نگاه قرآن به ویژگی های قوم یهود
قوم مغضوبین
رويكرد قرآن در ذکر وقایعی که از امتهای گذشته نقل میکند، متفاوت است، خصوصا اقوامی که با توحید، به دشمنی پرداختهاند، اساس این رویکردها که تفاوتهای فراوانی دارد، مبتنی بر خصلتهای آن اقوام است و نیز عبرتهایی که باید از آنها گرفت؛ هنگام سخن از اقوام عاد و ثمود، بر قدرت و تمدن آنها تأکید میشود، در قوم نوح، بر لجاجت و سرسختی آنان، و در قوم لوط، بر فساد اخلاقی آنان تکیه میشود. هر چند عاقبت همه آنها یکی است و پروندهی چند ده یا صدساله آنها با جملۀ کوتاه «فَصَبَّ عَلَیهِم رَبُّکَ سَوطَ عَذَاب»[1] (پس ناگهان تازیانه عذاب اللهی و هلاکت ابدی برآنان فرود آمد.) بسته میشود، اما در این میان، بیشترین سخن در قرآن، درباره یک قوم است و آن هم نه در یک جهت، بلکه اسطورهای است که تمام موارد را به صورت بسیار پیچیده و چند بعدی شامل میشود و مملو از آلودگیها و فسادهای اعتقادی، اخلاقی، مالی، لجاجتها، نفاقها، شرک و ماده پرستی، که در یک جا و یک قوم جمع شده است و آن، قوم یهود است.
اگر بخواهیم قوم یهود را در نگاهی کلی تعریف کنیم و برجستهترین خصلتهای آنان را که با نابودی فرعون و تشکیل حکومت مستقل، خواه در زمان حیات حضرت موسی(ع) یا بعد از آن ظاهر شد، بشماریم، یهود، یعنی زرسالاری و قربانیکردن همهچیز در پای سیم و زر.
«تاریخِ قرآن»،[2] یهود را قومی بهانهجو میشناسد. هیچکس از گزند سخنان نیشدار آنان در امان نیست و تا جاییکه با پیامبر خود که از نسل آنان و ناجی آنان است، آنگونه طلبکارانه و تند و نیشدار سخن میگویند که گویی از دشمن خود باجخواهی میکنند و اگر قرآن، بنیاسرائیل را قومی مکار و حیلهگر معرفی میکند، نمودهای تاریخی دارد؛ مثلاً مکر «اصحاب سَبت»[3](یاران روز شنبه) را پیشروی ما باز میکند.
قرآن مجید در آياتى چون۴۷ و ۱۵۴ نساء و ۶۵ بقره و ۱۶۵ و ۱۶۳ اعراف، به اصحاب سبت اشاره مىكند. «سَبت» يعنى «شنبه» و اصحاب سبت، گروهى از بنىاسرائيل بودند كه فرمان خداوند دربارۀ ممنوعيت صيد ماهى در روز شنبه را زير پا نهادند و با خشم و عذاب الهى روبهرو شدند. براساس روايات، اين گروه در شهر ايله يا ايلات (بندرى كوچك در شمال بندر عقبۀ اردن) در كنار باريكهاى از درياى سرخ زندگى مىكردند. خداوند، بهمنظور آزمايش، به آنها فرمان داد از صيد ماهى در روز شنبه خوددارى كنند. از سوىديگر، بهجهت شديدترشدن آزمون الهى، ماهىها در شنبه جلوهگرى خاص داشتند و بسيارى از آنها تا كنار نهرها و بركهها پيش مىآمدند. برخى از ساكنان شهر، راه نيرنگ پيش گرفتند. آنها كانالهايى احداث كردند. در روز شنبه، ماهىها را به آنجا سوق مىدادند و يكشنبه به صيد مىپرداختند يا تورهاى صيادى را شنبه مىگستردند و يكشنبه جمع مىكردند. خداوند آنها را از اين عمل بازداشت. آنها سه گروه شدند: سركشان و گناهكاران و فرمانبران خاموش كه راه اطاعت حق مىپيمودند؛ ولى در برابر گناهكاران ساكت بودند و جمعى كه به نهى از منكر و اندرز مردم مىپرداختند. سرانجام، عذاب الهى بر آنان فرود آمد و به مجازاتى دردناك به نام مسخ دچار شدند. شكلهايى همچون ميمون و خوك يافتند و پس از سه روز درگذشتند. در اين رويداد، تنها اندرزدهندگان و نهىكنندگان از منكر نجات يافتند و فرمانبران خاموش نيز به كيفر گناهكاران و سركشان گرفتار شدند.
