خطر چیست؟ دشمن کیست؟
آشنایی با روش و اندیشههای حضرت امام خمینی (ره) در مبارزه با اسرائیل از اهمیت والایی برخوردار است؛ چراکه نتایج درخشان و پیروزیهای چشمگیر تفکر ایشان هماکنون در منطقه مشهود است و فقط سربازان برومند امامخمینی(ره) بودهاند که موفق شدند طعم تلخ شکست را به صهیونیسم بچشانند.
نقطه آغازین تحلیل امام، شناسایی یک دولت پنهان جهانی است. ایشان معتقد بودند که نهادهای بینالمللی مانند سازمان ملل، بانک جهانی و همچنین محافل قدرت نیمهپنهان مانند گروه بیلدربرگ و کمیسیون سهجانبه، ابزارهایی در دست اقلیت زرسالار یهودی برای پیادهسازی نظم نوین جهانی هستند.
این دیدگاه با سخن «بنیامین دیزرائیلی»، نخستوزیر یهودی بریتانیا تأیید میشود که: «حاکمان واقعی جهان، شخصیتهای پشتپردهاند، نه چهرههای ظاهری.»
تفکر امام، الهامگرفته از عاشوراست؛ یعنی همانا مبارزه با ظلم و بیعدالتی، کجفکری، انحرافات اصولی و بدعتهای جاهلی و قیام برای اقامۀ عدل و حق، امربهمعروف و نهی از منکر و اصلاح دین مبین حضرت حق.
تعریف دشمن اصلی: صهیونیسم به مثابه خطر بزرگ
امامخمینی از آغاز علنیشدن قیام خویش در سال 1341 شمسی، طی نطقی مبسوط، دراینباره فرمود:
«حالا که خطر وارد شده است و آن خطر یهود است… آقایان بدانند که خطر امروز به اسلام کمتر از خطر «بنی امیه» نیست.» (صحیفۀ نور، جلد اول)
امام خمینی، آمریکا را «دشمن شمارۀ یک» و ابزار اصلی این سیطرۀ جهانی میدانستند. از نظر ایشان، تسلط صهیونیسم بر آمریکا امری قطعی بود؛ آنها هر دو حزبِ دموکرات و جمهوریخواه، نهادهای مالی و اقتصادی و مهمتر از همه، ابزارهای فرهنگی و رسانهای مانند هالیوود و خبرگزاریهای بزرگ را در کنترل خود داشتند. به همین دلیل، امام تأکید میکردند که تبلیغات گستردۀ آمریکا در جهان، توسط «صهیونیسم بینالملل» سازماندهی میشود تا ملتها را استثمار کند.
امامخمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی معتقد بودند که تمام توطئهها علیه نظام نوپای اسلامی، از آشوبهای داخلی و کودتا گرفته تا تحریم اقتصادی و جنگ تحمیلی، برای جلوگیری از تحقق اسلام ناب و الگو شدن آن برای سایر ملتها توسط همین شبکۀ جهانی طراحی شده است.
اصل خطر برای اسلام و بشر نه یک دولت یا قدرت سیاسی عادی، بلکه «خطر یهود» و صهیونیسم جهانی است. ایشان این خطر را با خطر دوران بنیامیه مقایسه میکنند تا عمق استراتژیک آن را نشان دهند.
این نگاه با تأکیدات شهید مطهری تقویت میشود که بیان میکند: «بزرگترین دغدغه و درد پیامبر اسلام(ص) در عصر حاضر، مسئلۀ اشغال فلسطین و تهدید یهود است. این نشان میدهد که مبارزه با صهیونیسم در اندیشۀ امام، مسئلۀ سیاسی صرفی نیست، بلکه ریشهای عمیق در فلسفه دینی و تاریخی اسلام دارد.»
محورهای مبارزۀ امام خمینی با صهیونیسم:
امامخمینی همواره بر این باور بودند که اسرائیل «غدهای سرطانی» است که باید از صفحۀ روز
الف) مسئلۀ قدس و محو اسرائیل:
- امامخمینی همواره بر این باور بودند که اسرائیل «غدهای سرطانی» است که باید از صفحۀ روزگار محو شود. این جمله نه شعاری احساسی، بلکه راهبردی مبتنیبر این باور است که موجودیت اسرائیل با هویت و امنیت جهان اسلام در تضاد ذاتی قرار دارد: «از مصیبتهای بزرگ مسلمین، قضیهي اسرائیل تجاوزکار است. ما میگوییم: اسرائیل باید از صفحهي روزگار محو شود و بیتالمقدس مال مسلمین و قبلهي اول مسلین است» (صحیفۀ نور، جلد دوم)
- ایشان تأکید داشتند که اشغال فلسطین، فقط فصل اول پروژۀ توسعهطلبانۀ بزرگتر یعنی «اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات» است که کل منطقه، از جمله حجاز و مصر را هدف گرفته است. امام با این تحلیل، به سران کشورهای اسلامی دربارۀ سادهانگاری و بیتفاوتی در قبال این خطر هشدار میدادند.
- ب) سلطۀ یهود بر ایران شاهنشاهی:
یکی از انگیزههای اصلی امام برای قیام علیه رژیم پهلوی، نفوذ عمیق و سلطۀ صهیونیسم و عوامل یهودی بر ساختارهای سیاسی و اقتصادی ایران بود. ایشان شاه را «سرکردۀ مأموران اسرائیل» و ایران را «پایگاه نظامی و جاسوسی صهیونیسم جهانی» میدانستند. «اینجانب کراراً خطر اسرائیل و عمال آن را ـ که در رأس آنها، شاه ایران است ـ گوشزد کردهام. ملت اسلام تا گرفتار این دودمان ننگین است، روی آزادی نخواهد دید.» (صحیفۀ نور، جلد اول)
راهبرد و روش مبارزه:
- وحدت جهان اسلام: امامخمینی راهحلنهایی را در اتحاد مسلمانان و قیام یکپارچه علیه این «جرثومه فساد» میدانستند و از بیتفاوتی حکومتهای اسلامی بهشدت انتقاد میکردند.
- افشاگری و بیداری: ایشان با صراحت و شجاعت، ماهیت وابستگی رژیم پهلوی و خطرات صهیونیسم را برای مردم تبیین میکردند و حتی علمای ساکت را به دلیل سکوتشان که به منزلۀ تأیید وضع موجود بود، مورد عتاب قرار میدادند.
- راهبرد نهایی: امام فراتر از مرزهای ایران مینگریست. ایشان خواهان خشکاندن ریشههای فاسد صهیونیسم، سرمایهداری و کمونیسم در جهان و برپایی «نظام اسلام رسولالله» بودند. این نهضت، قیام جهانی برای مستضعفین علیه مستکبرین بوده است.
اندیشۀ امامخمینی با شناسایی دقیق دشمن اصلی (صهیونیسم جهانی) و افشای ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن، توانست پایههای مقاومت پایدار و مؤثری را بنا نهد. این تفکر که ریشه در اصول توحیدی و عاشورایی دارد، نهتنها به پیروزی انقلاب اسلامی در ایران منجر شد، بلکه الهامبخش جبهۀ مقاومتی در منطقه گردید که امروز بهعنوان تنها نیروی بازدارنده در برابر توسعهطلبی صهیونیسم عمل میکند. حماسۀ خمینی، حماسۀ بیداری، مقاومت و امید به پیروزی نهایی مستضعفین بر م