آفریقا؛ میدان مبارزه انقلابی
یکی از قلمروهای بزرگ جهان که به طور مستقیم و در ابعاد مختلف تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران قرار گرفت، قاره آفریقاست؛ جایی که قرن ها کشمکش قدرت میان قبایل و دولت های محلی، نفوذ و جنایات استعمارگران اروپایی و سپس جنگ ها و بحران های متعدد، آن را با وجود ثروت های بیشمار، به یکی از پرآشوب ترین نقاط جهان تبدیل کرده است.
حکومت های موروثی یا دست نشانده اولین پس لرزه های انقلاب اسلامی را در آفریقا دریافت کردند. دولت مصر، که هم پیمان شاه مخلوع ایران بود و بعد هم معاهده کمپ دیوید را با رژیم اسرائیل امضا و خنجر خیانت را در پشت جنبش های مقاومت فلسطین و لبنان فرو کرد، واکنشی بسیار منفی به این انقلاب نشان داد. مواضع صریح امام خمینی علیه همدستی مصر با اسرائیل هم به مذاق حکام وقت قاهره خوش نیامد و در نهایت تمجید ایران از شهید «خالد اسلامبولی» مجری عملیات اعدام انقلابی انور سادات و در مقابل حمایت رژیم مصر از تجاوز عراق به ایران باعث شد که تنش ایران و مصر به بالاترین سطح خود برسد. سرکوب شیعیان مصر، چه در دوران حکومت حسنی مبارک و چه پس از آن در دوره حکومت انقلابی «محمد مرسی» و اخوانی ها، بخشی از این اقدامات تنش زا از طرف مقامات مصری بود که وهم برشان داشته بود که مبادا ایران شیعه به نام دفاع از فلسطین و اسلام، در پی بهم ریختن مصر و کمک به تشکیل حکومتی شبیه آنچه روزگاری «فاطمیون» در مصر داشتند، باشد.
واکنش بقیه کشورهای شمال آفریقا، به استثنای الجزایر و لیبی، نسبت به پیروزی انقلاب اسلامی ایران هم فرق چندانی با مصر نداشت. مراکش، که روابط خوبی با رژیم شاه داشت، ادعا کرد که ایران دنبال شیعه سازی شمال آفریقاست و همین را بهانه قلع و قمع شیعیان مراکشی و کمک به صدام و همکاری با آمریکا علیه ایران، چه در شمال آفریقا و چه در ارتباط با کشورهای عربی کرد خصوصا اینکه ماجرای «صحرای غربی» هم در میان بود و ایران یکی از حامیان اصلی مبارزان «جبهه پولیساریو» به حساب می آمد.
غرب آفریقا اما شاهد خیزشی کم نظیر بود. شیخ «ابراهیم زکزاکی» جوان که تحت تأثیر امام خمینی و مکتب او به تشیع گرایش پیدا کرده بود، «جنبش اسلامی شمال نیجریه» را از شهر زادگاهش «زاریا» به راه انداخت و دهه ها فعالیت مبارزاتی را پیگیری کرد . او در این مسیر حتی با شهیدانی مانند «شیخ راغب حرب»، «سید عباس موسوی»، «سید حسن نصرالله» و بسیاری از رهبران شهید تاریخ مقاومت آشنا شد و بعدها خودش در همین مسیر به فیض جانبازی و پسرانش به درجه رفیع شهادت نائل شدند.
در گوشه دیگری از قاره سبز، «توماس سانکارا» که نام «ولتای علیا» را به «بورکینافاسو» (سرزمین مردم پاک سرشت) تغییر داده بود، یک بار در ملاقاتی با آیت الله خامنه ای رئیس جمهور وقت ایران داشت از تمایل به الگوبرداری از انقلاب اسلامی ایران و حقانیت ایران در جنگ با صدام سخن گفت اما مدتی بعد طی اقداماتی تروریستی کشته شد؛ ماجرایی که هنوز اطرافیانش دولت استعمارگر فرانسه را عامل اصلی آن می دانند.