در جایجای زندگی قوم یهود بوی کفر و شرک و بتپرستی و اِعراض از خدا و تعالیم الهی بهچشم میخورد، این مهم تاجایی است که در اولین لحظاتِ نجات از دست فرعون و عبور از دریا، در حالیکه هنوز جای شلاق بردگی از پُشتها و کمرهای آنان پاک نشده بود، با قومی بتپرست که در حال پرستش بتهای خود بودند، در ساحل مواجه شدند، بلافاصله به حضرت موسی(ع) میگویند: «إجعَل لَنَا إلهاً کَمَا لَهُم آلِهَه[4]»(برای ما خدائی شبیه خدائی که اینها دارند، قرار بده.).
اگر یهود در تاریخ، به عنوان قومی با اعتقادات سطحی و خرافی و توجیه دینمداری بنا بر مصالح زمانه شناخته شده است، ریشه در خوی مادهپرستی و سنجش همهکس و همهچیز، با عدد، رقم، پول و طلا دارد. قرآن در این راستا، به صراحت مهمترین صفت قوم یهود را چه از بُعد صفاتی که قابلتعمیم به بقیۀ صفات یهود است و چه از بُعد ذاتی (انحصار ذاتی در بین قوم یهود)، در زرسالاری و حرص و وابستگی به دنیا معرفی میکند: «وَ لَتَجِدَنَّهُم أحرَصَ النَّاسَ عَلَی حَیَاۀ»[5](ای پیامبر تو آنان را حریصترین مردم بر حیات بیارزش دنیا مییابی.)
یهودیان در بهدستآوردن قدرت و مال دنیا، حتی در زمان حضرت موسی(ع)، از هیچ جنایتی رویگردان نبودند. از کشتن و تبعید و خانه بهدوشکردن یکدیگر گرفته تا تحریف کتاب الهی خودشان، تورات. حتی برای تأمین منافع مادی خودشان از کشتن پیامبران فراوانی که بعد از حضرت موسی(ع)، برای هدایت آنان فرستاده میشدند، دریغ نمیکردند. خصلت سفاکی و خشونت و پیغمبرکشی بهحدی درمیان بنیاسرائیل رواج داشت که بهصورت سنتی و آیین در میانشان رواج پیدا کرده بود و دست هیچ امتی بهاندازۀ یهود به خون پیامبرانش آلوده نشد و خداوند در سورۀ بقره از آیات۸۴ تا ۸۶ خطاب به یهود میفرماید: «ما از شما پیمان گرفتیم که خون یکدیگر را نریزید و یکدیگر را آواره و بیخانمان نکنید و شما نیز این پیمان را پذیرفتید و در حالیکه شما جماعتی هستید که دائماً خون یکدیگر را میریزید و گروهی از شما در گناه و زشتی همدست میشود و گروه دیگر را بهزور از خانه و کاشانۀ خود تبعید میکند. چگونه است که دائماً سخن از دینداری میزنیددر حالیکه به برخی از کتاب الهی ایمان میآورید و به برخی قسمتهای دیگر از تورات، که به نفعتان نیست، کفر میورزید.»
