهای چندملیتی را در اختیار دارد، مدیریت اغلب جنگها را نیز در دست گرفته تا منافعش را تضمین کند.
داعش در واقع بازوی رسانهای-تروریستی برای تولید ترس در جهان است؛ با اقدامات وحشیانهاش هم جهان را میترساند، هم منطقهای مثل خاورمیانه را ناامن جلوه میدهد. در نتیجه، حمله نظامی، تصویب قوانین ضد تروریستی و اشغال اقتصادی کشورهایی مثل عراق، توجیهپذیر میشود. همه چیز در خدمت این پیام است: «برای امنیت، باید بترسی و تسلیم شوی».«به گفتار ساده و خلاصه میتوان اینگونه گفت که داعش با نمایش صحنه های ترسناک، تصویر و تصور از گروهی عربی زبان، در منطقۀ آسیای غربی(خاورمیانه)، با لباس نظامی و در ظاهر مردانی با ریش بلند و زنانی با حجاب؛ ایجاد میکند، پس از گذشت مدتی کوتاه با رسانش و خبرسازی از تمام گروههای مقاومت(یا همان دشمنان اصلی و واقعی الیگارشی صهیونیستی) بوسیله اتصال نشانهها؛ ترس مردمان را هدایت میکند که حزب الله، حشدالشعبی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، علمای شیعه و روحانیون و سربازان جبهۀ مقاومت، همان داعش هستند و در مورد جزئیات اعتقادی و رفتاری هرگز سخنی به میان نمی آورند و این تداعی در شناخت برای تودۀ مردم بزرگترین ستیز و جنگی است که الیگارشی صهیونیستی با اسلام شیعی و جبهۀ مقاومت اسلامی در منطقه غرب آسیا و جهان دارد، تا هیچکس را برای جذب و یا حمایت از این جبهه اقدام نکند و اصلاً نشناسد و فقط برایش تداعی تصویر شده