شیخ احمد خطیب، یکی دیگر از چهرههای برجسته و تأثیرگذار در ترویج مکتب تشیع در شرق آفریقا، بهویژه در شهر لامو کنیا است. او که از تحصیلکردگان حوزههای علمیه شیعه به شمار میرود، پس از آشنایی با آرمانهای انقلاب اسلامی ایران، مأموریت خود را در تبلیغ این اندیشهها و گسترش فرهنگ مقاومت و بیداری اسلامی در منطقه آغاز کرد.
لامو، جزیرهای کوچک در ساحل اقیانوس هند و از مراکز کهن تمدن اسلامی در آفریقاست. پیش از حضور شیخ احمد خطیب، گرایش به اهل سنت در این منطقه غالب بود؛ اما با تلاشهای علمی، فرهنگی و تبلیغی او، فضای فکری تازهای شکل گرفت. وی با برپایی کلاسهای تفسیر قرآن، معارف اهلبیت(ع)، و جلسات بحث دربارۀ عدالت، مقاومت و رهایی از استکبار، جوانان بسیاری را با فرهنگ تشیع و پیام انقلاب اسلامی آشنا ساخت.
یکی از ویژگیهای مهم فعالیتهای شیخ احمد خطیب، پیوند زدن آموزههای اسلامی با مسائل روز جامعه بود. او تأکید میکرد که اسلام نهفقط یک دین عبادی، بلکه نظامی اجتماعی-سیاسی است که میتواند رهاییبخش ملتها از استعمار و ظلم باشد؛ رویکردی که از گفتمان امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی ایران الهام گرفته بود.
تلاشهای او به تأسیس مراکز اسلامی، کتابخانهها و مؤسسات فرهنگی در لامو و شهرهای اطراف منجر شد. برخی شاگردان او بعدها به کشورهای دیگر مانند تانزانیا، اوگاندا و حتی نیجریه رفتند و به ترویج اندیشههای انقلابی و معارف شیعی پرداختند. بدین ترتیب، شیخ احمد خطیب نقش مهمی در گسترش فرهنگ انقلاب اسلامی ایران در شرق آفریقا ایفا کرد و نام او بهعنوان یکی از پیشگامان بیداری اسلامی در قاره سیاه ماندگار شد.
بعد دیگر اثرگذاری انقلاب اسلامی ایران در آفریقا، بعد مذهبی آن بود. چهره تاریکی که توسط شیوخ سلفی و وهابی از مذهب شیعه و شیعیان در ذهن مسلمانان و دیگر مردم آفریقا ساخته شده بود، تا حد زیادی با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و خصوصا تماشای الگوی رفتاری امام خمینی متزلزل شد. موج گرایش به سمت تشیع، از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق آفریقا، به حدی زیاد شد که فراتر از تصور مقامات سیاسی و مذهبی آفریقا و رهبران کشورهای بانفوذ و استعمارگر غربی در آن بود.
می توان این موضوع را یکی از دلایل اصلی فعال سازی گروهک های تکفیری و شاخه های القاعده و داعش در آفریقا، از صحرای سینا در مصر تا بوکوحرام در نیجریه، به حساب آورد؛ جایی که رسانه های غربی وارد می شدند تا سیاهپوش شدن تروریست های تکفیری را با سیاهپوش شدن شیعیان در مراسم های عزاداری امام حسین (ع) یکسان جلوه دهند و از آن بدتر خون ریزی آن طرف را با خون ریزی تعدادی قمه زن افراطی در ایام محرم یکی کنند.
آنچه که بیش از هر چیز غرب و دولت های دست نشانده اش در آفریقا را از انقلاب اسلامی ترساند و می ترساند، پیام مبارزاتی و آزادیخواهانه انقلاب اسلامی است؛ خصوصا اینکه ملت های آفریقایی به خوبی استعمار را در تاریخ شان حس کرده اند و کلام امام خمینی و اندیشه های بنیادین انقلاب اسلامی ایران، حتی اگر برخی در ایران یا دیگر نقاط جهان از لفاظی های دیپلماتیک برای انکار این حقیقت استفاده کنند، نیز دقیقا موجودیت استعماری و زورگویانه نیروهای مسبب این استعمار را هدف قرار گرفته است.