تا بالاخره در آیۀ ۸۷ به آنان میفرماید: «سنت شما بر این قرار گرفت که هرگاه پیامبری بهسوی شما آمد و سخنانی گفت که موردپسند شما قرار نگرفت، گروهی را تکذیب میکردید و گروه دیگر را میکشتید و هنگامیکه به شما گفته میشود این همه جنایت و گناه را به چه جهت انجام میدهید، میگفتید قلبهای ما در حجاب است و حرفشنوی از هیچکس نداریم.»
و خداوند در پاسخ به اینهمه بیادبی و جسارت میفرماید: «خداوند آنان را لعنت کرد و عدۀ بسیار کمی از یهود ایمان آوردند و مابقی در کفر خود باقی ماندند و دائماً در میان غضب الهی زندگی میکنند و از خشمی به خشم دیگر خداوند باز میگردند.»
لعن الهی و دشمنترین دشمنان
در تاریخ قرآن، هیچ قومی بهاندازۀ یهود لعن و نفرین الهی نشده است و بیش از پانزده مورد مستقیماً گرفتار لعن الهی شدهاند؛ یعنی اگر شیطان دوبار لعنت شد، کافران و ناسپاسان از قوم یهود، بارها و بارها موردلعن و نفرین الهی قرار گرفتند.
گناه و کفر و تحریف و نفاق یهود درطول تاریخ بهحدی بود که خداوند، همان لعن و نفرین ابدی را که برای شیطان بهکار میبرد، دربارۀ کافران از یهود بهکار میبرد و در سورۀ بقره آیۀ ۱۵۹ بعد از ذکر برخی از جنایتهای آنان میفرماید: «اُولَئِکَ یَلعَنُهُم اللهُ وَ یَلعَنُهُم اللَّاعِنُون» (یهودیانی که کتاب الهی را تحریف میکنند و راه هدایت را بر دیگران میبندند، خداوند آنان را دائماً لعنت میکند و همگی لعنتکنندگان (از ملائکه و جن و انس نیز بهدنبال لعنت خداوند) آنان را لعنت میکنند.)
دشمنترین دشمنان
در یک نگاه کلی، به چهرۀ یهود در قرآن، بهخوبی جلوههای کفر، شرک، فسق، فساد و سفاکی این قوم در اعتقاد و عمل معلوم میشود و این همه، در پوششی از توجیه و بهانهجویی و درنهایت با پرخاشگری، کشتار، جسارت و توهین و سخنان نیشدار عرضه میشود و خداوند به پیامبر اکرم(ص) چنین توصیه میکند که نهتنها این قوم، به اسلام ایمان نمیآورند، بلکه درمقایسه با سایر ملیتها، دشمنترین و کینهتوزترین مردمان نسبتبه مسلمانها هستند. «لَتَجِدَنَّ أشَدَّ النَّاسَ عَدَاوَهً لِلَّذِینَ آمَنُوا الیَهُودَ»[6] (ای پیامبر، کینهتوزترین مردمان نسبتبه مؤمنین را قطعاً قوم یهود و در مرتبۀ بعد، مشرکین و کفار مییابی.)
لذا تکلیف برای همیشه درمورد ارتباط با این اقلیت زرسالار روشن میشود و در آیۀ ۵۷ سورۀ مائده میفرماید: «ای مسلمانان، هرگز با یهود و اهل کتاب و کفاری که دین شما را به بازی و مسخره میگیرند، ارتباط نداشته باشید و آنان را دوست خود نپندارید که آنان هرگز خیرخواه شما نیستند.»
توجه شود در قرآن، قوم یهود، اقلیتی منافق و مشرک و کافر معرفی شده و بیش از تمام اقوام بدانها اشاره شده و بیش از یکسوم آیات قرآن، مربوطبه تاریخ و اخلاقیات و نتایج رفتار آنهاست. حال مسئله این است که اکنون (زمان حال) این اقلیت که به بیان قرآن، حریصترین مردمان در تاریخ بشر بهحساب آمده و دشمنترین دشمنان در مواجهه با توحید و مسمانان هستند، چه کسانی هستند؟ چه مختصاتی دارند؟ و اکنون، چگونه میتوان بهصورت ذاتی، آنها را شناخت؟
با بررسیها و البته باتوجهبه ایجاد موج بسیار شدیدی از مغلطهها و مخدوشکردن و تیرهساختن ریشههای تاریخی، اعم از تحریف و بازنویسی تاریخ و هزاران جابهجایی دیگر، متوجه اقلیتی میشویم که ادعای حاکمیت تام و کمال بر جهان را قسمتی از موجودیت خود فرض میکنند، سلاطین بیتاجوتختی که خود را صاحباختیار جان و مال و ناموس اکثریت مردم جهان میدانند و برنامههای خود را در قالب پروتکلهای صهیون تدوین کرده و حاکمیت و سلطنتی دارند که فرعون و فرعونیان، خواب تحقق آن را هم نمیدیدند. شاخصۀ اقلیت مدنظر را درواقع میتوان به دو قسم بررسی کرد و شناخت:
۱. مبنای ایدئولوژیک یا معنویت اقلیت سرمایه سالار که در فصول قبلی اشاره شد، همان معنویت خودبرتربین، تاحدیکه مصداقی بر خداگونگی بشر میشوند و مبانی ایدئولوژیک آن، ابتدا در معارف تلمودی و سپس، حلولگرایی و عرفان کابالایی. در ادامه با عقیدۀ جهانشمول صهیونیسم و در انتها با نظم نوین جهانی تعریف شده است. بهطور خاص، ترکیبی از این چهار نگرش اعتقادی که روح ثابتی دارند، مبنای اندیشهای و اعتقاد اقلیت حاکم است.
۲. سیروریت تاریخی و شناخت فرایند و روششناسی این اقلیت زرسالار است که در قرآن بدان اشاره شده است قومی که در هدف و عمل تنها یکچیز را میشناسد و آن، انتفاع بیشتر و بیشتر است.
قرآن به یهود به عنوان قومی با ویژگیهای منفی مانند زرسالاری، نفاق، شرک و فساد اخلاقی نگاه میکند. این قوم در تاریخ به دلیل تحریف کتابهای الهی، کشتن پیامبران و نقض پیمانها، لعنت شدهاند. رویدادهایی مانند مسخ اصحاب سبت و عذاب الهی بر آنان نشاندهنده تکرار گناهان آنان است. قرآن این قوم را دشمنان اصلی ایمان و پیامبران میداند و به پیامبر اکرم(ص) توصیه میکند که با آنان ارتباط نداشته باشد. ویژگیهای این قوم شامل حریصی بر دنیا، کینهای به مؤمنان و تکذیب پیامبران است. قرآن با تأکید بر اینکه یهودیان بیش از سایر اقوام در تاریخ لعنت شدهاند، اهمیت ایمان و اطاعت از خدا را تأکید میکند. این متن به بررسی ریشههای ایدئولوژیک و تاریخی این اقلیت میپردازد و آنها را به عنوان یک قدرت مخالف توحید معرفی میکند
منابع:
قرآن كريم
تفسيرهاى مجمعالبيان و البرهان و الميزان.
[1] قرآن-سوره فجر- آیه 13.
[2]. یکی از ویژگیهای بسیار قابلتوجه قرآن، وجود وجوه مختلف و برخوردهای تخصصی و گوناگون است؛ مثلاً در یکی از وجوه، قرآن سیری تاریخی دارد که دارای فلسفۀ خاص خود است و اصالت این روایت تاریخی، بسیار متفاوت با ساختار تاریخ
. منابع: قرآن كريم و تفسيرهاى مجمعالبيان و البرهان و الميزان.
[4] قرآن-سوره اعراف / 138.
[5]. قرآن، سورۀ بقره: ۹۶.
[6]. قرآن، سورۀ مائده: ۸۲.